6 نتیجه برای باعقیده
خانم منیره رودسرابی، دکتر محمد باعقیده، دکتر علیرضا انتظاری، دکتر فاطمه میوانه،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
با هدف ارزیابی شرایط آسایش حرارتی در فضای کلاسهای درس، مطالعهای میدانی در دبیرستان دخترانه دانش سبزوار انجام گرفت و نظر دانشآموزان در مورد احساس حرارتی از شرایط کلاس در دو ساعت مختلف از روز در طول سال تحصیلی 99-1398 برای کلاسهای مختلف ثبت شد. همزمان مقادیر دما و رطوبت کلاسها نیز توسط دستگاه دیتالاگر برداشت گردید.برای بررسی تفاوتها از آزمونهای آنالیز واریانس و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج نشان دادند موقعیت کلاسها از نظر جهت جغرافیایی و طبقات تفاوت معنیداری در فراسنج دما وطوبت ایجاد نکرده است در حالی که تفاوتهای ساعتی در ثبت این پارامترها معنیدار بوده است. در کل پاسخهای مرتبط با احساس حرارتی سرمایش درصدهای بالاتری را نسبت به حالت گرمایش داشته است (24 % در برابر 12%).احساس حرارتی در ماههای مختلف تفاوتهای معنیداری را نشان داده و ماه مهر کمترین درصد فراوانی را در احساس مرتبط با اسایش حرارتی داشته است. در همه ماهها به جز مهر ترجیح حرارتی مورد نظر دانشآموزان "گرمایش" بوده است. اگرچه عملکرد سیستم گرمایش مناسب ارزیابی شده اما زمان بهرهبرداری از این سیستم باید با فاصله کمتری نسبت به شروع کلاسهای صبح انجام گیرد تا از اتلاف بخش قابل توجهی از انرژی جلوگیری شود.
با وجودی که دما و رطوبت داخل کلاسها تفاوت ماهانه معنیداری را نشان ندادند اما از نظر احساس حرارتی دانشآموزان بین ماههای مختلف، تفاوت معنادار آماری وجود داشت لذا احساس حرارتی چیزی فراتر از ویژگیهای فیزیکی دما و رطوبت است و ضمن تاثیرپذیری از فراسنج های آب و هوایی، به شدت متاثر از ویژگیهای فردی(جنس، سن، وزن، قد، لباس وسطح فعالیت) نیز میباشد.
علیرضا انتظاری، علی اکبر صابرمقدم، محمد باعقیده، فاطمه میوانه،
دوره 14، شماره 34 - ( 9-1393 )
چکیده
ناخنک از بیماریهای شایع چشمی است که میتواند سبب آستیگماتیسم، محدودیت میدان دید و مشکلات زیبایی شود. این بیماری شایع جهانی با ٢٢% شیوع در نقاط استوایی بیشترین فراوانی را در بین بیماریهای چشمی دارا است. هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش عناصر آب و هوایی در بیماری ناخنک در بازهی زمانی(1390-1385) در شهر مشهد است. جهت انجام این پژوهش از آمار مراجعین به کلینیک چشم پزشکی خاتمالانبیاء در طی سالهای 1385 تا 1390 که مبتلا به بیماری ناخنک چشم بودند و همچنین دادههای اقلیمی ایستگاه سینوپتیک مشهد استفاده شده است. پس از گردآوری ابتدا نرمال بودن دادهها در محیط نرمافزار Minitab 16 مورد آزمون قرار گرفت و سپس با استفاده از روشهای آماری رگرسیون، همبستگی پیرسون و چندگانه، مدل ANOVA تأخیر زمانی(توابع خودهمبستگی ACF ) و شاخص اشعه ماوراءبنفش به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط عناصر آبوهوایی با بیماری ناخنک پرداخته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که همبستگی ماهانه عناصر آب و هوایی گردوغبار، ساعات آفتابی، تابش کل و سرعت باد با بیماری ناخنک در ماههای (اردیبهشت، خرداد، آذر، دی و بهمن) بیشترین مقادیر را دارا است. همچنین در بین عناصر یاد شده ارتباط بین سرعت باد و ساعات آفتابی با بیماری ناخنک دارای بیشترین همبستگی میباشد (89/0r=،01/0p= و 63/0r=،1/0p=). از دیگر نتایج این پژوهش نشان داد که تاثیر عناصر آب و هوایی با زمان تاخیر فصلی و یک دوره شش ماهه در تشدید بیماری است که این ارتباط در شش ماهه دوم سال بیشتر مشهود است.
مهدی اسدی، خلیل ولیزاده کامران، محمد باعقیده، حامد ادب،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده لندست مربوط به تاریخ 10/08/2015 و روشهای سبال و متریک مقادیر سپیدایی سطحی برای کاربریهای اراضی مختلف در نیمه شمالی استان اردبیل برآورد گردید. همچنین برای انجام محاسبات از نرمافزارهای ENVI4.8 و ArcGIS10.3 و برای تعیین نوع کاربری سطوح مختلف از روش طبقهبندی الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب کاپای 14/86 درصد و دقت کلی 63/92 درصد استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که سطوح آبی با مقدار میانگین 093/0 و 141/0 به ترتیب در روشهای سبال و متریک دارای کمترین میزان سپیدایی است. همچنین بر اساس خروجی حاصل از روشهای سبال و متریک میزان سپیدایی شهرها به ترتیب حدود 313/0 و 278/0 هست که این مقادیر بیشترین میزان سپیدایی در بین سطوح کاربری موردبررسی است. در این بررسی میزان سپیدایی مراتع بین 183/0 تا 266/0 در روش سبال و بین 237/0 تا 265/0 در روش متریک تعیین گردید. در ادامه میزان سپیدایی اراضی کشاورزی (240/0 بر اساس روش سبال و 247/0 بر اساس روش متریک) و جنگل (141/0 بر اساس روش سبال و 225/0 بر اساس روش متریک) نیز موردبررسی قرار گرفت. درنهایت با توجه به نتایج بهدستآمده از مقادیر سپیدایی بر اساس روشهای سبال و متریک میتوان چنین نتیجهگیری کرد که با توجه به اختلاف انرژی دریافتی خالص در سطوح مختلف میتوان میزان سپیدایی سطوح را برآورد نمود که در تخمین میزان تبخیر و تعرق با استفاده از روشهای سنجشازدور بسیار کارآمد است.
الهه عسگری، محمد باعقیده، مجید حسینی، علیرضا انتظاری، اصغر کامیار،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
شناخت اجزای اصلی بیلان آبی حوضههای آبخیز و تحلیل رفتار هیدرولوژیکی آنها از ارکان اساسی هرگونه برنامهریزی و مدیریت در حیطه مهندسی منابع آب میباشد. امروزه نگاه به آینده لزوم استفاده از فناوریهای نوین در مدلسازی هیدرولوژی حوضههای آبخیز را بیش از بیش مطرح نموده است. هدف از این پژوهش، شبیهسازی مولفههای هیدرولوژیکی در طبقات متنوعی از کاربری اراضی در حوضه آبخیز رودخانه دز میباشد. از آنجا که ابزار مورد استفاده در پژوهش مدل هیدرولوژیکی SWAT و الگوریتم SUFI-2 بوده لذا پایگاه داده مورد استفاده طیف وسیعی از دادههای ورودی را شامل شده است. به منظور مشخص کردن سطح حساسیت مدل به پارامترهای ورودی، آنالیز حساسیت به روش سراسری انجام شد. سپس با تعدیل کردن پارامترهای منتخب و با استفاده از جریان مشاهدهای، مدل به ترتیب برای دورههای 2007 – 1994 و 2013 – 2008 واسنجی و اعتبارسنجی شد. ضرایب NS، R2، P-factor و R-factor توانایی مدل را در شبیهسازی جریان رودخانه در حوضه مورد مطالعه تایید نمودند. بررسی خروجیهای مدل نشان دادند که مناطق با کاربری جنگل بالاترین سهم را در تغذیه آبخوان دارند و زمینهای بایر بیشترین رواناب سطحی را ایجاد میکند. رواناب سطحی بیشترین نقش را در ایجاد جریان اصلی رودخانه داشته و بعد از آن جریان پایه در این زمینه موثر بوده است. تغییر کاربری جنگل به مرتع و اراضی کشاورزی موجب تغییر در مولفههای هیدرولوژیکی حوضه خواهد شد و نتیجه این تغییر بصورت افزایش در رواناب سطحی، کاهش تغذیه منابع آب زیرزمینی و کاهش آب پایه رودخانه میشود. مدل SWAT میتواند به عنوان یک مدل پیشرو در مطالعات مدیریت حوضههای آبخیز مورد استفاده قرار گیرد.
خانم مطهره زرگری، دکتر مهدی بروغنی، دکتر علیرضا انتظاری، عباس مفیدی، دکتر محمد باعقیده،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
گرد و غبار یکی از مخاطرات جوی است که در نواحی خشک و نیمه خشک دارای پیامدهای اقلیمی و زیست محیطی نامطلوبی می باشد. هدف تحقیق حاضر مدلسازی دینامیکی ویژگی های مکانی- زمانی گرد و غبار در جنوب و جنوب شرق ایران با مدل REG-CM4 با استفاده از داده های ماهانه گرد و غباری و داده های مدل RegCM4 می باشد. بدین منظور، توزیع مکانی گرد و غبار به روش IDW به همراه نمودارهای گرد و غبار ترسیم شدند. مدل RegCM4 با در نظرگیری سیستم تصویر لامبرت با قدرت تفکیک افقی 40 کیلومتر با مدل جفت شده شیمی اجرا شد. توزیع مکانی گرد و غبار ماهانه و سالانه بالاترین مقادیر فراوانی گرد و غبار را برای شهرهای زابل، بندرعباس، زاهدان و جاسک نسبت به ایستگاه های سیرجان، کهنوج و لار نشان می دهد. علاوه بر این، بیشترین وقوع فراوانی گرد و غبار در استان های سیستان و بلوچستان (%48)، هرمزگان (%27) و فارس با 16 درصد و کمترین فراوانی آن برای استان کرمان (%9) نشان داده شده است. به طور کلی، فصول تابستان (در ایستگاه سیستان) و زمستان (ایستگاه کرمان) به ترتیب بیشینه و کمینه رخداد گرد و غبار را دارند. بررسی زمانی نیز بیشترین میزان گرد و غبار را برای ماه های گرم سال و کمترین را برای ماه های سرد سال به همراه دارد. ماه جولای در ایستگاه زابل و ماه های نوامبر و دسامبر در ایستگاه سیرجان به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی گرد و غبار را دارند. همچنین، مدل اقلیمی RegCM4 برای متغیرهای مختلف نیز بیشینه گرد و غبار را بر روی جنوب شرق، جنوب و سواحل جنوب به خوبی نشان داده است.
محمّد باعقیده، مطهّره زرگری،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
جوجه گوشتی یک از متداولترین منابع گوشت طیور است که به یکی از پرطرفدارترین و سریعترین نوع تولید طیور در سراسر جهان تبدیل شده است. عملکرد مرغهای گوشتی بهطور مستقیم با افزایش یا کاهش دما و بروز تنشهای حرارتی (سرد و گرم) تحت تأثیر قرار میگیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است درجه- روزهای سرمایش و گرمایش در دورههای مختلف پرورش جوجه گوشتی برای پهنه استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور دادههای میانگین ماهیانه دما برای دوره آماری (2018- 1988) مستخرج از 13 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد. درجه روزهای سرمایش و گرمایش برای هریک از هفتههای پرورش مبتنی بر آستانههای مشخص محاسبه و پراکندگی مکانی آنها بررسی شد. در گام بعدی رابطه بین درجه روزهای سرمایش و گرمایش و ویژگیهای جغرافیایی ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با افزایش عرض جغرافیایی درجه- روزهای سرمایش کاهش و درجه- روزهای گرمایش افزایش مییابند. مناطق شمالی و غربی استان نیازهای گرمایشی بیشتری را در همهی دورههای پرورش جوجه گوشتی نشان دادهاند این در حالی است که نیازهای سرمایشی در مراحل مختلف پرورش جوجه گوشتی برای نواحی شرقی و جنوبی استان بالاتر بوده است. از نظر مجموع نیازهای سرمایشی و گرمایشی مناطق حاشیه شمال شرق، جنوب و غرب استان؛ شهرستانهای خواف، گناباد، کاشمر، سرخس و سبزوار کمترین نیاز سرمایش-گرمایش را در 6 هفته دوره پرورش جوجه گوشتی داشته و از اقلیمهای مناسب در توسعه این فعالیت اقتصادی محسوب میشوند.