247 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
معصومه جنتی، بهروز عبدلی، علیرضا فارسی، پروانه شمسیپور دهکردی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین جسمانی در ترکیب با خودالگودهی از نوع خودمرورگری مثبت (تحت ساختار ثابت و متغیر) بر پردازش بازتحکیم حافظه و انتقال مهارت حرکتی کودکان انجام شد. تعداد 36 دانشآموز دختر 12-9 سال از دبستان مکتبی ناحیه1 شهر قم مهارت پرتاب دارت را آموزش دیدند. از میان 15 پرتاب فیلمبرداری شده (از فواصل 1.5، 2 و 2.5 متری در ترتیب قالبی) در پیش آزمون، ویدئوی خودمرورگری مثبت تهیه شد. یک هفته بعد افراد در سهگروه تمرین ترکیبی ثابت، قالبی و تصادفی تمرین کردند. مقایسههای زوجی میانگین خطای شعاعی پایان اکتساب با آزمون یادداری 24 ساعت بعد از فراخوانی (با ساختار قالبی) نشاندهنده پیشرفت معنیدار مهارت در هر سه گروه تمرینی (P≤0.05)، با آزمون یادداری 24 ساعت بعد از فراخوانی (با ساختار ثابت) نشاندهنده پیشرفت معنیدار مهارت تنها در گروه تمرین ترکیبی قالبی (P=0.016)، با آزمون انتقال 24 ساعت بعد از فراخوانی نشاندهنده کاهش معنیدار عملکرد در همه گروههای تمرینی بود. بنابراین تثبیت دوباره حافظه حرکتی در طول فرایند بازتحکیم در کودکان رخ داده، تمرین ترکیبی با تغییرپذیری کم (قالبی) باعث هدایت بهتر کودکان بهسوی فرایندهای مربوط به باز تحکیم و انتقال حافظه حرکتی در آنها میشود.
زهرا جعفری پنجی، مهدیه رحمانیان، حسین زارع،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریفهای شناختی و خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران بود.
روش: روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات آزمایشی (پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله منطقه 2 شهرستان تهران است که با استفاده ازروش نمونهگیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان اول متوسطه مدرسه دخترانه بهار بهعنوان گروه نمونه انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. با انتساب تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه تحریفهای شناختی (عبدالله زاده و سالار،1389)، پرسشنامه خود کارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ–C)(2001) بود. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش تفکر انتقادی پاول-آلدر قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر تأثیر معنیداری (05/0>p) در کاهش تحریفهای شناختی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران دارد.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت نقش تفکر انتقادی در خودکارآمدی و تحریف های شناختی، برنامه های مدارس باید به گونه ای سازماندهی شوند که در برنامه ریزی های آموزشی و برنامه درسی تجدیدنظر به عمل آید تا رهآوردی برای خوداثرمندساختن نوجوانان و طرحی برای جلوگیری از تحریف شناختی باشد.
.
پریسا شریفی، سید علی محمد موسوی، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی مدل حساسیت به تقویت، راهبردهای فرآیندی نظمجویی هیجان و انعطافپذیری شناختی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت انجام گردید. طرح پژوهش، تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه پژوهش، دانشجویان کاربر اینترنت در دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین (18 تا 35 سال) بودند. انتخاب نمونه با روش نمونهگیری در دسترس صورت پذیرفت. نمونهی پژوهش شامل 92 شرکتکننده (46= اعتیاد به اینترنت، 46= عادی) بود. دادهها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی، پرسشنامه راهبردهای فرآیندی نظمجویی هیجان و مقیاس پنج عاملی جکسون گردآوری گردید و با آزمون تحلیل تشخیص تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که ارزیابی مجدد و انعطافپذیریشناختی به صورت منفی، و سپس، سیستم فعالساز، سیستم بازداری و فرونشانی به صورت مثبت به ترتیب قویترین رابطه را با تابع حاضر داشتند و متمایز کننده گروهها از یکدیگر بودند. اما سیستم جنگ – گریز - انجماد نقش معناداری در تمیز دو گروه نداشت. به طور کلی، انعطافپذیری شناختی، راهبردهای فرآیندی نظمجویی هیجانی و حساسیت سیستمهای فعالساز و بازداری عوامل مهمی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت از افراد عادی هستند.
ندا اثنی عشری، مسعود حسینچاری، بهرام جوکار، محبوبه فولادچنگ، فرهاد خرمایی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی مقیاس فراحافظه نوجوانان در بافت تحصیلی بود. این پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است که در مرحله کیفی با استفاده از روش همسوسازی دادههای چندگانه مشتمل بر چهارضلع الف) جمعآوری اطلاعات مبانی نظری و اصول زیربنایی مربوط به فراحافظه بر اساس چارچوب نظری نلسون و نارنز، ب) پژوهشهای انجام شده در حوزه فراحافظه و یادگیری، ج) ارائه تکلیف حافظهمحور و مصاحبه فراحافظه مبنا بر روی دانشآموزان (33 نفر) و تحلیل آن (ملاک و نشانگرها) و د) بهرهگیری از نظرهای متخصصان حوزه شناختی و تربیتی چارچوب نظری اولیه، و سرانجام بر آن اساس مقیاس فراحافظه تدوین و اعتباریابی شد. سپس در مرحله کمی، با استفاده از نمونه 289 نفری (170= دختر و 116=پسر در ردهی سنی 18-12 سال) روایی و پایایی مقیاس، با به کارگیری روشهای آماری تحلیل عامل اکتشافی و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 19 گویه در قالب 4 عامل: قضاوتهای مربوط به یادگیری، قضاوتهای خود اطمینانبخش، قضاوتهای حس دانستن و قضاوتهای آسان بودن یادگیری مقیاس فراحافظه را تشکیل میدهند. ضریب آلفای کرونباخ برای هر عامل محاسبه و ضریب پایایی کل مقیاس برابر با 71/0 محاسبه شد. یافتههای پژوهش معرفی ابزاری جهت سنجش فراحافظه گروه سنی نوجوان در بافت تحصیلی است که ابزاری سودمند برای سنجش فراحافظه و به کارگیری در پژوهشهای شناختی و یادگیری است.
فرزانه آسیایی، محمد یمینی، حسین مهدیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
چکیده[E1]
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر برنامه بازسازی مهارتهای ادراکی و آموزش کارکردهای اجرایی (توجه، برنامهریزی، بازداری پاسخ) بر استدلال ادراکی، حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم با اختلال یادگیری ویژه ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی، با پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه ریاضی در پایه سوم در سال تحصیلی 1396 میباشد. نمونه موردنظر شامل 45 نفر از این دانش آموزان بوده که بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل جایدهی شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمونهای کی- مت، ریون، مقیاس استدلال ادراکی وکسلر چهار، آزمون تشخیصی اختلال ریاضی و مقیاس حافظه کاری استانفورد-بینه استفاده شد که پیش از مداخله و در هفتههای یک و هشت پس از مداخله بهوسیله شرکتکنندگان گروههای مداخله و کنترل تکمیل گردید. گروه آزمایش الف تحت 17جلسه آموزش کارکردهای اجرایی(هر جلسه 45دقیقه)و گروه آزمایش ب تحت 16جلسه آموزش بازسازی مهارتهای ادراکی قرار گرفتند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آنالیز واریانس با اندازههای تکراری استفاده شد یافتهها نشان داد که هر دو شیوه مداخله بر استدلال ادراکی، حافظه کاری غیرکلامی و عملکرد ریاضی مؤثر بوده وبر حافظه کاری کلامی مؤثر نبودند.از طرفی میان اثربخشی این دو شیوه تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، به نظر میرسد که میتوان از این دو روش بهعنوان یک رویکرد مؤثر برای درمان اختلال یادگیری ویژه ریاضی دانشآموزان استفاده نمود.
[E1]باسلام واحترام:کلیه موارد خواسته شده برای اصلاح همگی انجام شد.
چکیده بدون ساخت تنظیم گردید-2-چکیده تاحد امکان خلاصه، وویرایش شد.
هدی منصوریان، آزاده نثاری، علیرضا مرادی، بابک محمدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
در این مطالعه به مدلسازی محاسباتی پیوندگرای تصمیمگیری پرداخته شده است. مهمترین مناطق تصمیمگیری در مغز، عبارتند از تالاموس، کورتکس پیش پیشانی و آمیگدال. مدل محاسباتی پیوندگرا با سه بخش که نماینده این سه منطقه است بر پایه آزمون برد و باخت آیوا ساخته شد. در مطالعات بسیاری از آزمون آیوا برای بررسی تصمیمگیری هیجانی استفاده شده است. در تصمیمگیری هیجانی و مبتنی بر احساسات نقش آمیگدال بسیار اساسی است و انتظار می رود مدلی دو بخشی (نماینده تالاموس و آمیگدال) و بدون وجود پردازش های کورتکس نیز بتواند تصمیمگیری در این آزمون را مدل کند، هر چند که از منظر ریاضی تنها وجود همین دو بخش در مدل (مفاهیم مستخرج از آزمون و عناصر تابع ارزش) برای پیشبینی تصمیمات شرکت کنندگان کافی است. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، از 56 نفر شرکت کننده متشکل از 20 مرد و 36 زن با میانگین سنی 52/43 سال خواسته شد در آزمون تصمیمگیری آیوا شرکت کنند. پس از آن هر دو مدل برای این افراد اجرا شد و نتایج مقایسه شد تا مشاهده شود کدامیک تطابق بیشتری با انتخاب های آزمون دهندگان دارد. یافته های تحقیق نشان می دهند مدل دو بخشی 57/62 و مدل سه بخشی منجر به پیشبینی 46/68 درصدی انتخابهای آزمون دهندگان شده است که این اختلاف معنی دار بود. در نتیجه میتوان گفت پردازش های کورتکس در این نوع تصمیمگیری نیز نقش بسزایی دارد.
محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری نژاد، مهر انگیز پیوسته گر، مسعود ثقفی نیا،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسهای وضعیت شناختی افراد سالم و بیماران آسیب مغزی تروماتیک خفیف(MTBI)، که یکسال از زمان آسیب آنان گذشته است از دو منظر عملکرد اجرایی و حافظه کاری طراحی و اجرا شده است.در این مطالعه علی- مقایسهای که در فاصله زمانی بهمن 1396 تا مهر 1397 انجام گرفت. 48 بیمار مرد MTBI با دامنه سنی 30 تا 55 سال که طی یکسال گذشته در بخش ICU بیمارستانهای شهدای هفتم تیر شهر ری و بقیه الله تهران بستری بودند، بعنوان گروه آزمایشی و 64 مرد سالم ( کارکنان و عیادت کنندگان بیماران)،با دامنه سنی همتا بعنوان گروه کنترل بصورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه (افراد بیمار و سالم)، که کلیه معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، با دو آزمون ویسکانسین و حافظهکاری وکسلر مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در عملکرد اجرایی در سطوح طبقات، درجاماندگی، پاسخهای درست و نادرست، تعداد کوششها برای تکمیل الگوی اول و پاسخهای سطح مفهومی در سطح خطای 1 درصد از نظر آماری معناداراست (0/01>p). همچنین، نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه درنمره حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، حافظه دیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، نمره کل حافظه دیداری و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای1درصد (0/01>p) و فراخنای حافظه دیداری در سطح خطای 5 درصد از نظر آماری معناداراست(0/05>p). به عبارت دیگر نتایج گویای برتری معنا دار گروه سالم در عملکردهای اجرایی و حافظه کاری نسبت به گروه MTBI است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، آسیب مغزی تروماتیک خفیف پس از گذشت یکسال می تواند، در کارکرد عملکردهای اجرایی لوب پیشانی مغز ایجاد اختلال نماید. بنابراین، پیشنهاد می گردد این موضوع در ارزیابیهای بالینی و قانونی مورد توجه قرار گرفته و مداخلات روانشناختی همزمان با مداخلات پزشکی جهت تسهیل روند درمان و باز توانی شناختی بیماران و پیشگیری از عوارض فردی و هزینههای اجتماعی متعاقبMTBI ، صورت پذیرد.
سید سعید پورنقاش تهرانی، زهرا قلندرزاده، حجت الله فراهانی، سید مهدی صابری، معصومه پاشایی بهرام،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
بیتوجهی به سلامت زنان و اعمال خشونت خانگی علیه آنان میتواند سبب پیدایش انواع بیماریهای روانی و حتی جسمانی گردد که این امر تهدیدی برای سلامت اعضای خانواده است. زنان نسبت به اعضای دیگر خانواده بیشتر در معرض خشونت، به خصوص خشونت مردان هستند. مهم ترین آسیبی که خشونت خانگی به همراه دارد ایجاد اختلال در عملکرد شناختی زنان قربانی خشونت است. خشونت خانگی به عنوان یک عامل استرس زای محیطی میتواند عملکردهای شناختی را تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین بررسی عملکردهای شناختی در زنان آسیب دیده از خشونت های خانگی دارای اهمیت است. تاثیر خشونت بر عملکردهای شناختی از طریق سایر متغیرهای روانشناختی ممکن است رخ دهد. رهایی از موقعیت خشونت پذیری برای زنان قربانی خشونت خانگی به کیفیت عملکرد شناختی آنها وابسته است. از این رو در پژوهش حاضر، نقش واسطهای خودتنظیمی و پریشانی روانشناختی در رابطه بین تجربه خشونت خانگی و عملکردهای شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش در یک نمونه از زنان قربانی خشونت خانگی، روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که رابطه بین متغیرها بر حسب اهداف پژوهش تحلیل گردیدند. جامعه تحقیق شامل زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به واحدهای مختلف پزشکی قانونی شهر تهران در سال 1397 بودند. نمونه پژوهش ۲۰۰ نفر از مراجعهکنندگان زن به این مراکز بوده اند که به شیوه هدفمند با توجه به معیارهای ورود و خروج و پس از اخذ رضایت از آن ها انتخاب شده اند. ابزار سنجش متغیرهای پژوهش عبارت است از فرم کوتاه پرسشنامه خودتنظیمی میلر و براون (۱۹۹۹)(SSRQ) ، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس داس (۱۹۹۵)(DASS-21) ، پرسشنامه خشونت خانوادگی پور نقاش تهرانی (۱۳۸۳) و مقیاس ارزیابی شناختی مونترال(MONTREAL) (۲۰۰۵). نتایج به دست آمده توسط نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شده اند. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش با انجام تحلیل های مختلف آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که خشونت خانگی بر عملکردهای شناختی توسط متغیرهای واسطه ای خود تنظیمی و پریشانی روانشناختی تاثیرگذار است. با توجه به مقادیر شاخصهای برازش از قبیل RMSEA، RMR، GFI و ... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. پژوهش پیش رو بیانگر آن است که تجربه خشونت های خانگی در زنان به واسطه کاهش توانایی خود تنظیمی، و ایجاد پریشانی روانشناختی باعث کاهش عملکرد های شناختی در آنها می گردد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان با توجه دادن خانواده ها و همچنین سازمان ها و مراکز مرتبط با نگهداری و کمک به زنان قربانی خشونت به اهمیت نقش کاهش توانایی های شناختی و عوامل واسطه ای موثر بر آنها بر ادامه خشونت پذیری، با مداخلات آموزشی و درمانی، از وقوع مجدد این گونه خشونت ها پیشگیری کرد.
جواد کاوسیان، کامبیز کریمی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فراشناختی بر اهمال کاری تحضیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97 – 1396 بود. نمونه ی پژوهش به روش تصادفی خوشه ای به تعداد 40 نفر انتخاب شد و در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل گمارده شدند. جلسات آموزشی مهارتهای فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت شش جلسه (به صورت هفتگی و 5/1 ساعته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. برای جمعآوری دادهها از مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راتبلوم و تاخیر در رضامندی تحصیلی استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که آموزش مهارتهای فراشناختی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان (01/. > p) و ارتقا تاخیر در رضامندی تحصیلی (05/. > p) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون اثربخش است. به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمرههای پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تاثیر آموزش مهارتهای فراشناختی بر اهمال کاری تحصیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود. بنابراین می توان از مهارتهای فراشناختی در جهت کاهش یکی از فاکتورهای عملکرد تحصیلی پایین دانش آموزان و کمک به دانش آموزان در به تعویق انداختن رضامندی تحصیلی استفاده کرد.
سهیلا تیمورپور، مهدی اکبری، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی مکانیسم اثربخشی درمان فعالسازی رفتاری (BA) از طریق انعطافپذیری شناختی و انعطافپذیری هیجانی بر علائم زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. این مطالعه در چارچوب طرح تکآزمودنی بود. نمونه پژوهش شامل پنج زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که با استفاده از پرسشنامههای افسردگی بک- نسخه دوم (BDI-II)، اضطراب بک (BAI)، انعطافپذیری شناختی (CFI) و انعطافپذیری هیجانی(EFI) در مرحله خط پایه و طی درمان ارزیابی شدند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی، درصد کاهش نمرات، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده شد. یافتهها نشان داد که درمان فعالسازی رفتاری بهطور معناداری در افزایش انعطافپذیری شناختی و انعطافپذیری هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مؤثر است. بهطور کلی، نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سودمندی درمان فعالسازی رفتاری بهعنوان یک مداخله مؤثر برای افزایش انعطافپذیری شناختی و انعطافپذیری هیجانی زنان مبتلا به اختلال افسرگی اساسی بود.
محمود تلخابی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف پژوهش مطالعه تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تهران بود. در این پژهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این روش معنای تجارب زندگی چند فرد در مورد یک مفهوم یا پدیده توصیف میشود. در این مطالعه تجارب دانشجویان و استادان از برنامهدرسی جدید رشته آموزش ابتدایی بررسی گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش 19 نفر بودند که تعداد 13 نفز از آنها دانشجوی سال آخر رشته آموزش ابتدایی و 6 نفر از آنها از اعضاء هیأت علمی یا مدرسان تمام وقت دانشگاه بودند که در گروه آموزش ابتدایی تجربه تدریس داشتند. بر اساس ساختار مصاحبه تحلیل فهم و تصورات پدیداری دانشجویان و استادان از تجربه برنامهدرسی رشته آموزش ابتدایی در شش موضوع تصویر ذهنی از دانشگاه، ارزیابی از برنامههای درسی، همخوانی برنامه تدریس استادان با سرفصلهای رشته، تحول تلقی از برنامه های ضروری برای ورود به حرفه معلمی، نقاط ضعف و قوت برنامه جدید، و توصیف تجربه یادگیری هیجان انگیز اثربخش انجام گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که تصورات دانشجویان از دانشگاه با شرایط واقعی که تجربه کردند کاملا متفاوت است و استادان نیز بر این باور بودند که دانشجویان در تجربههای نخستین خود با مشکل تعارض انتظارات و ادراکات مواجه میشوند. در ارتباط با مقوله ارزیابی مهمترین واکنش دانشجویان به تکراری بودن واحدهای درسی و غیر عملی بودن آنها بود. در حالی که استادان در کل نسبت به آماده بودن شرایط و زیرساخت لازم برای اجرای برنامه تردید داشتند. دانشجویان و استادان تقریباً نسبت به همخوانی سرفصلها با برنامه مصوب تلقی مشترکی دارند، اما دانشجویان عدم توجه به سرفصل را بیبرنامه بودن و عدم تعهد به اجرای برنامه ولی استادان تغییر در سرفصل را به نیاز واقعی دانشجویان نسبت میدادند. دانشجویان مهمترین نقطه ضعف برنامهدرسی را محتوای تکراری و غیرکاربردی آن میدانند اما استادان عدم توجه برنامه به تفکر فلسفی و روحیه پژوهشگری نسبت دادند. و نهایتاً دانشجویان در توصیف تجربه هیجان انگیز خود به موقعیتهای اشاره کردند که در آن مدیریت یادگیری و فعالیت به خود آنها واگذار شده بود در حالی که استادان غالباً رویداد هیجان انگیزی را گزارش نکردند و برخی از آنها هیجان انگیز بودن یادگیری را از طریق ارتباط و احترام متقابل توضیح دادند.
رضا چمنی، فاطمه باقریان، امید شکری،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت تصمیمگیری اقتصادی افراد در موقعیت ریسک و عدمقطعیت است. روش پژوهش نیمهآزمایشی یکگروه با پسآزمون است. جامعهآماری کل دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی درسال 97 حدود هشت هزار و هفتصد نفر بود و با توجه به برقرار نبودن شرط نرمال بودن برای آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون نمونهی180نفر برآورد شد. ابزار مورد استفاده برای بررسی نقش سوگیریهای شناختی که نظریهی چشمانداز در تصمیمگیری اقتصادی پیشبینی کرده بود تکلیفی چندبُعدی ساخت پژوهشگر بود کهبا 31مسئله در 5بخش نقض عقلانیت اقتصادی را از طریق پدیدههایی چون ریسکگریزی، باختگریزی، ابهامگریزی، اثر چارچوب، وزندهی احتمالاتی و غیره اندازهگیری نمود. نمرهی بیشتر در این تکلیف فاصلهی بیشتر فرد ازعقلانیت (بهتعبیر اقتصادنئوکلاسیک) رانشان میدهد. انتخاب افراد درهر 5 بعد تکلیف گرایش معنادار آنها به تصمیمگیری غیرعقلانی را به وضوح نشان میداد. میانهی نمرات 25 از 31 نمره بود. بهعبارتی بیش از 80 درصد از شرکتکنندگان نمرهای بالای 50% (15٫5 نمره) دریافت کردهاند (0٫05p<). این یافتهها کاملاً از نظریهی چشمانداز که دو روانشناس شناختی به عنوان اصلاحیهای بر نظریهی مطلوبیت انتظاری طرح نمودند حمایت میکرد. نظریهی چشمانداز، قدرت تبیین، و پیشبینی بهتصمیمگیری میدهند و در نظر دارد این دور افتادگی اقتصاد از روانشناسی طی یک قرن گذشته را منحل کند. پژوهش حاضر نیز گامی اولیه در راستای نمایش نقش چشمگیر روانشناسی و شناخت بر تصمیمگیری اقتصادی را نشان میدهد و همانند آنچه بنیانگذاران اقتصاد بیانکردهبودند بر جای خالی روانشناسی در پیشبینی و تبیین یافتههای اقتصادی تاکید کند.
زهرا رفیعی، فرزانه میکائیلی منیع،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
تحصیل در دانشگاه همواره همراه با عوامل فشارزای متعددی میباشد، انعطافپذیری شناختی مفهومی است که بهعنوان یک مهارت مهم برای تسلط افراد در موقعیتهای مختلف و فشارزا به رسمیت شناخته شدهاست، براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر خستگیشناختی بر انعطافپذیری شناختی دانشجویان با نقش واسطهای نیاز به شناخت اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اراک مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند؛ که از این تعداد، 60 نفر بهعنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه نیاز به شناخت NFC)) کاسیوپو و پتی، تکالیف تشخیصی مشابه با تکالیف سدک و کافتا، نرمافزار آزمون ویسکانسین (نسخه ایرانی) شاهقلیان و همکاران استفاده گردید. براساس پرسشنامه نیاز به شناخت، آزمودنیها ابتدا به دو گروه 30 نفره براساس نیاز به شناخت بالا و پائین تقسیم شدند، و سپس هر یک از گروهها بهصورت تصادفی در گروههای 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول آزمودنیها با تکالیف شناختی روبهرو شدند و بهدنبال آن در مرحله دوم بهمنظور مقایسه گروهها براساس میزان خستگیشناختی، آزمون انعطافپذیری شناختی اجرا شد. دادههای پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که خستگیشناختی بر انعطافپذیری شناختی اثر منفی و معنیداری دارد و نقش تعاملی نیاز به شناخت در رابطه با متغیرهای پژوهش تایید شد. یافتههای پژوهش حاضر، ضرورت توجه و تأکید بر نقش محوری متغیرهای خستگیشناختی و نیاز به شناخت را در میزان انعطافپذیری شناختی افراد مورد بررسی قرار میدهد.
پریسا اوریادی، حبیب هادیان فرد، نظام الدین قاسمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
درمان اختلال نقص توجه/ فزون کنشی به عنوان شایع ترین اختلالات عصبی-رشدی به دلیل تخریب گسترده و نیاز به درمان زودهنگام و قطعی به سمت استفاده از تکنولوژی های مبتنی بر رایانه گرایش پیدا کرده است. بر همین اساس هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی مقطع ابتدایی شهرستان شیراز در زمستان سال 97 بودند که 32 دانش آموز مبتلا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از آزمون برج لندن(Tower of London)، آزمون استروپ(Stroop Test)وآزمون کـارت هـای ویسکانسـین(Wisconsin Card Sorting Test) استفاده شد. گروه آزمایش توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای به صورت سه بار در هفته(15 دقیقه برای هر بازی جمعا30 دقیقه) و به مدت یک ماه دریافت و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-24و به روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد توانبخشی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/فزون کنشی تاثیر معنادار دارد. درگروه آزمایش در متغیرهای برنامه ریزی و سازماندهی، بازداری و انعطاف-پذیری شناختی پس از مداخله بهبود درعملکرد شناختی مشاهده شد و پس از 45 روز از پایان مداخله همچنان اثرات درمان در گروه آزمایش قابل مشاهده بود. بنابراین می توان گفت توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای درمانی مؤثر و پایدار است.
خانم ندا ملت، دکتر صغری ابراهیمی قوام، دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، دکتر اسماعیل سعدی پور،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر آزمون رابطه بین سطوح مختلف رشد شناختی،عاطفی ومعنوی با بهزیستی روانشناختی بزرگسالان بود .به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای متشکل از700 فرد بزرگسال. در قالب چهار گروه سنی انتخاب شد. جهت ارزیابی متغیر های پژوهش از پرسشنامه های باورهای پارادایم اجتماعی(SPBI) ، شاخص واکنش بین فردی (IRI)،مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) ، پرسشنامه ارزیابی معنوی(SAI) ، مقیاس تاب آوری (CD-RISC-SF) ، مقیاس رفتارهای نوع دوستانه ، پرسشنامه پرخاشگری) (BPAQ-SF ، مقیاس شکرگزاری (GQ-6 ) ، مقیاس خود محوری ماکیاولی از پرسشنامه (PPIR)، مقیاس بهزیستی معنوی(SHALOM) ، پرسشنامه لذت گرایی ناسازگارانه ،مقیاس افسردگیSCL 90) ) مقیاس استرس(DASS-21) استفاده شد.داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد تفکر نسبی گرا برهمدلی ،استرس و دشواری در تنظیم هیجانی اثر مثبت دارد ، تفکردیالکتیک بر همدلی و بهزیستی معنوی اثر مثبت دارد. خود محوری بر دشواری در تنظیم هیجانی وضعف معنوی اثر مثبت داردوبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، استرس بر دشواری در تنظیم هیجانی اثر مثبت دارد.دشواری در تنظیم هیجانی بر ضعف معنوی اثر مثبت وبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، بهزیستی معنوی برشکر گزاری،نوع دوستی وتاب آوری اثر مثبت دارد وبر افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه اثر منفی دارد ، ضعف معنوی بر پرخاشگری،افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه اثر مثبت دارد.
صغرا اکبری چرمهینی، مرضیه السادات سجادی نژاد، مهدی مولایی یساولی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
خلاقیت به عنوان عملکرد یا توانایی شناخته شده است که به صورت اصیل، ارزشمند و مفید، ظهور پیدا میکند. سطح خلاقیت هر فرد را میتوان با استفاده از ارزیابی عملکرد او در آزمونهای خلاقیت سنجید. یکی از آزمونهای پر کاربرد در سنجش خلاقیت، آزمون تداعیهای دور است. آزمون تداعیهای دور که بوسیله مدنیک (1967) ساخته شد به عنوان یک ابزار معتبر سنجش تفکر همگرا شناخته میشود. هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی و تطبیق نسخه فارسی آزمون تداعیهای دور بود. بدین منظور 482 نفر از دانشجویان دانشگاه اراک به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و در این تحقیق شرکت کردند. بدین صورت که ابتدا تعداد 200 دانشجو انتخاب و به آزمون تداعیهای دور پاسخ دادند. پس از پالایش اولیه اصلاحاتی در نسخه اولیه صورت گرفت و سپس 282 نفر متفاوت از نمونه اولیه به آزمونهای تداعیهای دور، حل مسئله بینشی و استفادههای غیر معمول گیلفورد پاسخ دادند. از دو رویکرد کلاسیک و نظریه سوال-پاسخ جهت بررسی ضریب دشواری و تمیز گویهها، روایی سازه، و پایایی استفاده شد. همبستگی مثبت معنادار آزمون تداعیهای دور با آزمون حل مسئله بینشی، و عدم ارتباط معنادار با آزمون استفادههای غیر معمول گیلفورد به ترتیب نشان دهنده روایی همگرا و افتراقی و در کل روایی سازه مناسب آزمون میباشد. نتایج نشان دهنده ویژگیهای روانسنجی مناسب نسخه 30 گویه ایی تداعیهای دور ارائه شده در این پژوهش بوده و میتوان گفت این آزمون برای اندازهگیری تفکر همگرا در زبان فارسی کارآمد و مناسب است.
پیمان حاتمیان، سید علی کاظمی رضایی، سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده
با توجه به این که در بین دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام برخی رفتارهای ناسالم بیشتر از افراد عادی است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثر تمرینات توان بخشی شناختی بر کاهش رفتارها و نگرش خوردن ناسالم نوجوانان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهشی از نوع نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان نوجوانان 14 تا 18 ساله که توسط کارشناسان مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 24 نفر از آنها انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه مداخله توانبخشی شناختی و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش در 12جلسه 60 دقیقه ای 2 بار در هفته تمرینات توان بخشی شناختی دریافت و گروه کنترل همان مداخلات معمول خود را دریافت کردند. برای سنجش سطح رفتارها و نگرشهای خوردن ناسالم در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون از مقیاس بازخورد خوردن ویلیامسون استفاده شد. نهایتا دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS-23 و به کمک تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که آموزش درمانی توانبخشی شناختی در پس آزمون نسبت به گروه کنترل اثر بخشی معناداری بر کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بر جای گذاشت (P< 0/001). بنابراین با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش درمانی توانبخشی شناختی اثربخش است و برای کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان نوجوانان می توان از آن بهره برد.
زبیر صمیمی، ابوالفضل فرید، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی و آموزش حافظه کاری خنثی بر کارکردهای شناختی و علائم اضطراب امتحان دانشجویان بود. تعداد 60 دانشجو با اضطراب امتحان بالا با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. آزمودنیها در سه گروه آموزش حافظه کاری هیجانی، آموزش حافظه کاری خنثی و گواه جایدهی شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایش به مدت 15 جلسه 45 دقیقهای تحت آموزش حافظه کاری هیجانی و خنثی قرار گرفتند، درحالی که افراد گروه گواه، هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند . همه افراد قبل و پس از آموزش با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر، پاره تست فراخنای ارقام هوش وکسلر و آزمون عملکرد پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آزمودنیهای گروه حافظه کاری هیجانی و حافظه کاری خنثی بهبود معناداری در علائم اضطراب، فراخنای ارقام مستقیم و معکوس، خطای حذف، خطای ارائه و زمان واکنش در مقایسه با گروه گواه داشتند. همچنین نتایج نشان داد که آزمودنیهای گروه حافظه کاری هیجانی در مقایسه با گروه حافظه کاری خنثی، بهبود بالاتری در هیجان پذیری (مؤلفه هیجانی اضطراب امتحان) و خطای ارائه به دست آوردند. براساس نتایج پژوهش حاضر، استفاده از آموزشهای کامپیوتری مبتنی بر حافظه کاری خصوصاً حافظه کاری هیجانی میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای کاهش علائم اضطراب امتحان و بهبود حافظه کاری و توجه پایدار پیشنهاد شود.
لیلا شاملی، مریم داودی، شکوفه متقی دستنایی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در مبتلایان به مالتیپل اسکولوروزیس (ام اس) بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به مالتیپل اسکولوروزیس شهر اهواز در بهار 1397 بود که 30 نفر از آنان که به نشانگان خستگی مزمن مبتلا بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند و به وسیله پرسشنامه خستگی (جهت سنجش نشانگان خستگی مزمن)، آزمون حافظه وکسلر- نسخه سوم و پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسون مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش، درمان اکت را در 6 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند. دادهها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و نسخه 21 نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش گویای اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در جهت بهبود حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در بیماران گروه آزمایش بود. از این رو، متخصصان بالینی دست اندرکار در مراکز درمانی میتوانند از این درمان جهت ارتقای حافظه منطقی و مهارت حل مسأله در مبتلایان به بیماری ام اس استفاده نمایند.
کبری افشار، بهمن کرد، فرهاد کهرازئی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی رابطهی تئوریذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) با میانجیگری راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان انجام شد. جامعه آماری کلیه والدین کودکان استثنایی مراکز روزانهی توانبخشی جسمی، حرکتی، ذهنی، شهر مشهد در سال 97-1396 بود. نمونهای با حجم 196 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان با روش دردسترس انتخاب شد. پرسشنامههای پژوهش، نظمجوییشناختیهیجان، آزمون ذهنخوانی از طریق تصویرچشم و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. دادهها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج همبستگی نشان داد که تئوری ذهن با اضطراب و افسردگی همبستگی منفی معنادار دارد ولی رابطه معنادار با استرس تاییدنشد. و با راهبرد ناسازگارانه نظمجویی شناختی هیجان(ملامت دیگران) همبستگی منفی معنادار دارد و با سایر راهبردهای ناسازگارانه رابطه تایید نشد. و با راهبردهای سازگارانه نظمجوییشناختیهیجان (تمرکزمجددمثبت، دیدگاهگیری) رابطه مثبت معناداردارد. با سایر راهبردها رابطه تاییدنشد. راهبردهایناسازگارانه (ملامتخویش، ملامتدیگران، نشخوارفکر، فاجعهسازی) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه مثبت معناداردارند و راهبردهای سازگارانه (تمرکزمجددمثبت، دیدگاهگیری) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه منفی معناداردارند و راهبردهای ارزیابیمجدد با استرس و پذیرش با افسردگی، همبستگی منفی معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشاندادکه الگوی پیشنهادی نقش واسطهای نظمجوییشناختیهیجان در ارتباط تئوریذهن باهیجاناتمنفی از برازشخوبی برخورداراست و راهبردهای ملامتدیگران، دیدگاهگیری، تمرکزمجددمثبت علاوه بر رابطهی مستقیم، ارتباط غیرمستقیم و میانجیگر بین تئوری ذهن با هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) دارند. باتوجه به یافتههای پژوهش، نتیجهگیری میشود بین تئوری ذهن و هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) رابطهی منفی معناداروجوددارد. علاوهبراین راهبردهای تنظیمشناختیهیجان (ملامتدیگران، دیدگاهگیری، تمرکزمجددمثبت) نقش واسطهای دارند. و این گامینو درراستای تدوین مدلهاینظری پیشبین هیجاناتمنفی(اضطراب، افسردگی) والدین کودکان استثنایی محسوب میشود.