247 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
خدیجه نوده ئی، غلام رضا صرامی، هادی کرامتی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندۀ سن، هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزانی دبستانی انجام شد. نمونه، متشکل از 250 دانش آموز (124 پسر و 126 دختر) دورۀ ابتدایی بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان شهر کرج انتخاب شدند. خواندن از طریق آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، هوش از طریق آزمون هوش ماتریسهای پیشرونده ریون، حافظۀ کاری از طریق آزمون فراخنای حافظه، توجه از طریق آزمون عملکرد مداوم و برنامه ریزی و بازداری از طریق پرسشنامۀ رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی (بریف) اندازه گیری شدند. از روشهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی (حافظۀکاری، بازداری، برنامه ریزی ذهنی و توجه) و خواندن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده ندارند. اما سن در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده داشت. نتایج این پژوهش همسو با نظریۀ میاک بود که معتقد است کارکردهای اجرایی مجزا اما مرتبط با یکدیگرند و تفاوت های فردی دانش آموزان در این کارکردها باید در نظر گرفته شوند زیرا بر عملکرد تحصیلی آنها بسیار اثر گذارند.
سمیرا هاتفی، امین ارکان، محمود حیدری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ویژگیها روانسنجی سیاهه گرایش به تفکر انتقادی (CTDI) بین یک نمونه بهنجار از دانشجویان ایرانی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای جامع شهر تهران (دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد) بود که از این بین 330 نفر (175 زن، 155 مرد) از دانشجویان با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. در ابتدا پرسشنامه به روش ترجمه مضاعف ترجمه شد و توسط متخصصان تأیید شد. برای بررسی روایی سازهی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی اکتشافی به روش تجزیه به مؤلفههای اصلی و نیز روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) استفاده گردید. برای بررسی روایی همگرا از ضرایب همبستگی آن با آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTDI) استفاده گردید. همچنین به منظور بررسی پایایی این پرسشنامه از روشهای بازآزمایی پس از دو هفته (40 N=) و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی و چرخش واریماکس برای تعیین روایی سازه نشان داد که این سیاهه از سه عامل خلاقیت، پختگی و تعهد اشباع شده است. در روش همسانی درونی، آلفای کرونباخ برای هر کدام از خرده مقیاسها مورد محاسبه قرار گرفت که نتایج برای خرده مقیاس خلاقیت (61/0 r=)، پختگی (38/0 r=) و تعهد (81/0r= ) را نشان داد که نشان دهنده همبستگی خردهمقیاسها با هم و با کل مقیاس است (75/0 r=). در بررسی روایی همگرا با اجرای سیاهه گرایش به تفکر انتقادی و آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا، همبستگی نمره کلی مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا با عامل خلاقیت سیاهه معنادار نبود اما با عاملهای تعهد و پختگی معنادار شد. نتایج حاصل از بررسی پایایی این مقیاس نیز ضریب همبستگی درونی برای عاملهای خلاقیت (56/0) پختگی (37/0) و تعهد (68/0) نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، میتوان از سیاهه گرایش به تفکر انتقادی در جهت دستیابی به اهداف پژوهشی و آموزشی در جامعه ایرانی استفاده کرد.
یزدان مرادی زاده، ربابه نوری قاسم آبادی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناخت و راهبردهای کنترل فکر در علائم اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفت.در قالب یک طرح همبستگی، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان دبیرستانی شهرستان های استهبان و شیراز در سال تحصیلی 93 – 94، تعداد 401 نفر( دختر و پسر)، انتخاب شدند و پرسشنامه های اضطراب امتحان، باورهای فراشناخت و کنترل فکر را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه ی گام به گام انجام شد. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه های فراشناختی باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی با علائم اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه ی مثبت دارند. همچنین از میان راهبردهای کنترل فکر نیز نگرانی، کنترل اجتماعی و تنبیه با علائم اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه مثبت دارند اما توجه برگردانی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری گام به گام ترکیب متغیرها نیز نشان داد که به ترتیب کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی، تنبیه و نیاز به کنترل افکار علائم اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی می کنند.از یافته های این پژوهش استنباط می شود که یکی از عوامل مهم در بروز اضطراب امتحان در دانش آموزان باورهای فراشناخت و شیوه های مقابله با آنها می باشد. بنابراین در برنامه های پیشگیری یا درمان اضطراب امتحان باید توجه خاصی به باورهای فراشناخت و نحوه ی مقابله ی دانش آموزان شود.
سهراب امیری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه فراشناخت شناور بودن بر روی جامعه دانشجویی صورت پذیرفت. برای این منظور تعداد 390 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه به صورت نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت شناور بودن، پرسشنامه فرا هیجانهای مثبت و فراشناختهای مثبت و باورهای فراشناختی به منظور پاسخدهی بین شرکتکنندگان پژوهش توزیع شد. پس از گردآوری دادهها، جهت تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه فراشناخت شناور بودن ابتدا اعتبار این پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و باز آزمایی و دو نیمسازی سنجیده، روایی ملاکی آن با پرسشنامه فرا هیجانهای مثبت و فراشناختهای مثبت و باورهای فراشناختی مورد بررسی قرار گرفت، همچنین ساختار عاملی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی ارزیابی شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد پرسشنامه فراشناخت شناور بودن دارای دو عامل است و بررسی پایایی پرسشنامه با استفاده از ضرایب آلفا، باز آزمایی و دو نیمسازی نشان دهنده ثبات پرسشنامه بود، همچنین روایی ملاکی پرسشنامه با دیگر مقیاسها حاکی از روایی تفکیکی و همگرایی مطلوب بود. در مجموع یافتهها نشان داد که پرسشنامه فراشناخت شناور بودن دارای ویژگی روانسنجی مطلوبی در نمونه جمعیتی دانشجویی و بهنجار بوده و میتوان از این ابزار در مطالعات صورت گرفته در فرهنگ ایرانی استفاده کرد.
سید وحید جوادی، احمد خامسان، میترا راستگومقدم،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطهای خودتنظیمی در رابطهی بین سبکهای تفکر و اضطراب امتحان دانشجویان دانشگاه بیرجند انجام گرفت. پژوهش حاضر ازجمله پژوهشهای غیرآزمایشی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و تصادفی، 300 دانشجوی دانشگاه بیرجند (150 پسر و 150 دختر) انتخاب شدند و به سه پرسشنامهی اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375)، خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت (1990) و سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) پاسخ دادند. سپس از روشهای آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و نیز از شاخصهای آمار استنباطی تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار آموس استفاده شد. نتایج نشان دادند سبکهای تفکر 31 درصد از واریانس یادگیری خودتنظیمی و سبکهای تفکر با میانجیگری یادگیری خودتنظیمی 36 درصد از واریانس اضطراب امتحان را تبیین میکنند. سبکهای تفکر از طریق خودتنظیمی با اضطراب امتحان رابطهی غیرمستقیم دارد. لذا از طریق مشخص کردن سبک تفکر و مهارت خودتنظیمی افراد میتوان مقداری از اضطراب امتحان آنها را تبیین کرد و در نتیجه برای کاهش اضطراب امتحان آنها برنامههایی را تنظیم کرد. در نتیجه براساس یافتههای این پژوهش برنامهریزان و درمانگرانی که از خودتنظیمی برای کاهش اضطراب امتحان بهره میجویند لازم است به سبک تفکر مراجع به عنوان یک متغیر اصلی توجه ویژه نمایند.
نرگس ادیب سرشکی، نثار مرادی، فریبا یادگاری، زاهد کنعانی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش توجه بر بهبود عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از دانشآموزان که تشخیص نارساخوانی و نقص توجه در شهرستان پاوه با توجه به نمونه گیری در دسترس با استفاده از آزمون نارساخونی و آزمون توجه تولوز- پیرون انتخاب و سپس به طور تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به صورت سه گروه 5 نفر طی 20 جلسه 45 دقیقه ای برنامه آموزش توجه فلچر و همکاران را دریافت کردند. تجزیه و تحلیل نتایج با شاخص های آمار توصیفی، و تحلیل کوواریانس انجام شد. بین گروه آزمایش (که تحت آموزش توجه قرار گرفته بودند) در مقایسه با گروه کنترل (که از برنامه عادی مدرسه استفاده می کردند) در مولفه های عملکرد خواندن شامل خواندن کلمات، زنجیره کلمات، نامیدن تصاویر، درک کلمات، و درک متن تفاوت معنی داری وجود داشت. آموزش توجه بر مولفه های عملکرد خواندن تاثیر مثبتی داشته است.
معصومه قنبری شکرعلی، حمیدرضا حسنآبادی، پروین کدیور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
در پژوهش حاضر اثر تکنیک تبیینگری (خودتبیینگری، تبیینهای آموزشی و عدم تبیینگری) با توجه به میزان دانش قبلی یادگیرندگان (یادگیرندگان با دانش بالا و با دانش پایین) در یک محیط یادگیری چندرسانهای مبتنی بر رایانه مطالعه شد. تعداد 120 نفر شرکتکننده (60 نفر با دانش بالا و 60 نفر با دانش پایین) به طور تصادفی از میان دانشآموزان مقطع متوسطه مدارس فرزانگان و عادی انتخاب شدند و افراد در هر مدرسه به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی منتسب شدند. آموزش در مورد محاسبهی مساحت اشکال پیچیدهی هندسی، به شیوهی مثالهای حلشده به دانشآموزان ارائه شد. شاخصهای بار شناختی و عملکرد انتقال در تفسیر اثر این فعالیت روی یادگیرندگان استفاده شده و تحلیل آماری دادهها از طریق تحلیل واریانس دو راهه انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثر سطوح تبیینگری بر بار شناختی هنگام آموزش به دانش قبلی یادگیرندگان وابسته است. همچنین دانشآموزان با دانش قبلی پایین از طریق دریافت تبیینهای آموزشی عملکرد بهتری در آزمون انتقال داشتند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند؛ در حالی که، دانشآموزان با دانش قبلی بالا از طریق خودتبیینگری عملکرد بهتری در آزمون انتقال نزدیک نشان دادند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند، اما این فرضیه در آزمون انتقال دور تأئید نشد. در مجموع دانشآموزانی که تبیین آموزشی دریافت کرده بودند عملکرد بهتری در آزمونها داشته و بار شناختی کمتری را تجربه کردند.
علیرضا زرندی، شعله امیری، حسین مولوی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی فرآیندها و راهبردها و تدوین الگوی تنظیم هیجان مبتنی بر الگوی رشدنگر خود تنظیمی در کودکان 4 تا 12 ساله پرداخته است. نمونه شامل 108 کودک در شهر تهران بوده است. شرکت کنندگان در پژوهش یا پس از تجربه موقعیت واقعی ایجاد کننده هیجان یا پس از در معرض قرار گرفتن سناریوهایی با مضمون چهار هیجان غم، عصبانیت، ترس و درد، مورد مصاحبه تنظیم هیجان (ERI) و مشاهده قرار می گرفتند. داده ها مطابق روش های کیفی و تحت نظر متخصصان کدگذاری و تحلیل شد و سپس الگویابی سنی انجام شد. یافته ها نشان داد که تنظیم هیجان طبق الگوی خود تنظیمی رشدنگر از مسیر تنظیم برون ارگانیسمی شامل تغییر موقعیت، تغییر توجه، تعدیل ادراک، تغییر پاسخ (برون داد و پاسخ) به سمت درون ارگانیسمی شامل درخواست حمایت و تغییر شناختی (پردازش تجربه) می گذرد و استقرار می یابد. چنین یافته هایی راهگشای انسجام بخشی در حوزه نظریه پردازی های خود تنظیمی و کارکردهای اجرایی است.
زبیر صمیمی، سمیه رامش، جواد افزون، سید علی کاظمی رضایی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
وجود نارسایی¬های عملکرد حافظه در اختلال استرس پس از سانحه و ارتباط این نارسایی¬ها با شدت علائم اختلال، لزوم بهکارگیری راهکارهای نوین بهبود حافظه را در این بیماران می¬طلبد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی در حافظه نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. برای این هدف، 4 نوجوان (2 دختر و2 پسر) با روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از 2 ابزار تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه تأثیر حوادث) انتخاب گردیدند. سپس نمونه موردنظر بهصورت انفرادی به مدت 20 جلسه تحت برنامه آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفت. همه آزمودنیها در سه مرحله (پیش از آموزش، پس از آموزش و 2 ماه پیگیری) با استفاده از پاره تست فراخنای ارقام مستقیم و معکوس آزمون هوش وکسلر کودکان مورد ارزیابی قرار گرفتند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به افزایش توانایی حافظه افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه از مرحله پیش از آموزش تا پیگیری شده است. با توجه به نتایج بهدستآمده، میتوان ادعا نمود که آموزش حافظه کاری هیجانی میتواند گزینه مناسبی برای بهبود حافظه نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه باشد.
محمد خدایاری فرد، الهه حجازی، مسعود غلامعلی لواسانی، زینب عظیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
حرمت خود پایین یکی از مؤلفههای کلیدی و زیربنایی در آسیبشناسی روانی، ازجمله اضطراب امتحان است. به نظر میرسد که میزان فعالیت بازنماییهای مثبت فرد از خودش در حافظه، نقش مهمی در ادراک فرد از خودش ایفا میکند. هدف از مقاله حاضر، تعیین اثر تقویت بازنماییهای حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون بود. بر اساس رویکرد رقابت بازیابی، یک بسته آموزشی جهت ارتقاء حرمت خود طراحی شد و پس از تأیید اعتبار محتوای آن توسط 5 متخصص روانشناس، این بسته در قالب مداخله گروهی 10 جلسهای (هر هفته یک جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا شد. شرکتکنندگان در پژوهش 10 دانشآموز مقطع دبیرستان با تشخیص اضطراب امتحان بودند که با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و قبل و پس از مداخله و همچنین در پیگیری یکماهه، پرسشنامههای اضطراب امتحان اسپیلبرگر و حرمت خود روزنبرگ را تکمیل نمودند. تحلیل دادهها با روش تحلیل روند یکراهه (تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر) صورت گرفت. یافتهها نشان داد که اجرای این مداخله توانسته منجر به بهبود حرمت خود و کاهش معنادار اضطراب امتحان در افراد نمونه گردد (01/0 ˂ p) و این روند تا پیگیری یکماهه نیز ادامه یافت. بطور کلی به نظر میرسد که انجام مداخله بر روی مؤلفههای زیربنایی آسیبشناسی روانی، از جمله حرمت خود پایین، میتواند اثرات مفید و همچنین پیشگیرانهای در این زمینه داشته باشد و حتی بدون چالش عمدی با افکار، ممکن است بتوان تغییراتی در خودپنداره افراد ایجاد کرد.
سمیه کشاورزی، اسکندر فتحی آذر، میرمحمود میرنسب، رحیم بدری گرگری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش آگاهی فراشناختی بر سبکهای تصمیمگیری و تنظیم هیجان دانشآموزان دبیرستانی شهر تبریز بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی در گروههای آزمایشی (19 دانشآموز) و کنترل (19 دانشآموز) جایگزین شدند. جلسات آموزشی آگاهی فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 30/1 ساعته به دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تبریز، آموزش داده شد؛ اما به گروه کنترل، آموزش جانبی داده نشد و جریان عادی کلاس را طی کردند. سبکهای تصمیمگیری و تنظیم هیجان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب با ابزارهای سبک های تصمیم گیری لیکین و دیرابیز (2010) و تنظیم هیجان فیلیپس و پاور (2007) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی فراشناختی بهطور معنیداری میانگین نمرات سبکهای تصمیمگیری آنی، شهودی، اضطرابی و اجتنابی در گروه آزمایش را کاهش؛ اما میانگین نمره سبک تصمیمگیری وابسته را افزایش داد. علاوه بر آن، آموزش آگاهی فراشناختی، بهطور معنیداری میانگین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در گروه آزمایشی را افزایش اما میانگین راهبردهای انطباقی را کاهش داد.
روح الله شهابی، سعید اکبری زردخانه، جواد کاوسیان، زهره انصاری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که هم دربرگیرنده مکانیسمهای حافظهای و هم توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظاممند مشکلات شناختی میتواند بکار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان پیشبینیکنندگی ظرفیت حافظه کاری و کارکردهای اجرایی آن (شامل تغییر، بازداری و بروزرسانی توجه) برای گرایش به وسواس بوده است. جامعه پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه تهران بوده است که از این این جامعه نمونهای به حجم 164 نفر (90 مرد و 74 زن) سال به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش گرایش به وسواس از پرسشنامه وسواس اجباری مادزلی (هاگسون و راچمن، 1977)، برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد (عابدی، 1387)، برای سنجش حافظه کوتاهمدت از فراخنای اعداد رو به جلو و برای سنجش تغییر، بازداری و بروز رسانی توجه به ترتیب از تکالیف تغییر آمایه (روگرس و مونسل، 1995)، استروپ (اسپرین و استراس، 1998) و نگهداشتن رد (مارتینز و همکاران، 2011) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده است ظرفیت حافظه کاری و مکانیسمهای توجهی کارکردهای اجرایی روی هم رفته بخش زیادی از واریانس (حدود 67 درصد) گرایش به وسواس را پیشبینی میکنند. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت افراد دارای گرایشهای وسواسی در کارکردهای شناختی اندوزشی، نظارتی و کنترلی اجرایی مرکزی مانند تمرکز بر اطلاعات مرتبط و نادیده گرفتن اطلاعات نامرتبط، توانایی نگهداری و دستکاری اطلاعات به طور موقت فعال شده، و یا به عبارت کلیتر، در کنترل توجه ضعف اساسی دارند و مداخله در این کارکردها میتواند به عنوان یک راهبرد درمانی مورد توجه قرار گیرد.
عبدالله برهانی، علیرضا مرادی، مهدی اکبری، روژین میرانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
چکیده
اعتیاد اثرات منفی زیادی بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی افراد دارد. در واقع اعتیاد یک بیماری مزمن است که عوامل گوناگون زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی در آن تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان در بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج است.روش پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه مورد نظر شامل 24 مرد از معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه راهبردهای نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گروس به مدت ده جلسه گروهی دریافت کردند در حالیکه گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و برای تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد.نتایج نشان دادند که آموزش راهبردهای تنظیم فرآیندی هیجان موجب ارتقا کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در افراد گروه آزمایش شد.آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در درمان و پیشگیری از عود اعتیاد دارد.
نسرین دره زرشکی، کاظم برزگر بفروئی، احمد زندوانیان،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو بر تفکر انتقادی و ابعاد آن در دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر یزد بود. جامعه موردمطالعه این پژوهش کلیه دانشآموزان پایه پنجم شهر یزد در سال تحصیلی 95-1394 بودند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور 30 دانشآموز با بهرهگیری از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش برای گردآوری دادهها، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون -گلیزر بود. آموزش فلسفه به شیوه حلقه کندوکاو طی ۱۲ جلسۀ ۶۰ دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج بررسی فرضیهها از طریق تحلیل کوواریانس (سطح معناداری 05/0) نشان داد که آموزش فلسفه بر تفکر انتقادی و ابعاد آن (استنباط، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلالهای منطقی) مؤثر است و باعث بهبود آنها شده است.
سعید البوغبیش، رسول عابدان زاده، ناهید شتاب بوشهری، افخم دانشفر،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
چکیده:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روانشناختی است.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود برای این منظور تعداد 20 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران با میانگین سنی 54/1±45/23 سال به صورت در دسترس انتخاب شدند. از شرکتکنندگان آزمون تکلیف دوگانه به عمل آمد این آزمون شامل چهار فاصله زمانی 50، 100، 300 و 900 هزارم ثانیه بین شروع ناهمزمان دو محرک در دو حالت همخوان و ناهمخوان برای محرک اول و دوم بود.
یافتهها: نتایج آزمون اندازهگیری مکرر با سطح معناداری (05/0 P>) نشان داد که محرکهای همخوان از محرکهای ناهمخوان زمان پاسخ سریعتری دارند؛ در فاصلههای زمانی کوتاه فرایند خودکار خواندن کلمه با فرایند نامگذاری کلمه باعث ایجاد تداخل نمیشود.
نتیجهگیری: بنابراین عامل استروپ در فاصلههای زمانی کوتاه بیتأثیر بود. تفاوت درونگروهی و عدم سازگاری درونی دو محرک در توالی تکلیف دوگانه ناهمخوان-همخوان عامل افزایش زمان پاسخ به محرک دوم بود؛ بنابراین میتوان گفت که افزایش پیچیدگی محرک اول باعث بیشترین تأخیر در پاسخ دوم میشود.
فاطمه شهامت ده سرخ،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
تفاوت اصلی بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و نمونه های غیر بالینی، وجود عقاید ناکارآمد مرتبط با وسواس است. تکرار اجبارگونه وسواسی با هدف خنثیسازی این افکار پریشان کننده صورت میگیرد. با توجه به علایم اصلی اختلال وسواس فکری و عملی نقص کنش بازداری شناختی در انجام اعمال وسواسی مطرح است. اما نتایج در این زمینه ناهمسو است. در پژوهش حاضر سعی در بررسی نقص احتمالی بازدرای شناختی در چارچوب پارادایم بازداری بازگشت( IOR) در نمونه ای بالینی از مبتلایان به وسواس شستشو است. این مطالعه به روش علی مقایسه ای صورت گرفته است. سه مقیاس پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI- II)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ-44) و آزمون IOR هیجانی بر روی نمونه پژوهش شامل 47 فرد مبتلا به اختلال وسواس شستشو اجرا شدند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دو گروه تفاوتی در میزان بازداری شناختی وجود ندارد( 045/0=2ηPartial ؛ 955/0= Wilk’s Lambda ؛735/0= P و 578/0=(42و4)F). از طرفی بدون در نظر گرفتن عامل گروه بین زمان واکنش افراد در کوششهای معتبر و نامعتبر در فاصله زمانی 500 هزارم ثانیه تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P؛ 209/4= t) که نشان دهنده پدیده IOR عمومی در آزمودنیها است. نتایج پژوهش نقصی در بازداری شناختی در نمونه بالینی با توجه به باورهای وسواسی نشان نداد. به نظر میرسد مؤلفههای توجه برونزاد نمیتوانند نشاندهنده وجود این نقص باشند.
رخند روحانی نوسر، مجید صفاری نیا، مهدیه رحمانیان،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بیوفیدبک با دستگاه محقق ساخته بر کاهش علائم اضطراب و اضطراب انتظار و مؤلفههای آن انجامگرفته است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری افراد ۴۵-۱۹ سال مبتلا به اضطراب فراگیر شهر تهران بود. نمونه شامل ۱۹ نفر دارای اضطراب فراگیر بود که بهصورت در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۰ نفر) و گواه (۹ نفر) قرار گرفتند. در مرحله غربالگری از مصاحبه تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر بر اساس IV DSM- و از پرسشنامههای اضطراب بک (BAI) و اضطراب انتظار برای بررسی متغیرهای پژوهش استفاده شد. درمان بیوفیدبک با دستگاه محقق ساخته طی ۱۰ جلسه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا گردید. دادهها با آزمونهای کوواریانس تک متغیره (آنکوا) تجزیهوتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد، دستگاه بیوفیدبک محقق ساخته علائم اضطراب را کاهش داده است (۰۱/۰>p) ولی در رابطه با اضطراب انتظار هیچگونه تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه دیده نشد. بر اساس یافتههای تحقیق، در راستای گسترش روزبهروز دانش و تحقیقات در رابطه با کارایی انواع بیوفیدبک در اثربخشی روی طیفهای مختلف اختلالات و همچنین در بهینهسازی توانمندیها، پیشنهاد میشود تا این استفاده خانگی از دستگاه در اهداف و کاربردهای مختلف طراحی و در دسترس افراد قرار گیرد تا استفاده و اثربخشی دیرپا و بسندهای از این فنآوری صورت گیرد.
مسعود مقدس زاده بزاز، جواد صالحی فدردی، حسین کارشکی، جان پارکینسون،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
امروزه چاقی به یکی از چالشهای مهم سلامت در سراسر جهان تبدیل شده است و هر ساله مبالغ هنگفتی صرف پیشگیری و درمان آن میشود. تغییر سبک زندگی با هدف افزایش فعالیت بدنی و پیروی از رژیم غذایی مناسب، رایجترین درمان چاقی است. اما بسیاری از رژیم گیرندگان در این مسیر ناموفق هستند و نمیتوانند برنامه درمانی خود را تا انتها طی کنند. در این پژوهش، نقش پردازشهای شناختی در موفقیت یا شکست رژیم گیرندگان مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه رژیم گیرندگان موفق (42 = N) و رژیم گیرندگان ناموفق (45 = N) با دامنه سنی 18 تا 40 سال بودند. سوگیری توجه به وسیله آزمون نقطه یابی، تداعی مثبت ضمنی (یا سوگیری حافظه) به وسیله نسخه تعدیل شده آزمون تداعی ضمنی، و گنجایش حافظه کاری به وسیله آزمون ان-بک مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه دو گروه در متغیرهای سنجیده شده نشان داد که در رژیم گیرندگان ناموفق، نمایه توده بدنی و سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری (69/0 = d) به طور معناداری از رژیم گیرندگان موفق بالاتر بود اما تداعیهای ضمنی و گنجایش حافظه کاری، تفاوت معناداری را نشان نداد. این نتایج، همخوان با نتایج مطالعات قبلی است که نشان داد سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری میتواند در شکست رژیم گیرندگان نقش ایفا کند. نتایج در چارچوب مدل پردازش دوگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.امروزه چاقی به یکی از چالشهای مهم سلامت در سراسر جهان تبدیل شده است و هر ساله مبالغ هنگفتی صرف پیشگیری و درمان آن میشود. تغییر سبک زندگی با هدف افزایش فعالیت بدنی و پیروی از رژیم غذایی مناسب، رایجترین درمان چاقی است. اما بسیاری از رژیمگیرندگان در این مسیر ناموفق هستند و نمیتوانند برنامه درمانی خود را تا انتها طی کنند. در این پژوهش، نقش پردازشهای شناختی در موفقیت یا شکست رژیمگیرندگان مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه رژیمگیرندگان موفق (42 = N) و رژیمگیرندگان ناموفق (45 = N) با دامنه سنی 18 تا 40 سال بودند. سوگیری توجه به وسیله آزمون نقطه یابی، تداعی مثبت ضمنی (یا سوگیری حافظه) به وسیله نسخه تعدیل شده آزمون تداعی ضمنی، و گنجایش حافظه کاری به وسیله آزمون ان-بک مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه دو گروه در متغیرهای سنجیده شده نشان داد که رژیمگیرندگان ناموفق نمایه توده بدنی بیشتری داشتند. همچنین سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری (0/69 = d) و ترجیح خوراکیهای پرکالری (1/06 = d) در آنها به طور معناداری از رژیمگیرندگان موفق بالاتر بود، اما تداعیهای ضمنی و گنجایش حافظه کاری، تفاوت معناداری را نشان نداد. این نتایج، همخوان با نتایج مطالعات قبلی است که نشان داد سوگیری توجه نسبت به خوراکیهای پرکالری میتواند در شکست رژیمگیرندگان نقش ایفا کند. نتایج در چارچوب مدل پردازش دوگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
هادی کرامتی، جواد وفوری،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضربررسی تاثیرآموزش روشهای مطالعه ی خواندن ودرک مطلب، یادداشت برداری ونوشتن و روش امتحان دادن ومقابله بااسترس با تاکید بر راهبردهای شناختی و فراشناختی برمیزان پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان بود. بدین منظور با به کارگیری روش تجربی وطرح پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی، تعداد 80 دانش آموز در 4 گروه (3 گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. دانش آموزان هر 4 گروه به پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ داده و معدل ترم گذشته ی آنها نیز ثبت شد و افراد گروه های آزمایش طی 10 هفته (10 جلسه) آموزش دیدند. پس از مداخله، مجددا دانش آموزان پرسشنامه انگیزش پیشرفت را تکمیل نمودند و معدل جدید آنها نیز ثبت شد.در نهایت دادههای پژوهش با استفاده ازآزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل های آماری دراین زمینه نشان داد،آموزش روشهای مطالعه ی خواندن ودرک مطلب، یادداشت برداری ونوشتن و روش امتحان دادن ومقابله بااسترس، برمیزان پیشرفت تحصیلی وانگیزش پیشرفت آنها تاثیرگذار می باشد.
حسین زارع، معصومه اسماعیلی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی و ارتباط آن با مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده و مضطرب صورت گرفت. بدین منظور45 نفر نمونه( 15 فرد افسرده، 15 فرد مضطرب و15فرد سالم) از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه پیام نور انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تکمیل پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) وآزمون حل مسئله وسیله-غایت استفاده شد. جهت تحلیل دادههای پژوهش، تحلیل واریانس یک متغیره برای مقایسه بیشکلیگرایی ومسئله گشایی در 3 گروه افسرده، مضطرب وسالم وآزمون توکی برای مقایسه دو به دو به کار برده شد. برای محاسبه ضریبهای همبستگی بینبیشکلیگرایی وکارایی مسئلهگشایی، روش همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که بیشکلیگرایی در حافظه سرگذشتی افراد افسرده بیشتر از افراد مضطرب و سالم است. افراد افسرده در حل مسائل راهحلهای ناکارآمدی را نسبت به افراد مضطرب و سالم به کار میگیرند و بین بیشکلیگرایی در حافظه سرگذشتی و مسئلهگشایی ناکارآمد در افراد افسرده رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین طبق مدل ویلیامز افراد افسرده به دلیل خلق منفی و سوگیری در پردازش اطلاعات نه تنها در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند بلکه این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر موثری را تولید کنند.