مسعود مقدس زاده بزاز، جواد صالحی فدردی، حسین کارشکی، جان پارکینسون،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
امروزه چاقی به یکی از چالشهای مهم سلامت در سراسر جهان تبدیل شده است و هر ساله مبالغ هنگفتی صرف پیشگیری و درمان آن میشود. تغییر سبک زندگی با هدف افزایش فعالیت بدنی و پیروی از رژیم غذایی مناسب، رایجترین درمان چاقی است. اما بسیاری از رژیم گیرندگان در این مسیر ناموفق هستند و نمیتوانند برنامه درمانی خود را تا انتها طی کنند. در این پژوهش، نقش پردازشهای شناختی در موفقیت یا شکست رژیم گیرندگان مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه رژیم گیرندگان موفق (42 = N) و رژیم گیرندگان ناموفق (45 = N) با دامنه سنی 18 تا 40 سال بودند. سوگیری توجه به وسیله آزمون نقطه یابی، تداعی مثبت ضمنی (یا سوگیری حافظه) به وسیله نسخه تعدیل شده آزمون تداعی ضمنی، و گنجایش حافظه کاری به وسیله آزمون ان-بک مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه دو گروه در متغیرهای سنجیده شده نشان داد که در رژیم گیرندگان ناموفق، نمایه توده بدنی و سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری (69/0 = d) به طور معناداری از رژیم گیرندگان موفق بالاتر بود اما تداعیهای ضمنی و گنجایش حافظه کاری، تفاوت معناداری را نشان نداد. این نتایج، همخوان با نتایج مطالعات قبلی است که نشان داد سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری میتواند در شکست رژیم گیرندگان نقش ایفا کند. نتایج در چارچوب مدل پردازش دوگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.امروزه چاقی به یکی از چالشهای مهم سلامت در سراسر جهان تبدیل شده است و هر ساله مبالغ هنگفتی صرف پیشگیری و درمان آن میشود. تغییر سبک زندگی با هدف افزایش فعالیت بدنی و پیروی از رژیم غذایی مناسب، رایجترین درمان چاقی است. اما بسیاری از رژیمگیرندگان در این مسیر ناموفق هستند و نمیتوانند برنامه درمانی خود را تا انتها طی کنند. در این پژوهش، نقش پردازشهای شناختی در موفقیت یا شکست رژیمگیرندگان مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه رژیمگیرندگان موفق (42 = N) و رژیمگیرندگان ناموفق (45 = N) با دامنه سنی 18 تا 40 سال بودند. سوگیری توجه به وسیله آزمون نقطه یابی، تداعی مثبت ضمنی (یا سوگیری حافظه) به وسیله نسخه تعدیل شده آزمون تداعی ضمنی، و گنجایش حافظه کاری به وسیله آزمون ان-بک مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه دو گروه در متغیرهای سنجیده شده نشان داد که رژیمگیرندگان ناموفق نمایه توده بدنی بیشتری داشتند. همچنین سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری (0/69 = d) و ترجیح خوراکیهای پرکالری (1/06 = d) در آنها به طور معناداری از رژیمگیرندگان موفق بالاتر بود، اما تداعیهای ضمنی و گنجایش حافظه کاری، تفاوت معناداری را نشان نداد. این نتایج، همخوان با نتایج مطالعات قبلی است که نشان داد سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری میتواند در شکست رژیمگیرندگان نقش ایفا کند. نتایج در چارچوب مدل پردازش دوگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
شیلان شکری، فرناز فرشباف مانی صفت، علی خادمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
مشکلات شناختی و عصب روانشناختی در سیر، پیشآگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژهای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توانبخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکتکنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که بهطور تصادفی در دو گروه توانبخشی شناختی (20n=) و کنترل (20n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در 16 جلسه مداخله توانبخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطافپذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافتههای به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توانبخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطافپذیری شناختی) و زیر مؤلفههای حل مسأله در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخلۀ توانبخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری در مؤلفههای مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافتههای به دست آمده میتوان چنین نتیجهگیری کرد که مداخله توانبخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر میتواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابلتوجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاینرو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه میتوانند از این مداخله بهعنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روانشناختی بیماران چاق و دارای اضافهوزن و بهتبع آن بهبود شاخصهای سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.