247 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
پریا سادات معراجی سعید، دکتر زهرا هاشمی، فاطمه فولادی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و خلاقیت با تاکید بر نقش میانجی کارکردهای اجرایی در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از این جامعه تعداد 245 دانشجو به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند، آزمون سنجش خلاقیت عابدی و پرسشنامه تواناییهای شناختی نجاتی استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که بین سبکهای فرزندپروری با خلاقیت و کارکردهای اجرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مدل نقش واسطهای کارکردهای اجرایی، در رابطه بین سبکهای فرزندپروری با خلاقیت از برازش خوبی برخوردار بود. در نتیجه میتوان گفت که متغیر کارکردهای اجرایی نقش واسطهای معناداری در رابطه بین سبکهای فرزندپروری و خلاقیت دارد. بنابراین لازم است که با آگاهی بخشی به والدین در مورد انواع سبکهای فرزندپروری به تقویت خلاقیت کودکان از طریق کارکردهای اجرایی آنها کمک کرد.
غزال گلکار، دکتر خاطره برهانی، دکتر شهریار غریب زاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پوشیدن ماسک صورت بر ادراک چهره در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است. تعداد 18 کودک (13 پسر، 5 دختر) مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا و هوشبهر عادی در بازه سنی 7 تا 12 سال (میانگین سن = 9.917، انحراف معیار = 1.7342) به روش نمونهگیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان در این پژوهش یک تکلیف تشخیص و تمیز چهره که شامل چهرههای آشنا و ناآشنا برای کودک بود را انجام دادند. در حین انجام تکلیف، تعداد و مدتزمان تثبیتها در نواحی موردعلاقه (AOI) توسط دستگاه ردیاب چشمی ثبت شد. درنهایت، برای تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده، از روش آزمون t وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که هنگام مقایسه چهرههای با ماسک صورت آشنا و ناآشنا با یکدیگر و هنگام مقایسه چهرههای بدون ماسک صورت آشنا و ناآشنا با یکدیگر، تعداد و مدتزمان تثبیتها در نواحی موردعلاقه (AOI) با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. همچنین، برای چهرههای آشنا و ناآشنا بهطور جداگانه، تعداد و مدتزمان تثبیتها در ناحیه چشمها تفاوت معناداری با ناحیه ماسک صورت نداشت. الگوی نتایج بهدستآمده از مقایسه چهرههای با و بدون ماسک صورت آشنا، مشابه الگوی نتایج بهدستآمده از مقایسه چهرههای با و بدون ماسک صورت ناآشنا بود. درمجموع، یافتهها حاکی از آن است که ماسک صورت تأثیر مشابهی بر الگوی نگاه به چهرههای آشنا و ناآشنا میگذارد. همچنین، نحوه نگاه به ناحیه چشمها تقریباً مشابه با ناحیه ماسک صورت است.
الهه باقری، دکتر کورش گودرزی، دکتر مهدی روزبهانی، دکتر کیوان کاکابرایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی بر سبکهای حل مساله دانش آموزان دختر با اختلال اضطراب اجتماعی است. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل ناهمسان و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نواحی سه گانه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بودند از این جامعه 60 دانش آموز مبتلا به اضطراب اجتماعی به صورت غربالگری و با توجه به ملاکهای ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 15 نفری(سه آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی(کانور، 2000) و سبکهای حل مساله(دزوریلا و همکاران، 2002) بود. دادهها با نرم افزار SPSS23 و آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی، درمان راه حل محور و تمرینات استقامتی سبب افزایش سبکهای حل مسئله کارآمد و کاهش سبکهای حل مسئله ناکارآمد در مبتلایان به اضطراب اجتماعی شده است و از بین سه درمان، درمان فراشناخت در سبکهای حل مساله کارآمد و فراشناخت و راه حل محور در سبکهای حل مسئله ناکارآمد نسبت به تمرینات استقامتی اثربخشتر بودهاند (P≤0.05). بر مبنای این یافته ها میتوان گفت که هر سه الگوی درمانی میتوانند در نمونه بالینی ایرانی به کار گرفته شوند.
دکتر سجاد رضائی، خانم سیده الهه حسینی، دکتر عذرا زبردست،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
یکی از ناهنجاریهای عصبی-رشدی شایع در کودکان، اختلال کاستیتوجه و بیشفعالی (ADHD) است. درکنار اثرگذاری بالای دارودرمانی، امروزه درمانهای غیردارویی مانند درمانهای شناختی، بهویژه توانبخشیهای شناختی رایانهمحور، بسیار موردتوجه هستند. پژوهش حاضر، باهدف تعیین کاربردپذیری و اثربخشی نرمافزار Captain's Log بر بهبود تغییرکوری و گزینشپاسخ کودکان دچار ADHDانجام شد. طرح از نوع نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون تکگروهی بود. پیشآزمون و پسآزمون از طریق آزمونهای کشفتغییر و اثر سایمون درمحیط نرمافزار CogLab بهترتیب برای اندازهگیری سطوح تغییرکوری و گزینشپاسخ اجرا شد. 6 نفر از پسران شهرستان بابل که در بازۀ سنی 7تا 12 سال بودند، از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و10 جلسۀ 40تا 45 دقیقهای مداخلۀ شناختی رایانهمحور بهصورت دو بار درهفته دریافت کردند. نتایج آزمون ویلکاکسون بهبود معنیدار را در نمرۀ پاسخدهیِ درست درحالت تغییرکوری باوقفه نشان داد؛ علاوهبرآن زمان پاسخدهی به این آزمون نیز بهطورمعنیداری کاهش یافت؛ اما نمرۀ پاسخدهی درست، درحالت بدون وقفه، بهبودی معنیداری نشان نداد ؛ همینطور زمان لازم برای این آزمون نیز کاهش معنیداری نداشت. توانایی گزینشپاسخ درحالت تطابق مکانی کاهش معنیدار درسرعت داشت؛ اما درحالت عدمتطابق مکانی بهبود معنیداری مشاهده نشد. نتایج آشکار ساخت که از طریق بازتوانی شناختی رایانهای، با تکیه بر انعطافپذیری مغز و با توجه به تکرار فعالیتهای شناختی که منجر به افزایش مهارتهای شناختی میشود، میتوان تغییر کوری را بهبود بخشید. این مداخلات توانست تاحدی رفتار مطلوب مکثکردن در گزینش پاسخها را برای کودکان با ADHD افزایش دهد.
خانم ثنا پناهی پور، دکتر مهناز اخوان، دکتر زهرا هاشمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوشهای چندگانه با نقش میانجیگری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آنها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روانشناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه هوشهای چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. دادهها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه ریزی نقش میانجیگری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجیگری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجیگری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجیگری بین هوش جسمانی-حرکتی، درونفردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوشهای چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامهریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانشآموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه میشود.
محسن جلالی، امینه خدمتی نوجه ده سادات، احمد ترابی، مریم نادری،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
بیماری HIV با اثرات گسترده جسمانی و روانشناختی، پیامدهای منفی زیادی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. توانبخشی شناختی یکی از مداخلات نوین برای بهبود وضعیت شناختی و روانی این بیماران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله توانبخشی شناختی بر کاهش افسردگی، بهبود حافظه کاری، و افزایش توجه در بیماران مبتلا به نقص ایمنی بود. این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل در شهرستان ایذه و در سال 1402 انجام شد. تعداد 30 بیمار مبتلا به HIV به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی بک، آزمون حافظه کاری، و آزمون عملکرد مداوم برای سنجش توجه بود. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 60 دقیقهای (سه بار در هفته) تحت مداخله توانبخشی شناختی قرار گرفتند، در حالیکه گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. پس از اتمام مداخله، از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS.23 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مداخله توانبخشی شناختی باعث کاهش معنادار افسردگی و افزایش معنادار حافظه کاری و توجه در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد.یافتههای این پژوهش نشان میدهد که توانبخشی شناختی میتواند بهعنوان یک رویکرد مؤثر در بهبود جنبههای شناختی و روانشناختی بیماران مبتلا به نقص ایمنی مورد استفاده قرار گیرد.
خانم سحر خوش سرور، دکتر محمد نریمانی، دکتر سجاد بشرپور،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1403 )
چکیده
بالا بودن صفات اُتیستیک در نوجوانان با طیف وسیعی از پیامدهای مخرب آموزشی و اجتماعی همراه است. بدین جهت، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پردازش اطلاعات اجتماعی در علائم زیر بالینی اُتیسم با تعدیل کنندگی حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود و به روش مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم مدارس دولتی پسرانه و دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 260 نفر (141 دختر، 119 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پردازش اطلاعات اجتماعی - اسناد و پاسخ هیجانی (SIP-AEQ)، اُتیسم بهر (AQ)، عملکرد بازتابی (RFQ) و نسخه ی کامپیوتری آزمون های حافظه کاری دانیمن و کارپنتر و دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد.
نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که سوگیری اسنادی خصمانه (2/534 t=،0/322=β) و پاسخ های هیجانی منفی (2/001 t=،0/275=β) بر علائم زیر بالینی اُتیسم تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارند. ذهنی سازی در رابطه ی بین متغیرهای سوگیری اسنادی خصمانه (2/549 t=،0/507-=β) و پاسخ های هیجانی منفی (3/164 t=،0/632-=β) با علائم زیر بالینی اُتیسم اثر تعدیل کننده دارد. همچنین، نقش تعدیل کنندگی حافظه کاری در ارتباط بین سوگیری اسنادی خصمانه با علائم زیر بالینی اُتیسم تأیید شد (4/389 t=،0/394-=β). با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از درمان مبتنی بر ذهنی سازی، آموزش حافظه کاری و برنامه های مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های SIP، به درمانگران پیشنهاد می شود.