چکیده: (7155 مشاهده)
با بروز پدیده تغییر اقلیم و دخالت روز افزون بشر در اقلیم جهانی دو سانحه طبیعی خشکسالی و سیل، بخشهای مختلف کره زمین را تحت تاثیر قرار میدهند. کشور ما نیز در چند سال اخیر به تناوب شاهد وقوع سیلابها و خشکسالیهای شدید در اکثر نقاط بوده است، به ویژه آنکه بروز توام این دو سانحه طبیعی یکدیگر را تقویت میکنند به گونهای که در اثر وقوع خشکسالیهای شدید، پوشش گیاهی و رطوبت خاک از بین میرود که این خود عامل تسهیلکننده جریان یافتن سیلابهای مخرب میباشد و از سوی دیگر بروز سیلابهای شدید نیز باعث از بینرفتن اراضی زراعی و شستهشدن خاکهای حاصلخیز میشود که این امر اثرات خشکسالی را در این منطقه تشدید میکند. در این حوضه آبریز که از پتانسیل سیلخیزی نسبتا بالایی بر خوردار است، با اعمال یک مدیریت صحیح و جامع، علاوه برآنکه اثرات وصدمات سیلاب را میتوان کاهش و یا تخفیف داد میتوان از سوانح طبیعی، برای افزایش پتانسیل آبی موجود در منطقه نظیر افزایش رطوبت خاک، تغذیه آبخوانهای زیرزمینی و افزایش ذخیره آب دریاچه پشت سدها نیز بهره برد که لازمه این امر وجود یک مدیریت جامع و بهینه ریسک سیل در این حوضه آبریز میباشد. در این تحقیق، حوضه آبریز (کارده) که در نزدیکی شهر مشهد واقع شده است به عنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شد و ریسک سیلابهای جریان یافته در این حوضه با استفاده از سه نوع مدل آماری: 1) توابع توزیع احتمال، 2) مدل رگرسیونی، 3) مدل سری زمانی ARIMA مدلسازی شد. طبق نتایج حاصل از آزمون مدلهای بدست امده، توابع توزیع احتمال، به خوبی قادر به مدلسازی ریسک سیلابهای حوضه نبودند. مدل رگرسیونی نیز به علت اینکه از یک روند کلی تبعیت مینمود، جوابهای قابل قبولی ارائه نمیکرد. در نهایت مدلهای سری زمانی ARIMA از مراتب مختلف موردآزمون قرارگرفتند که در نهایت مدل ARIMA(1,2,3) بهترین برازش آماری را ارائه کرد. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، با استفاده ترکیبی از سه مدل آماری توابع توزیع احتمال، مدل رگرسیونی و مدل سری زمانی ARIMA میتوان یک مدل مناسب برای مدیریت ریسک سیلاب برای حوضه کارده بدست آورد که به صورت کاربردی و عملیاتی قابل استفاده بوده و همچنین نتایج این تحقیق برای سایر حوضههای آبریز مشابه نیز قابل بسط و استفاده است.