6 نتیجه برای کدیور
فاطمه میرزایی، پروین کدیور، محمد حسین عبداللهی، ولیاله رمضانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اجزای دانش فراشناختی و درک مطلب خواندن با دیدگاهی تحولی در دانشآموزان پایههای پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی بود. جامعه این پژوهش شامل دانشآموزان دختر پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران است. تعداد 38 نفر دانشآموز دختر پایه سوم راهنمایی و 42 نفر دانشآموز دختر پایه پنجم ابتدایی با شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دانش فراشناختی و پرسشنامه درک مطلب خواندن بود. نتایج نشان داد که: بین نمرات درک مطلب خواندن و اجزای دانش فراشناختی در هر دو پایه تحصیلی و در کل نمونه همبستگی مثبت معنادار وجود دارد؛ در پایه پنجم ابتدایی زیرمقیاس شخص پیشبینیکننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در پایه سوم راهنمایی زیرمقیاس تکلیف پیشبینیکننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در کل نمونه شخص و تکلیف با هم 47% از واریانس درک مطلب خواندن را پیشبینی میکنند. دانشآموزان پایه سوم راهنمایی در تمامی اجزای دانش فراشناختی نمرات بالاتری نسبت به دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی داشتند. میانگین درک مطلب دانشآموزان سوم راهنمایی به شکل معناداری بالاتر از دانشآموزان پنجم ابتدایی است.
سوده رحمانی، پروین کدیور، غلامرضا صرامی، الهه حجازی،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تاثیر آموزش به دو شیوه نقشههای مفهومی و سنتی بر یادگیری دانشآموزان درباره مفاهیم درس شیمیسال سوم دبیرستان است که با استفاده از نظریه فضای دانش به تجزیه و تحلیل آن پرداخته شده است. از طرح نیمه آزمایشی به صورت پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان سال سوم یکی از دبیرستانهای پسرانه شهرستان ایلام (250 نفر) بود. نمونهگیری به شیوه در دسترس انجام شد. تعداد دانشآموزان هر یک از این دو گروه 64 نفر بود. دو گروه با دو شیوه تدریس کاوشگری و روش تدریس سنتی تحت آموزش قرارگرفتند. برای گردآوری دادهها از آزمونهای یادگیری و نگرشسنج محققساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها ازنظریه فضای دانش و نرافزارآماری پاتر استفاده شده و برای مقایسه میانگین گروهها از آزمون تی استفاده شد. یافتهها نشان داد تفاوت نگرش در دو گروه معنیدار است و ساختارهای دانش گروه کاوشگری منسجمتر بوده و مسیر بحرانی آموزش آن متفاوت از مسیر گروه سنتی است.
مریم تازش، حمیدرضا حسن آبادی، پروین کدیور،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف مطالعهی حاضر بررسی اثر اصل انسجام در محیطهای یادگیری چندرسانهای بود. بدین منظور موضوع شکلگیری مفهوم صاعقه از طریق 4 انیمیشن مختلف به دانش آموزان دورهی متوسط اول (112= N) ارائه شد. گروه اول انیمیشن را با رعایت اصل انسجام دیدند، گروه دوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت کم (جزئیات نامربوط) دیدند، گروه سوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالای که منجر به علاقه هیجانی میشد و گروه چهارم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالا که منجر به علاقه شناختی میشد، دیدند. یادگیری فرایند شکلگیری صاعقه از طریق آزمونهای نگهداری و انتقال اندازهگیری شد، برای بررسی میزان بار شناختی تجربه در هنگام آموزش و در هنگام پاسخ به سؤالها از آزمون بار شناختی استفاده شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از تحلیل واریانس یکطرفه، مقابلههای متعامد و آزمونهای تعقیبی استفاده شد. عملکرد بهتر گروه چهار در آزمون نگهداری و انتقال اطلاعات نسبت به گروه سه نشاندهندهی این است که جزئیات فریبنده همیشه فریبنده نیست. از طرفی عملکرد بهتر گروه یک در آزمون نگهداری اطلاعات نسبت به گروه دو و سه نشاندهندهی اثر اصل انسجام است.
معصومه قنبری شکرعلی، حمیدرضا حسنآبادی، پروین کدیور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
در پژوهش حاضر اثر تکنیک تبیینگری (خودتبیینگری، تبیینهای آموزشی و عدم تبیینگری) با توجه به میزان دانش قبلی یادگیرندگان (یادگیرندگان با دانش بالا و با دانش پایین) در یک محیط یادگیری چندرسانهای مبتنی بر رایانه مطالعه شد. تعداد 120 نفر شرکتکننده (60 نفر با دانش بالا و 60 نفر با دانش پایین) به طور تصادفی از میان دانشآموزان مقطع متوسطه مدارس فرزانگان و عادی انتخاب شدند و افراد در هر مدرسه به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی منتسب شدند. آموزش در مورد محاسبهی مساحت اشکال پیچیدهی هندسی، به شیوهی مثالهای حلشده به دانشآموزان ارائه شد. شاخصهای بار شناختی و عملکرد انتقال در تفسیر اثر این فعالیت روی یادگیرندگان استفاده شده و تحلیل آماری دادهها از طریق تحلیل واریانس دو راهه انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثر سطوح تبیینگری بر بار شناختی هنگام آموزش به دانش قبلی یادگیرندگان وابسته است. همچنین دانشآموزان با دانش قبلی پایین از طریق دریافت تبیینهای آموزشی عملکرد بهتری در آزمون انتقال داشتند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند؛ در حالی که، دانشآموزان با دانش قبلی بالا از طریق خودتبیینگری عملکرد بهتری در آزمون انتقال نزدیک نشان دادند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند، اما این فرضیه در آزمون انتقال دور تأئید نشد. در مجموع دانشآموزانی که تبیین آموزشی دریافت کرده بودند عملکرد بهتری در آزمونها داشته و بار شناختی کمتری را تجربه کردند.
سعیده زاهد، دکتر فریبرز درتاج، دکتر حسن اسدزاده، دکتر پروین کدیور، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده
نظریهی بار شناختی یکی از قویترین چارچوبهای پژوهشی در مطالعات تربیتی است. مسئلهی عمده در این چارچوب توسعهی ابزاری مناسب برای اندازهگیری بار شناختی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و اعتبار پرسشنامهی بار شناختی بود که توسط کلپش، اشمیتز و سیوفرت (2017) طراحی شده است. به همین منظور، پرسشنامهی مذکور بر روی 206 دانشآموز دختر پایهی هفتم و هشتم، اجراء شد، که در آن دانشآموزان میزان بار درونزاد، برونزاد و مطلوبِ تکالیف یادگیری مختلف را بر روی مقیاس 7 درجهای، درجهبندی کردند. جهت بررسی پایایی ابزار، از آلفای کرونباخ و برای بررسی اعتبار از آزمون t استفاده و کیفیت پاسخهای افراد در تکالیف مختلف با یکدیگر مقایسه گردید. تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل80/8 به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامه انجام شد. یافتهها نشان داد که پرسشنامهی مذکور، از پایایی و اعتبار مناسبی برای سنجش انواع مختلف بار شناختی برخوردار است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز یک مدل ساختاری سه عاملی را نشان داد که شاخصهای تناسب آن مطابقت مطلوبی با دادهها داشته و ساختار سه عاملی پرسشنامه بار شناختی را تأیید میکند. از این رو، این پرسشنامه میتواند ابزار مناسبی جهت اندازهگیری انواع مختلف بار شناختی در دانشآموزان پایهی هفتم و هشتم به شمار آید.
ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده
ذهن آگاهی یکی از مداخلههای اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽیـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـهی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روشهای روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانهها میباشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.