کبری افشار، بهمن کرد، فرهاد کهرازئی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی رابطهی تئوریذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) با میانجیگری راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان انجام شد. جامعه آماری کلیه والدین کودکان استثنایی مراکز روزانهی توانبخشی جسمی، حرکتی، ذهنی، شهر مشهد در سال 97-1396 بود. نمونهای با حجم 196 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان با روش دردسترس انتخاب شد. پرسشنامههای پژوهش، نظمجوییشناختیهیجان، آزمون ذهنخوانی از طریق تصویرچشم و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. دادهها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج همبستگی نشان داد که تئوری ذهن با اضطراب و افسردگی همبستگی منفی معنادار دارد ولی رابطه معنادار با استرس تاییدنشد. و با راهبرد ناسازگارانه نظمجویی شناختی هیجان(ملامت دیگران) همبستگی منفی معنادار دارد و با سایر راهبردهای ناسازگارانه رابطه تایید نشد. و با راهبردهای سازگارانه نظمجوییشناختیهیجان (تمرکزمجددمثبت، دیدگاهگیری) رابطه مثبت معناداردارد. با سایر راهبردها رابطه تاییدنشد. راهبردهایناسازگارانه (ملامتخویش، ملامتدیگران، نشخوارفکر، فاجعهسازی) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه مثبت معناداردارند و راهبردهای سازگارانه (تمرکزمجددمثبت، دیدگاهگیری) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه منفی معناداردارند و راهبردهای ارزیابیمجدد با استرس و پذیرش با افسردگی، همبستگی منفی معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشاندادکه الگوی پیشنهادی نقش واسطهای نظمجوییشناختیهیجان در ارتباط تئوریذهن باهیجاناتمنفی از برازشخوبی برخورداراست و راهبردهای ملامتدیگران، دیدگاهگیری، تمرکزمجددمثبت علاوه بر رابطهی مستقیم، ارتباط غیرمستقیم و میانجیگر بین تئوری ذهن با هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) دارند. باتوجه به یافتههای پژوهش، نتیجهگیری میشود بین تئوری ذهن و هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) رابطهی منفی معناداروجوددارد. علاوهبراین راهبردهای تنظیمشناختیهیجان (ملامتدیگران، دیدگاهگیری، تمرکزمجددمثبت) نقش واسطهای دارند. و این گامینو درراستای تدوین مدلهاینظری پیشبین هیجاناتمنفی(اضطراب، افسردگی) والدین کودکان استثنایی محسوب میشود.