جستجو در مقالات منتشر شده



یزدان موحدی، مرتضی پورمحمدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاقیت یکی از ویژگی های عالی تفکر انسانی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فعالیت شناختی مغز در هنگام تفکر طراحانه خلاق انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سالتحصیلی 97-1396 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان دانشجویان علاقمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و تعداد 40 نفر از آنها بصورت تصادفی انتخاب شدند و از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا در مناطق پیشانی، مرکزی، آهیانه ای، گیجگاهی و پس سری در دو مرحله استراحت و انجام تست خلاقیت شناختی طراحانه تورنس ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده ها در دو حالت فعالیت شناختی و استراحت با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار   SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در منطقه پیشانی، مرکزی و آهیانه ای در هنگام تفکر شناختی خلاقانه میزان آلفا بالاتر می باشد و همچنین در منطقه گیجگاهی میزان دلتا بالاتر می باشد و این تفاوت در سطح P<./.1 معنادار می باشد. اما در سایر باندهای فرکانسی در سایر مناطق تغییر معناداری دیده نشد. مبتنی بر یافته های این پژوهش می توان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار وی بسیار ضروری می باشد و این نتایج می تواند چشم اندازی برای مطالعه الگوهای امواج مغزی و همچنین تفکر خلاقانه ارائه دهد.
سعید نظری کاکوندی، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، حسن رهبان فرد،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه­ کاری و آرایش کم­ خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت­ های حافظه­ کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین، کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظه­کاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیش­آزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد  انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه­های آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروه­ها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین می­کردند. پس از مرحله اکتساب، آزمون­های یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافته­ها در  عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا  و کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان می­دهد که اثربخشی تمرین کم­خطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه­ کاری تحت تاثیر قرار می­گیرد. به نظر می­رسد در افراد با ظرفیت حافظه­کاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود می­برند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره می­برند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریه­های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت می­‌کند. 
 


سمانه ناطقیان، زهره سپهری شاملو، جواد صالحی فدردی، علی مشهدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

افراد افسرده برخلاف غیرافسرده ها نسبت بیشتری از فعالیت لوب فرونتال راست را، در مقایسه با فرونتال چپ، نشان می دهند. چون نیمکره راست با پردازش هیجانی منفی، افکار بدبینانه و سبکهای تفکر ناسازگارانه ارتباط دارد و توان آلفای فرونتال شاخص معکوس فعالیت کورتیکال محسوب می شود، اسیمتری توان آلفای فرونتال، تعادل بین نیمکره چپ و راست در فرونتال را منعکس می کند. هدف از پژوهش حاضر، اصلاح  اسیمتری آلفای فرونتال به منظور کاهش افسردگی، نشخوارفکری و کنش های اجرایی افراد مبتلا به افسردگی واکنشی ناشی از ضربه عشق، با استفاده از مداخله نوروفیدبک و مقایسه اثربخشی آن با گروه مداخله نما بود. در اینجا علاوه بر مطالعه اثربخشی پروتکل آموزش آلفا اسیمتری (ALAY)، مشخصه های عصب شناختی تجربه ترومای هیجانی (ضربه عشق)، نیز با استفاده از شیوه ارزیابی کلینیکال کیو مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش از 32 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و امیرکبیر که براساس ملاکهای ورود به این مطالعه، تجربه ضربه عشق در حداکثر شش ماه گذشته را داشته و بدنبال آن علایم افسردگی، نشخوارفکری و کاهش عملکرد درکنش های اجرایی را داشته اند، تشکیل شده است. پس از مصاحبه اولیه و اجرای پرسشنامه های ضربه عشق، افسردگی و اضطراب بک و نشخوارفکری، و همچنین، سنجش مولفه های کنش های اجرایی (توجه پایدار، حافظه کاری و بازداری شناختی) بوسیله آزمون های کامپیوتری CPT, N-Back و Go/NoGo، و سرانجام، ثبت دوکاناله  EEGبا استفاده از Clinical Q، اندازه گیری های مرحله پیش آزمون انجام گرفت و شرکت کنندگان بطور تصادفی در دو گروه مداخله آزمایشی (سن: 71/3=SD، 73/24=M) و مداخله نما (سن: 87/2=SD، 46/23=M) گمارده شدند. سپس، در مرحله اجرای مداخله نوروفیدبک، 15 جلسه 45 دقیقه ای مداخله آزمایشی و مداخله نما در دو گروه (هر گروه 16 شرکت کننده) اعمال شد.در آخر، اندازه گیری های پس آزمون انجام گرفت. یافته های این مطالعه، با تاکید بر اثربخشی نوروفیدبک اسیمتری آلفا بر کاهش نشانه های افسردگی از سویی، همگام با تعدادی از پژوهشهای قبلی است و از سویی دیگر، نسبت به تعداد دیگری از مطالعات نتایج متفاوتی نشان داد. اثربخشی آموزش نوروفیدبک برکاهش نمرات مقیاس افسردگی بک از این دست است. بهبود کنش های اجرایی و کاهش نشخوارفکری بدنبال آموزش نوروفیدبک، به واسطه نقش مهم این دو در تداوم افسردگی، از نتایج مهم این پژوهش است. تاثیر آموزش نوروفیدبک اسیمتری آلفای فرونتال بر کاهش نشانه های ضربه عشق و همچنین، بهبود شاخص عصب شناختی تجربه یک رویداد استرس زا، یافته جدیدی محسوب می شود که به استناد یافته های مطالعه حاضر می توان، آموزش نوروفیدبک را به عنوان مداخله سودمندی برای کاهش علایم نشانگان ضربه عشق پیشنهاد نمود. 
معصومه جنتی، بهروز عبدلی، علیرضا فارسی، پروانه شمسی‌پور دهکردی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین جسمانی در ترکیب با خود‌الگودهی از نوع خود‌مرورگری مثبت (تحت ساختار ثابت و متغیر) بر پردازش بازتحکیم حافظه و انتقال مهارت حرکتی کودکان انجام شد. تعداد 36 دانش‌آموز دختر 12-9 سال از دبستان مکتبی ناحیه1 شهر قم مهارت پرتاب دارت را آموزش دیدند. از میان 15 پرتاب فیلمبرداری شده (از فواصل 1.5، 2 و 2.5 متری در ترتیب قالبی) در پیش آزمون، ویدئوی خودمرورگری مثبت تهیه شد. یک هفته بعد افراد در سه‌گروه تمرین ترکیبی ثابت، قالبی و تصادفی تمرین کردند. مقایسه‌های‌ زوجی میانگین‌ خطای شعاعی پایان اکتساب با آزمون یادداری 24 ساعت بعد از فراخوانی (با ساختار قالبی) نشان‌دهنده پیشرفت معنی‌دار مهارت در  هر سه گروه تمرینی (P≤0.05)، با آزمون یادداری 24 ساعت بعد از فراخوانی (با ساختار ثابت) نشان‌دهنده پیشرفت معنی‌دار مهارت تنها در گروه تمرین ترکیبی قالبی (P=0.016)، با آزمون انتقال 24 ساعت بعد از فراخوانی نشان‌دهنده کاهش معنی‌دار عملکرد در همه گروه‌های تمرینی بود. بنابراین تثبیت دوباره حافظه حرکتی در طول فرایند بازتحکیم در کودکان رخ داده، تمرین ترکیبی با تغییر‌پذیری کم (قالبی) باعث هدایت بهتر کودکان به‌سوی فرایندهای مربوط به باز تحکیم و انتقال حافظه حرکتی در آن‌ها می‌شود.
زهرا جعفری پنجی، مهدیه رحمانیان، حسین زارع،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریف‌های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران بود.
روش: روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از  نوع مطالعات آزمایشی (پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله منطقه 2 شهرستان تهران است که با استفاده ازروش نمونه‌گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان اول متوسطه مدرسه دخترانه بهار به‌عنوان گروه نمونه انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند.  با انتساب تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل  قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه تحریف‌های شناختی (عبدالله زاده و سالار،1389)، پرسشنامه خود کارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ–C)(2001) بود. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تفکر انتقادی پاول-آلدر قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر تأثیر معنی‌داری (05/0>p) در کاهش تحریف‌های شناختی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران دارد.
نتیجه‌گیری:  با توجه به اهمیت نقش تفکر انتقادی در خودکارآمدی و تحریف های شناختی، برنامه های مدارس باید به گونه ای سازماندهی شوند که در برنامه ریزی های آموزشی و برنامه درسی تجدیدنظر به عمل آید تا ره‌آوردی برای خوداثرمندساختن نوجوانان و طرحی برای جلوگیری از تحریف شناختی باشد.
.
 
پریسا شریفی، سید علی محمد موسوی، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی مدل حساسیت به تقویت، راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجان و انعطاف­پذیری شناختی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت انجام گردید. طرح پژوهش، تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه پژوهش، دانشجویان کاربر اینترنت در دانشگاه بین­المللی امام خمینی قزوین (18 تا 35 سال) بودند. انتخاب نمونه با روش نمونه­گیری در دسترس صورت پذیرفت. نمونه­ی پژوهش شامل 92 شرکت­کننده (46= اعتیاد به اینترنت، 46= عادی) بود. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه انعطاف­پذیری شناختی، پرسشنامه راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجان و مقیاس پنج عاملی جکسون گردآوری گردید و با آزمون تحلیل تشخیص تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها نشان داد که ارزیابی مجدد و انعطاف­پذیری­شناختی به صورت منفی، و سپس، سیستم فعال­ساز، سیستم بازداری و فرونشانی به صورت مثبت به ترتیب قوی­ترین رابطه را با تابع حاضر داشتند و متمایز کننده گروه­ها از یکدیگر بودند. اما سیستم جنگ گریز - انجماد نقش معناداری در تمیز دو گروه نداشت. به طور کلی، انعطاف­پذیری شناختی، راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجانی و حساسیت سیستم­های فعال­ساز و بازداری عوامل مهمی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت از افراد عادی هستند.


مهری رحمانی، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، مصطفی نوکنی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخلات بازتوانی شناختی ترکیبی(کامپیوتری و دستی)بر ارتقاء سرعت پردازش اطلاعات و بهبود متغیرهای   وضعیت روانی(MMSE) زنان مبتلا به ام اس بود. این پژوهش با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری دو ماهه اجرا شد. 24 زن مبتلا به ام اس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه 12 نفره جایگزین شدند و گروه  آزمایش ، تحت آموزش توان بخشی شناختی قرار گرفته و گروه گواه نیز مداخله ای دریافت نکرد. کلیه شرکت کنندگان جلسه اول و آخر توسط آزمونهای سنجش وضعیت روانی(MMSE)  و آزمون توالی شنیداری(PASAT) ارزیابی شدند. پژوهش در مدت 21 جلسه و در شهر اراک اجرا و داده ها با مدل تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها  نشان داد که اثر اصلی عامل زمان(پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) بر نمره توجه انتخابی معنادار است. نتیجه گرفته می شود بازتوانی شناختی دستی بر بهبود توجه انتخابی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثربخش است.توصیه می شود از این مداخلات جهت بهبود سرعت پردازش اطلاعات  و وضعیت روانی زنان مبتلا به ام اس استفاده گردد.
ندا اثنی عشری، مسعود حسینچاری، بهرام جوکار، محبوبه فولادچنگ، فرهاد خرمایی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی مقیاس فراحافظه نوجوانان در بافت تحصیلی بود. این پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است که در مرحله کیفی با استفاده از روش همسوسازی داده­های چندگانه مشتمل بر چهارضلع الف) جمع­آوری اطلاعات مبانی نظری و اصول زیربنایی مربوط به فراحافظه بر اساس چارچوب نظری نلسون و نارنز، ب) پژوهش­های انجام شده در حوزه فراحافظه و یادگیری، ج) ارائه تکلیف حافظه­محور و مصاحبه فراحافظه مبنا بر روی دانش­آموزان (33 نفر) و تحلیل آن (ملاک و نشانگر­ها) و د) بهره­گیری از نظرهای متخصصان حوزه شناختی و تربیتی چارچوب نظری اولیه، و سرانجام بر آن اساس مقیاس فراحافظه تدوین و اعتباریابی شد. سپس در مرحله کمی، با استفاده از نمونه 289 نفری (170= دختر و 116=پسر در رده­ی سنی 18-12 سال) روایی و پایایی مقیاس، با به کارگیری روش­های آماری تحلیل عامل اکتشافی و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 19 گویه در قالب 4 عامل: قضاوت­های مربوط به یادگیری، قضاوت­های خود اطمینان­بخش، قضاوت­های حس دانستن و قضاوت­های آسان بودن یادگیری مقیاس فراحافظه را تشکیل می­دهند. ضریب آلفای کرونباخ برای هر عامل محاسبه و ضریب پایایی کل مقیاس برابر با 71/0 محاسبه شد. یافته­های پژوهش معرفی ابزاری جهت سنجش فراحافظه گروه سنی نوجوان در بافت تحصیلی است که ابزاری سودمند برای سنجش فراحافظه و به کارگیری در پژوهش­های شناختی و یادگیری است.
 
فرزانه آسیایی، محمد یمینی، حسین مهدیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

چکیده[E1] 
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر برنامه بازسازی مهارت‌های ادراکی و آموزش کارکردهای اجرایی (توجه، برنامه‌ریزی، بازداری پاسخ) بر استدلال ادراکی، حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم با اختلال یادگیری ویژه ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی، با پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه ریاضی در پایه سوم در سال تحصیلی 1396 می‌باشد. نمونه موردنظر شامل 45 نفر از این دانش آموزان بوده که به‌صورت نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل جایدهی شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از آزمون‌های کی- مت، ریون، مقیاس استدلال ادراکی وکسلر چهار، آزمون تشخیصی اختلال ریاضی و مقیاس حافظه کاری استانفورد-بینه استفاده شد که پیش از مداخله و در هفته‌های یک و هشت پس از مداخله به‌وسیله شرکت‌کنندگان گروه‌های مداخله و کنترل تکمیل گردید. گروه آزمایش الف تحت 17جلسه آموزش کارکردهای اجرایی(هر جلسه 45دقیقه)و گروه آزمایش ب تحت 16جلسه آموزش بازسازی مهارت‌های ادراکی قرار گرفتند. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آنالیز واریانس با اندازه‌های تکراری استفاده شد  یافته‌ها نشان داد که هر دو شیوه مداخله بر استدلال ادراکی، حافظه کاری غیرکلامی و عملکرد ریاضی مؤثر بوده وبر حافظه کاری کلامی مؤثر نبودند.از طرفی میان اثربخشی این دو شیوه تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، به نظر می‌رسد که می‌توان از این دو روش  به‌عنوان یک رویکرد مؤثر برای درمان اختلال یادگیری ویژه ریاضی دانش‌آموزان استفاده نمود.

 [E1]باسلام واحترام:کلیه موارد خواسته شده برای اصلاح همگی انجام شد.
چکیده بدون ساخت تنظیم گردید-2-چکیده تاحد امکان خلاصه، وویرایش شد.

هدی منصوریان، آزاده نثاری، علیرضا مرادی، بابک محمدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

در این مطالعه به مدلسازی محاسباتی پیوندگرای تصمیم‌گیری پرداخته شده است. مهمترین مناطق تصمیم‌گیری در مغز، عبارتند از تالاموس، کورتکس پیش پیشانی و آمیگدال. مدل محاسباتی پیوندگرا با سه بخش که نماینده این سه منطقه است بر پایه آزمون برد و باخت آیوا ساخته شد. در مطالعات بسیاری از آزمون آیوا برای بررسی تصمیم‌گیری هیجانی استفاده شده است. در تصمیم‌گیری هیجانی و مبتنی بر احساسات نقش آمیگدال بسیار اساسی است و انتظار می رود مدلی دو بخشی (نماینده تالاموس و آمیگدال) و بدون وجود پردازش های کورتکس نیز بتواند تصمیم‌گیری در این آزمون را مدل کند، هر چند که از منظر ریاضی تنها وجود همین دو بخش در مدل (مفاهیم مستخرج از آزمون و عناصر تابع ارزش) برای پیشبینی تصمیمات شرکت کنندگان کافی است. با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس، از 56 نفر شرکت کننده متشکل از 20 مرد و 36 زن با میانگین سنی 52/43 سال خواسته شد در آزمون تصمیم‌گیری آیوا  شرکت کنند. پس از آن هر دو مدل برای این افراد اجرا شد و نتایج مقایسه شد تا مشاهده شود کدامیک تطابق بیشتری با انتخاب های آزمون دهندگان دارد. یافته های تحقیق نشان می دهند مدل دو بخشی 57/62 و مدل سه بخشی منجر به پیشبینی 46/68 درصدی انتخاب‌های آزمون دهندگان شده است که این اختلاف معنی دار بود. در نتیجه می‌توان گفت پردازش های کورتکس در این نوع تصمیم‌گیری نیز نقش بسزایی دارد.
محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری نژاد، مهر انگیز پیوسته گر، مسعود ثقفی نیا،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه­ای وضعیت شناختی افراد سالم و بیماران آسیب مغزی تروماتیک خفیف(MTBI)، که یکسال از زمان آسیب آنان گذشته است از دو منظر عملکرد اجرایی و حافظه کاری طراحی و اجرا شده است.در این مطالعه علی- مقایسه­ای که در فاصله زمانی بهمن 1396 تا مهر 1397 انجام گرفت. 48 بیمار مرد MTBI با دامنه سنی 30 تا 55 سال که طی یکسال گذشته در بخش ICU بیمارستانهای شهدای هفتم تیر شهر ری و بقیه الله تهران بستری بودند، بعنوان گروه آزمایشی و 64 مرد سالم ( کارکنان و عیادت کنندگان بیماران)،با دامنه سنی همتا بعنوان گروه کنترل بصورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه (افراد بیمار و سالم)، که کلیه معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، با دو آزمون ویسکانسین و حافظه­کاری وکسلر مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در عملکرد اجرایی در سطوح طبقات، درجاماندگی، پاسخهای درست و نادرست، تعداد کوششها برای تکمیل الگوی اول و پاسخهای سطح مفهومی در سطح خطای 1 درصد از نظر آماری معناداراست (0/01>p). همچنین، نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه درنمره حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، حافظه دیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، نمره کل حافظه دیداری و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای1درصد (0/01>p) و فراخنای حافظه دیداری در سطح خطای 5 درصد از نظر آماری معناداراست(0/05>p). به عبارت دیگر نتایج گویای برتری معنا دار گروه سالم در عملکرد­های اجرایی و حافظه کاری نسبت به گروه MTBI است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، آسیب مغزی تروماتیک خفیف پس از گذشت یکسال می تواند، در کارکرد عملکرد­های اجرایی لوب پیشانی مغز ایجاد اختلال نماید. بنابراین، پیشنهاد می گردد این موضوع در ارزیابی­های بالینی و قانونی مورد توجه قرار گرفته و مداخلات روانشناختی همزمان با مداخلات پزشکی جهت تسهیل روند درمان و باز توانی شناختی بیماران و پیشگیری از عوارض فردی و هزینه­های اجتماعی متعاقبMTBI ، صورت پذیرد.
 
سید سعید پورنقاش تهرانی، زهرا قلندرزاده، حجت الله فراهانی، سید مهدی صابری، معصومه پاشایی بهرام،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

بی‌توجهی به سلامت زنان و اعمال خشونت خانگی علیه آنان می‌تواند سبب پیدایش انواع بیماری‌های روانی و حتی جسمانی گردد که این امر تهدیدی برای سلامت اعضای خانواده است. زنان نسبت به اعضای دیگر خانواده بیش‌تر در معرض خشونت، به خصوص خشونت مردان هستند. مهم ترین آسیبی که خشونت خانگی به همراه دارد ایجاد اختلال در عملکرد شناختی زنان قربانی خشونت است. خشونت خانگی به عنوان یک عامل استرس زای محیطی می‌تواند عملکردهای شناختی را تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین بررسی عملکردهای شناختی در زنان آسیب دیده از خشونت های خانگی دارای اهمیت است. تاثیر خشونت بر عملکردهای شناختی از طریق سایر متغیرهای روانشناختی ممکن است رخ دهد. رهایی از موقعیت خشونت پذیری برای زنان قربانی خشونت خانگی به کیفیت عملکرد شناختی آنها وابسته است. از این رو در پژوهش حاضر، نقش واسطه‌ای خودتنظیمی و پریشانی روانشناختی در رابطه بین تجربه خشونت خانگی و عملکردهای شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش در یک نمونه از زنان قربانی خشونت خانگی، روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که رابطه بین متغیرها بر حسب اهداف پژوهش تحلیل گردیدند. جامعه تحقیق شامل زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به واحدهای مختلف پزشکی قانونی شهر تهران در سال 1397 بودند. نمونه پژوهش ۲۰۰ نفر از مراجعه‌کنندگان زن به این مراکز بوده اند که به شیوه هدفمند با توجه به معیارهای ورود و خروج و پس از اخذ رضایت از آن ها انتخاب شده اند. ابزار سنجش متغیرهای پژوهش عبارت است از فرم کوتاه پرسشنامه خودتنظیمی میلر و براون (۱۹۹۹)(SSRQ) ، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس داس (۱۹۹۵)(DASS-21) ، پرسشنامه خشونت خانوادگی پور نقاش تهرانی (۱۳۸۳) و مقیاس ارزیابی شناختی مونترال(MONTREAL)  (۲۰۰۵). نتایج به دست آمده توسط نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شده اند. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش با انجام تحلیل های مختلف آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که خشونت خانگی بر عملکردهای شناختی توسط متغیرهای واسطه ای خود تنظیمی و پریشانی روانشناختی تاثیرگذار است. با توجه به مقادیر شاخصهای برازش از قبیل RMSEA، RMR، GFI و ... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. پژوهش پیش رو بیانگر آن است که تجربه خشونت های خانگی در زنان به واسطه کاهش توانایی خود تنظیمی، و ایجاد پریشانی روانشناختی باعث کاهش عملکرد های شناختی در آنها می گردد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان با توجه دادن خانواده ها و همچنین سازمان ها و مراکز مرتبط با نگهداری و کمک به زنان قربانی خشونت به اهمیت نقش کاهش توانایی های شناختی و عوامل واسطه ای موثر بر آنها بر ادامه خشونت پذیری، با مداخلات آموزشی و درمانی، از وقوع مجدد این گونه خشونت ها پیشگیری کرد.
علیرضا مرادی، محبوبه باقری، پیمان حسنی ابهریان،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه‏ای  (tDCS) و توانبخشی شناختی حافظه کاری و ترکیب این دو روش بر سرعت پردازش و علایم نارساخوانی در کودکان نارساخوان دوزبانه است. روش؛ نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می‌باشد. جامعه پژوهش را کلیه کودکان دختر و پسر دوزبانه ۷ تا ۱۱ ساله شهرستان‏های تهران و کهریزک، تشکیل می‌دهند که از بین آنها به صورت در دسترس، با استفاده از آزمون هوش وکسلر و آزمون نارساخوانی نما، 40 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی (بر اساس تشخیص مدرسه) انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه: الف) تحت مداخله تحریک مغزی توسط tDCS ، ب) تحت توانبخشی رایانشی بوسیله بخش حافظه کاری نرم افزار ریهاکام، ج) تحت مداخله همزمان توانبخشی شناختی رایانشی و تحریک مغزی tDCS و د) گروه کنترل، قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از آزمون نارساخوانی نما و آزمون سرعت پردازش SDMT در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر 4 گروه استفاده شد. نتایج تحلیل داده‏ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS 22 نشان داد که مداخله‏ها توانسته‏اند موجب تغییر معنی داری در سرعت پردازش و کاهش علایم نارساخوانی شوند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که به ترتیب روش ترکیبی و پس از آن روش تحریک مغزی، بیشترین اثربخشی را داشته‏اند، اما روش توان بخشی رایانشی بتنهایی تأثیری بر این دو متغیر نداشته است.

جواد کاوسیان، کامبیز کریمی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت‌های فراشناختی بر اهمال کاری تحضیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97 – 1396 بود. نمونه ی پژوهش به روش تصادفی خوشه ای به تعداد 40 نفر انتخاب شد و در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل گمارده شدند. جلسات آموزشی مهارت‌های فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت شش جلسه (به صورت هفتگی و 5/1 ساعته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راتبلوم و تاخیر در رضامندی تحصیلی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری‌های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد که آموزش مهارت‌های فراشناختی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان (01/. > p) و ارتقا تاخیر در رضامندی تحصیلی (05/. > p) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون اثربخش است.  به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تاثیر آموزش مهارت‌های فراشناختی بر اهمال کاری تحصیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود.  بنابراین می توان از مهارت‌های فراشناختی در جهت کاهش یکی از فاکتورهای عملکرد تحصیلی پایین دانش آموزان و کمک به دانش آموزان در به تعویق انداختن رضامندی تحصیلی استفاده کرد.
حسین زارع، آزاده نجفی، علی اکبر شریفی، مهدی شریف الحسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون ـ پس‌آزمون با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از کودکان 9 تا 15 سال دچار آسیب تروماتیک مغزی (12 دختر و 18 پسر) به صورت نمونه‌گیری در دسترس از بین تمام کودکان مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک در سال تحصیلی 97-96 شهر تهران، انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای وابسته شامل، توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله به ترتیب از آزمون‌های نرم­افزاری استروپ، عملکرد پیوسته و برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش پس از اجرای مداخله توان­بخشی شناختی (12 جلسه 45 دقیقه‌ای) و ریزش به 13 نفر و گروه کنترل نیز در نهایت به 13 نفر کاهش پیدا کردند. داده‌ها با مدل تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) با استفاده از نرم افزار-SPSS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله گروه آزمایش و گروه انتظار در پس­آزمون نشان داد. به­علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره­های پس­آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان­بخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین توان­بخشی شناختی اثر چشمگیری بر بهبود توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک دارد و می­توان از آن به­عنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد توجه و حل مسئله این­گونه بیماران سود جست.

سهیلا تیمورپور، مهدی اکبری، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی مکانیسم اثربخشی درمان فعال‌سازی رفتاری (BA) از طریق انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بر علائم زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. این مطالعه در چارچوب طرح تک­آزمودنی بود. نمونه پژوهش شامل پنج زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که با استفاده از پرسش‌نامه‌های افسردگی بک- نسخه دوم (BDI-IIاضطراب بک (BAI)، انعطاف‌پذیری شناختی (CFI) و انعطاف‌پذیری هیجانی(EFI) در مرحله خط پایه و طی درمان ارزیابی شدند. به­منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از شاخص‌های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی، درصد کاهش نمرات، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده شد. یافته­ها نشان داد که درمان فعال‌سازی رفتاری به‌طور معناداری در افزایش انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مؤثر است. به­طور کلی، نتایج حاصل از پژوهش حاکی از  سودمندی درمان فعال­سازی رفتاری به­عنوان یک مداخله مؤثر برای افزایش انعطاف­پذیری شناختی و انعطاف­پذیری هیجانی زنان مبتلا به اختلال افسرگی اساسی بود.


محمود محمدی، افضل السادات حسینی، رمضان برخورداری،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

 پژوهش حاضر با این هدف شناخت نقش و کاربرد نظریه استعاره مفهومی لیکاف در آموزش تفکر انجام شد. این پژوهش با روش تحلیل مفهومی 30 منبع منتخب در دو بخش زبان فنی و زبان متعارف انجام شده است. نتایج تحلیل زبان فنی بیانگر آن است که نقش یا پیامدهای استعاره مفهومی در آموزش تفکر خلاق، به طور کلی در دو حوزه شناختی و اجتماعی قابل تقسیم است. از پیامدهای شناختی می توان به مواردی چون؛ پرورش مهارت استدلال، بهبود توانایی تعقل و توانایی منطقی و صوری، و توانایی مفهوم سازی و از پیامدهای اجتماعی هم یادگیری منطق و استدلال سخن گفتن، یادگیری سخن گفتن صحیح، اصولی و جذاب و تفکر برانگیز و تقویت گفتار محاروه ای و روزمره و مانند آن ها اشاره کرد. نتایج تحلیل زبان متعارف نشان می دهد که آموزش تفکر عمدتاً استعاری و با استعاره ها انجام می شود و انتخاب انواع استعاره های مختلف می تواند نتیجه آموزشی و تربیتی متفاوتی داشته باشد. بهره گیری از استعاره های مفهومی در آموزش تفکر، در تسهیل آموزش و یادگیری مؤثر است و معلمان می توانند برای تفکر بهتر، دانش آموزان را با هدایت خود برای تولید اندیشه ها، ایده ها و پدیده ها، هم از استعاره ها بهره بگیرند و هم این که یادگیرندگان برای بهبود یادگیری شان و در جهت خلاقیت در تفکرشان، استعاره هایی تولید کنند. معلمان و آموزش دهندگان، باید در فرایند آموزش تفکر، در زمان کار با کودکان، مراحل متخلف و تدریج را رعایت کنند. در پایان مقاله الگوی نمونه جهت آموزش تفکر خلاق مبتنی بر استعاره مفهومی، ارائه شد.

 
محمود تلخابی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش مطالعه تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تهران بود. در این پژهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این روش معنای تجارب زندگی چند فرد در مورد یک مفهوم یا پدیده توصیف می‌شود. در این مطالعه تجارب دانشجویان و استادان از برنامه‌درسی جدید رشته آموزش ابتدایی بررسی گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش 19 نفر بودند که تعداد 13 نفز از آنها دانشجوی سال آخر رشته آموزش ابتدایی و 6 نفر از آنها از اعضاء هیأت علمی یا مدرسان تمام وقت دانشگاه بودند که در گروه آموزش ابتدایی تجربه تدریس داشتند. بر اساس ساختار مصاحبه تحلیل فهم و تصورات پدیداری دانشجویان و استادان از تجربه برنامه‌درسی رشته آموزش ابتدایی در شش موضوع تصویر ذهنی از دانشگاه، ارزیابی از برنامه‌های درسی، همخوانی برنامه تدریس استادان با سرفصلهای رشته، تحول تلقی از برنامه های ضروری برای ورود به حرفه معلمی، نقاط ضعف و قوت برنامه جدید، و توصیف تجربه یادگیری هیجان انگیز اثربخش انجام گردید. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که تصورات دانشجویان از دانشگاه با شرایط واقعی که تجربه کردند کاملا متفاوت است و استادان نیز بر این باور بودند که دانشجویان در تجربه‌های نخستین خود با مشکل تعارض انتظارات و ادراکات مواجه می‌شوند. در ارتباط با مقوله ارزیابی مهمترین واکنش دانشجویان به تکراری بودن واحدهای درسی و غیر عملی بودن آنها بود. در حالی که استادان در کل نسبت به آماده بودن شرایط و زیرساخت لازم برای اجرای برنامه تردید داشتند. دانشجویان و استادان تقریباً نسبت به همخوانی سرفصل‌ها با برنامه مصوب تلقی مشترکی دارند، اما دانشجویان عدم توجه به سرفصل را بی‌برنامه بودن و عدم تعهد به اجرای برنامه ولی استادان تغییر در سرفصل را به نیاز واقعی دانشجویان نسبت می‌دادند. دانشجویان مهمترین نقطه ضعف برنامه‌درسی را محتوای تکراری و غیرکاربردی آن می‌دانند اما استادان عدم توجه برنامه به تفکر فلسفی و روحیه پژوهشگری نسبت دادند. و نهایتاً دانشجویان در توصیف تجربه هیجان انگیز خود به موقعیت‌های اشاره کردند که در آن مدیریت یادگیری و فعالیت به خود آنها واگذار شده بود در حالی که استادان غالباً رویداد هیجان انگیزی را گزارش نکردند و برخی از آنها هیجان انگیز بودن یادگیری را از طریق ارتباط و احترام متقابل توضیح دادند.


رضا چمنی، فاطمه باقریان، امید شکری،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت تصمیم‌گیری اقتصادی افراد در موقعیت ریسک و عدم‌قطعیت است. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی یک‌گروه با پس‌آزمون است. جامعه‌آماری کل دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی درسال 97 حدود هشت هزار و هفتصد نفر بود و با توجه به برقرار نبودن شرط نرمال بودن برای آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون نمونه‌ی180نفر برآورد شد. ابزار مورد استفاده برای بررسی نقش سوگیری‌های شناختی که نظریه‌ی چشم‌انداز در تصمیم‌گیری اقتصادی پیش‌بینی کرده بود تکلیفی چندبُعدی ساخت پژوهشگر بود که‌با 31مسئله در 5بخش نقض عقلانیت اقتصادی را از طریق پدیده‌هایی چون ریسک‌گریزی، باخت‌گریزی، ابهام‌گریزی، اثر چارچوب، وزن‌دهی احتمالاتی و غیره اندازه‌گیری نمود. نمره‌ی بیشتر در این تکلیف فاصله‌ی بیشتر فرد ازعقلانیت (به‌تعبیر اقتصادنئوکلاسیک) رانشان می‌دهد. انتخاب افراد درهر 5 بعد تکلیف گرایش معنادار آنها به تصمیم‌گیری غیرعقلانی را به وضوح نشان می‌داد. میانه‌ی نمرات 25 از 31 نمره بود. به‌عبارتی بیش از 80 درصد از شرکت‌کنندگان نمره‌ای بالای 50% (15٫5 نمره) دریافت کرده‌اند (0٫05p<). این یافته‌ها کاملاً از نظریه‌ی چشم‌انداز که دو روان‌شناس شناختی به عنوان اصلاحیه‌ای بر نظریه‌ی مطلوبیت انتظاری طرح نمودند حمایت می‌کرد. نظریه‌ی چشم‌انداز، قدرت تبیین، و پیش‌بینی به‌تصمیم‌گیری می‌دهند و در نظر دارد این دور افتادگی اقتصاد از روان‌شناسی طی یک قرن گذشته را منحل کند. پژوهش حاضر نیز گامی اولیه در راستای نمایش نقش چشم‌گیر روان‌شناسی و شناخت بر تصمیم‌گیری اقتصادی را نشان می‌دهد و همانند آن‌چه بنیان‌گذاران اقتصاد بیان‌کرده‌بودند بر جای خالی روان‌شناسی در پیش‌بینی و تبیین یافته‌های اقتصادی تاکید کند.
زهرا رفیعی، فرزانه میکائیلی منیع،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

تحصیل در دانشگاه همواره همراه با عوامل فشارزای متعددی میباشد، انعطاف‌پذیری شناختی مفهومی است که به‌عنوان یک مهارت مهم برای تسلط افراد در موقعیتهای مختلف و فشارزا به رسمیت شناخته شدهاست، براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر خستگیشناختی بر انعطافپذیری شناختی دانشجویان با نقش واسطهای نیاز به شناخت اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اراک مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند؛ که از این تعداد، 60 نفر بهعنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای جمعآوری داده­ها از پرسشنامه نیاز به شناخت NFC)) کاسیوپو و پتی، تکالیف تشخیصی مشابه با تکالیف سدک و کافتا، نرمافزار آزمون ویسکانسین (نسخه ایرانی) شاهقلیان و همکاران استفاده گردید. براساس پرسشنامه نیاز به شناخت، آزمودنی‌ها ابتدا به دو گروه 30 نفره براساس نیاز به شناخت بالا و پائین تقسیم شدند، و سپس هر یک از گروه‌ها بهصورت تصادفی در گروه‌های 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول آزمودنی­ها با تکالیف شناختی روبه­رو شدند و بهدنبال آن در مرحله دوم به‌منظور مقایسه گروه­ها براساس میزان خستگیشناختی، آزمون انعطاف­پذیری شناختی اجرا شد. داده­های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که خستگیشناختی بر انعطاف­پذیری‌ شناختی اثر منفی و معنی­داری دارد و نقش تعاملی نیاز به شناخت در رابطه با متغیرهای پژوهش تایید شد. یافته­های ­پژوهش حاضر، ضرورت توجه و تأکید بر نقش محوری متغیرهای خستگیشناختی و نیاز به شناخت را در میزان انعطاف­پذیری شناختی افراد مورد بررسی قرار می­دهد.

صفحه 4 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb