22 نتیجه برای حمید
حمیده بخشایش، پروانه شفیع نیا، فاطمه بهمنی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر خودآگاهی و توجه بر افت عملکرد در دختران بسکتبالیست بود. 60 ورزشکار عضو باشگاههای مختلف شهر اهواز، به روش تصادفی انتخاب شدند، سپس به چهار گروه آزمایشی در خودآگاهی (بالا / پایین) و توجه (مربوط / نامربوط) سازماندهی شدند. مهارت باز، بسته و پرسشنامهی خودآگاهی بهعنوان ابزار این پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که گروه خودآگاهی پایین- توجه نامربوط در شرایط فشار بالا نسبت به گروههای دیگر بهتر بودند. افراد بالا در خودآگاهی به طور کلی بیشتر از افراد با خودآگاهی پایین برانگیخته میشوند. افراد با خودآگاهی بالا عقیده دارند که خودشان در معرض هدف مشاهدهی دیگران هستند. از اینرو، یافتههای پژوهش حاضر از مدل حواسپرتی حمایت میکند. شکست و موفقیت مهارت به این بستگی دارد که چگونه محیط اجرا، توجه را تحت تأثیر قرار میدهد و چه مقدار عملکرد مهارت به کنترل توجه بستگی دارد.
سیده حمیده بخشایش، فاطمه بهمنی، محمد کمالی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
در این پژوهش تأثیر فشارهای روانی بر عملکرد زمان واکنش زنجیره ای مورد آزمایش قرار گرفت. در این تحقیق 75 نفر آزمودنی راست دست، به صورت تصادفی به سه گروه آزمایشی (هر گروه شامل 25 نفر) شامل فشار نتیجه، فشار کنترل شده و گروه کنترل تقسیم شدند. ابتدا همه گروه ها، زمان واکنش زنجیره ای را تمرین کردند و سپس مرحله آزمون با اعمال شرایط فشار برای گروه ها انجام شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آزمودنی ها در گروه فشار کنترل شده افت عملکرد بیشتری را نسبت به دو گروه دیگر در مرحله آزمون به نمایش گذاشتند. شکست و موفقیت مهارت بستگی دارد به اینکه چگونه محیط اجرا، توجه را تحت تأثیر قرار می دهد و چه مقدار عملکرد مهارت به کنترل توجه بستگی دارد.
احمد علیپور، مهناز علی اکبری، حمیدرضا ایمانیفر، احسان زراعتکار،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
جانبی شدن مغز با کارکردهای شناختی در ارتباط است، از این رو انتظار می رود که دست برتری نیز به عنوان یکی از نتایج جانبی شدن، با عملکرد شناختی ادراک زمان در ارتباط باشد. در این تحقیق علی- مقایسه ای به روش در دسترس 40 دختر راست دست،40 دختر چپ دست ،40 پسر راست دست و 40 دختر چپ دست با کمک پرسشنامه ادینبورگ انتخاب شدند. ادراک زمان آنها نیز با چهار روش سنجش تولید، باز تولید، برآورد کلامی و مقایسه ای به کمک نرم افزار معتبر سنجیده شد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که سن آزمودنیها به طور منفی و معنادار ادراک زمان را به روش سنجش برآورد کلامی و تولید پیش بینی می نماید. دست برتری به طور مثبت و معنی دار ادراک زمان را به روش سنجش برآورد کلامی پیش بینی می کند. همچنین نتایج رگراسیون لجستیک نشان داد که دست برتری می تواند ادراک زمان را به روش سنجش مقایسه ای پیش بینی نماید. در این تحقیق بین دو جنس نیز تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. جمع بندی نتایج نشان می دهد هرچند که افراد راست دست نسبت به افراد چپ دست از زمان، برآورد بالاتری دارند اما در تشخیص تفاوت دو زمان نزدیک به یکدیگر به طور معنا دارای دچار اشتباهات بیشتری می شوند. همچنین هر چه سن افراد بیشتر شود، گذشت زمان برای آنها سریعتر ادراک می شود.
اصغر علیزاده، لیلا حسنزاده، مجید محمود علیلو، حمید پورشریفی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیشبینی نگرانی بر اساس سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه جمعآوری دادهها از نوع همبستگی بود. به همین منظور از میان دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سال تحصیلی 94-93، 200 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از مشارکتکنندگان درخواست شد که به مقیاسهای سیستم فعالساز و بازداری رفتاری(BAS/BIS)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (SERQ)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسشنامه حالت نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) پاسخ دهند. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی رابطه مثبت و معنیدار دارند (01/0> P)، و رابطه راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان با نگرانی منفی و معنیدار بود (01/0> P). این متغیرها در مجموع قادر به پیشبینی 1/54 درصد از واریانس نگرانی هستند (001/0>P). همچنین رابطه متغیر سیستم فعالساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. نگرانی با تنوعی از پیامدهای منفی شامل درجه بالایی از واکنشپذیری هیجانی و سبکهای تنظیم ناکارآمد مرتبط است. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر دارای تلویحات عملی در عرصههای بالینی است
مریم تازش، حمیدرضا حسن آبادی، پروین کدیور،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف مطالعهی حاضر بررسی اثر اصل انسجام در محیطهای یادگیری چندرسانهای بود. بدین منظور موضوع شکلگیری مفهوم صاعقه از طریق 4 انیمیشن مختلف به دانش آموزان دورهی متوسط اول (112= N) ارائه شد. گروه اول انیمیشن را با رعایت اصل انسجام دیدند، گروه دوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت کم (جزئیات نامربوط) دیدند، گروه سوم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالای که منجر به علاقه هیجانی میشد و گروه چهارم انیمیشن را با جزئیات فریبنده با جذابیت بالا که منجر به علاقه شناختی میشد، دیدند. یادگیری فرایند شکلگیری صاعقه از طریق آزمونهای نگهداری و انتقال اندازهگیری شد، برای بررسی میزان بار شناختی تجربه در هنگام آموزش و در هنگام پاسخ به سؤالها از آزمون بار شناختی استفاده شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از تحلیل واریانس یکطرفه، مقابلههای متعامد و آزمونهای تعقیبی استفاده شد. عملکرد بهتر گروه چهار در آزمون نگهداری و انتقال اطلاعات نسبت به گروه سه نشاندهندهی این است که جزئیات فریبنده همیشه فریبنده نیست. از طرفی عملکرد بهتر گروه یک در آزمون نگهداری اطلاعات نسبت به گروه دو و سه نشاندهندهی اثر اصل انسجام است.
معصومه قنبری شکرعلی، حمیدرضا حسنآبادی، پروین کدیور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
در پژوهش حاضر اثر تکنیک تبیینگری (خودتبیینگری، تبیینهای آموزشی و عدم تبیینگری) با توجه به میزان دانش قبلی یادگیرندگان (یادگیرندگان با دانش بالا و با دانش پایین) در یک محیط یادگیری چندرسانهای مبتنی بر رایانه مطالعه شد. تعداد 120 نفر شرکتکننده (60 نفر با دانش بالا و 60 نفر با دانش پایین) به طور تصادفی از میان دانشآموزان مقطع متوسطه مدارس فرزانگان و عادی انتخاب شدند و افراد در هر مدرسه به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی منتسب شدند. آموزش در مورد محاسبهی مساحت اشکال پیچیدهی هندسی، به شیوهی مثالهای حلشده به دانشآموزان ارائه شد. شاخصهای بار شناختی و عملکرد انتقال در تفسیر اثر این فعالیت روی یادگیرندگان استفاده شده و تحلیل آماری دادهها از طریق تحلیل واریانس دو راهه انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثر سطوح تبیینگری بر بار شناختی هنگام آموزش به دانش قبلی یادگیرندگان وابسته است. همچنین دانشآموزان با دانش قبلی پایین از طریق دریافت تبیینهای آموزشی عملکرد بهتری در آزمون انتقال داشتند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند؛ در حالی که، دانشآموزان با دانش قبلی بالا از طریق خودتبیینگری عملکرد بهتری در آزمون انتقال نزدیک نشان دادند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند، اما این فرضیه در آزمون انتقال دور تأئید نشد. در مجموع دانشآموزانی که تبیین آموزشی دریافت کرده بودند عملکرد بهتری در آزمونها داشته و بار شناختی کمتری را تجربه کردند.
سعید طولابی، حمیدرضا حسن آبادی، بلال ایزانلو،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه تابآوری پنسیلوانیا بر ارزیابیهای شناختی و رفتارهای پیشرفت در دانشجویان انجام شد. روش: در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیشآزمون پسآزمون، 51 دانشجوی کارشناسی دانشگاه خوارزمی که در سال 95-94 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. و بعد از آن بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(25 نفر) و کنترل(26 نفر) منتسب شدند. از طریق 6 جلسه دو ساعته، آموزش برنامه تاب آوری به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. آزمودنی ها، قبل و بعد از آموزش به نسخه تجدیدنظر شده ابزار ارزیابی شناختی استرس (SAM-R؛ رویلی، روسچ، جاریکا و واگان، 2005) و پرسشنامه راهبردهای مدیریت منابع (MSLQ، پینتریچ، اسمیت، گارسیا و مککیچی، 1991) پاسخ دادند.. یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین گروههای آزمایش و کنترل در افزایش ارزیابی های شناختی مبتنی بر چالش و منابع و رفتارهای پیشرفت تحصیلی شامل کمک طلبی، مدیریت زمان و محیط، یادگیری از همسالان و نظم دهی به تلاش) و نیز در کاهش ارزیابیهای شناختی مبتنی بر تهدید تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0 >P). نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که برنامه تاب آوری پنسیلوانیا از طریق 1)کمک به فراگیران برای شناسایی توانمندی های فردی خویش (احساس فردی، نگرشها و باورها) و2) همچنین غنیسازی مهارتهای رابطه بینفردی، در بهبود ارزیابی های شناختی و رفتارهای پیشرفت دانشجویان موثر بوده است
واژههای کلیدی: “برنامه تابآوری پنسیلوانیا، ارزیابی های شناختی، رفتارهای پیشرفت.
سارا کریمی، غلامرضا چلبیانلو، حمید هاشمی پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
براساس نظریه سیستمهای مغزی رفتاری گری و مدل سرشت ترکیبی عاطفی-هیجانیAFECT یک الگوی زیستی از شخصیت ارائه شده است که اساس تفاوتهای فردی را تشکیل میدهد و فعالیت هر یک از آنها به فراخوانی واکنشهای متفاوتی منجر میشود. هدف پژوهش حاضر الگوی ارتباطی سیستمهای مغزی رفتاری با ابعاد مدل سرشت ترکیبی هیجانی عاطفیمیباشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان است که از روش نمونهگیری خوشهای طبقهای انتخاب و توسط پرسشنامههای شخصیتی جکسون و AFECTمورد آزمون قرارگرفتهاند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از آن بود که همه ابعاد مدل سرشت ترکیبی عاطفی هیجانیAFECT از رویالگوهای ارتباطی سیستمهای مغزی رفتاری گری با معناداری حداقل در سطح 01/0 قابل پیشبینی هستند، به جز بعد خشم و سرخوشی.در این بین بالاترین درصد پیشبینی مربوط به سرشت هیجانی کنترل میباشد که16%از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد خشم است که 7% تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیشبینی است و بالاترین درصد پیشبینی مربوط به سرشت عاطفی افسردگی است که 15% از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد سرخوشی است که8% از تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیشبینی است. در مجموع نتایج استخراج شده از پژوهش جامعهی آماری مذکور نشانگر الگوی ارتباطی بین نظریه سیستمهای مغزی رفتاری گری و مدل سرشت عاطفی-هیجانی AFECT میباشد.
سعید نظری کاکوندی، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، حسن رهبان فرد،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه کاری و آرایش کم خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت های حافظه کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کمخطا با ظرفیت حافظهکاری پایین، کمخطا با ظرفیت حافظهکاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظهکاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظهکاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیشآزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروههای آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروهها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین میکردند. پس از مرحله اکتساب، آزمونهای یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافتهها در عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظهکاری بالا و کمخطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کمخطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان میدهد که اثربخشی تمرین کمخطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه کاری تحت تاثیر قرار میگیرد. به نظر میرسد در افراد با ظرفیت حافظهکاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود میبرند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره میبرند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریههای یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت میکند.
دکتر شهروز نعمتی، دکتر حمید علیزاده، مرضیه بااطمینان،
دوره 7، شماره 2 - ( دوره هفتم، شماره دو، تابستان 1398 )
چکیده
پژوهش حاضر فراخنای ارقام را در بین کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و عادی مورد بررسی قرار داده است. طرح پژوهش از نوع علی-مقایسهای بود و جامعه پژوهش را دانشآموزان مقطع ابتدایی پایه چهارم و پنجم تشکیل میدادند. برای این منظور، 60 دانشآموز مقطع ابتدایی با میانگین سنی بین 83/10 که تعداد 30 نفر دارای اختلال یادگیری غیرکلامی که از طریق مقیاس گلدستین غربال شدند به صورت نمونهگیری هدفمند دردسترس از مراکز اختلال یادگیری و 30 نفر دانش آموز عادی به صورت نمونهگیری تصادفی ساده در سال 1395 در شهر تهران انتخاب شدند و خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر کودکان بر روی آنها انجام شد. نتایج حاصل از آزمون من ویتنییو نشان داد که بین دو گروه کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان عادی تفاوت معناداری از لحاظ حافظه عددی مستقیم و حافظه عددی معکوس وجود دارد، بدین ترتیب که کودکان گروه عادی از لحاظ فراخنای حافظه عملکرد بهتری نسبت به کودکان گروه اختلال یادگیری غیرکلامی دارند . همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که کودکان عادی نسبت به کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در سطح بالاتری از نظر نمره فراخنای ارقام قرار دارند. معنی دار بودن تفاوت بین دو گروه کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان عادی از لحاظ فراخنای ارقام هم در حافظه عددی مستقیم و هم در حافظه عددی معکوس شواهد روانشناختی خوبی را در تایید یافتههای پژوهشی مربوط به نارساییهای حافظه کاری در حوزه نارساییهای تحولی از جمله اختلالهای یادگیری غیرکلامی فراهم کند.
سید احسان افشاری زاده، محمد حسین عبداللهی، حمیدرضا حسن آّبادی، هادی کرامتی،
دوره 8، شماره 1 - ( دوره هشت، شماره یک، بهار 1399 )
چکیده
استدلال ریاضی توانایی استدلال استقرایی و استنتاجی با مفاهیم ریاضی است که متغیرهای زیربنایی شناختی در تبیین آن نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش با هدف بررسی نقش توجه تقسیمشده و حافظه کاری بر استدلال ریاضی با میانجیگری دانش ریاضی و هوش سیال در دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، غیرآزمایشی (توصیفی) و از نوع مطالعات همبستگی است که برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل مسیر استفاده شد. در این مطالعه تعداد 213 دانشآموز پسر پایه چهارم ابتدایی مدارس شهر قم به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای دومرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه-ویراست دوم برای سنجش انواع توجه، فرم A مقیاس 2 هوش سیال کتل، شاخص حافظهکاری آزمون هوش وکسلر-نسخه چهارم، آزمون سؤالهای دانستن (دانش) ریاضی و آزمون سؤالهای استدلالی ریاضی مطالعه تیمز 2015 برای سنجش دانش و استدلال ریاضی میشود. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که همه ضرایب مسیر معنیدار و شاخصهای برازش مدل مطلوب است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که توجه تقسیمشده میتواند حافظه کاری را پیشبینی کند و حافظه کاری با میانجیگری دانش ریاضی و هوش سیال قادر به پیشبینی استدلال ریاضی است. نتایج این پژوهش میتواند برای معلمان و درمانگران مفید باشد تا مشکلات و اختلالات ریاضی دانشآموزان را از طریق تقویت متغیرهای شناختی مؤثر بر استدلال ریاضی بهبود بخشند.
حمیده ایرانمنش، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، چارلز اچ. شی، مسعود فضیلت پور،
دوره 8، شماره 2 - ( دوره هشت، شماره دو، تابستان 1399 )
چکیده
خواب در تحکیم حافظه افراد بزرگسال موثر است، اما تحکیم وابسته به خواب در کودکان همانند بزرگسالان به خوبی مشخص نشده است. بنابراین، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر خواب در تحکیم حافظه حرکتی کودکان بوده است. شرکتکنندگان شامل 32 کودک پسر داوطلب 10تا12سال شهر کرمان که معیارهای ورود به تحقیق را دارا بودند. از تکلیف زمان واکنش زنجیرهای به منظور سنجش حافظه ضمنی کودکان استفاده گردید. شرکتکنندگان شامل دو گروه خواب ((1±) 8 شب و (1±)8 صبح) و بیداری((1±) 8 صبح و (1±)8 شب) بودند که پنج بلوک 90 کوششی را در جلسه اکتساب انجام دادند. در فواصل12ساعت تمامی گروهها آزمونهای یادداری (تحکیم) و انتقال را انجام دادند. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس مختلط 2×2 و 2×4 استفاده گردید. نتایج آزمون یادداری و انتقال نشان دادند که زمان واکنش در دو بلوک تفاوت معنیداری داشته است(05/0>P). اما اثر تعاملی بلوک و گروه تفاوت معنیدار نداشته است(05/0 P ≥). این امر حاکی از آن است که تحکیم حافظه حرکتی در گروههای خواب و بیداری کودکان شکل گرفت، اما وابسته به خواب نبوده است. یافتهها نشان دادند که ارتقاء و پیشرفت در عملکرد مهارت صرفاً بر اثر تمرین و در طول جلسات تمرین به دست نمیآید؛ بلکه بعد از یادگیری مهارت و در دوره خاموش، با گذر زمان حافظه مربوط به مهارت یادگرفته شده، ارتقاء و تحکیم مییابد. بنابراین، خواب عامل ضروری در توسعه یادگیری خاموش و انتقال یادگیری تکلیف توالیدار حرکتی پنهان کودکان نمیباشد.
حمید خانیپور، مهسان پورعلی، مژگان عطار،
دوره 8، شماره 3 - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز 1399 )
چکیده
تصمیمگیری غیراخلاقی میتواند هم خودخواهانه و به نفع خود و هم با هدف نفع رساندن به دیگران باشد. هدف این مطالعه بررسی نقش افتراقی حس قدرت، حس از جایگاه اجتماعی و روشهای جایگاهطلبی اجتماعی شامل روش برتری و منزلت در پیشبینی تصمیمگیری غیراخلاقی به نفع خود و به نفع دیگران بود. شرکتکنندگان 150 نفر از شهروندان تهرانی بودند که به صورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس حس قدرت، مقیاس حس جایگاه اجتماعی، مقیاس برتری-منزلت، و پرسشنامه تصمیمگیری غیراخلاقی استفاده شد. یافتههای تحلیل رگرسیون نشان داد برتری به صورت مثبت و منزلت به صورت منفی با تصمیمگیری غیراخلاقی به نفع خود، رابطه دارد و در مورد تصمیمگیری غیراخلاقی به نفع دیگران، فقط برتری به صورت مثبت رابطه داشت. رابطه معنیداری بین حس قدرت و حس جایگاه اجتماعی و تصمیمگیری غیراخلاقی در دو وضعیت وجود نداشت. این مطالعه از تمایز مفهومی تصمیمگیری غیراخلاقی خودخواهانه یا به نفع خود و به نفع دیگران حمایت میکند. به نظر میرسد صرف قدرت و جایگاه اجتماعی عوامل مرتبط با تصمیمگیری غیراخلاقی نیستند، بلکه روشهای کسب جایگاه یعنی برتری و منزلت مکانیسمهای روانی تعیینکنندهتری در احتمال تصمیمگیری غیراخلاقی هستند.
حمید هاشمی پور، هادی کرامتی، جواد کاووسیان، مهدی عربزاده،
دوره 8، شماره 4 - ( دوره هشت، شماره چهار، زمستان 1399 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیشبینی اهمالکاری تحصیلی دانشجویان براساس باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری با نقش واسطهای اضطراب امتحان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آنها 320 نفر (206 زن و 114 مرد) با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس اهمالکاری دانشجویان، پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری استفاده شد. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها نشان داد که مدل مفهومی پیشنهادی، برازندگی مطلوبی با دادهها دارد. متغیرهای اضطراب امتحان و باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی داشتند و در مجموع 28 درصد واریانس آن را تبیین میکنند. باورهای فراشناختی منفی درباره اهمالکاری تنها بهصورت غیرمستقیم و از طریق اضطراب امتحان بر اهمالکاری تحصیلی اثر داشت و میانجیگری کامل مورد تأیید واقع شد. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که باورهای منفی در مورد اهمالکاری، دانشجویان را مستعد اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی میکند. از این رو تعدیل این باورها میتواند بهعنوان برنامهای برای کاهش اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی در نظر گرفته شود.
فاطمه طیبی، نجمه حمید، مرتضی امیدیان،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده
با توجه به شیوع افسردگی و وجود ضعف در کارکردهای افراد افسرده، بررسی و ارزیابی روشهای متنوع درمانی در حیطه کارکردهای شناختی از جمله حافظه فعال، ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانههای افسردگی شهر اهواز بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه افراد با نشانههای افسردگی مراجعهکننده به مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی شهر اهواز و صفحات مجازی این مراکز، در سال99-1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 فرد با نشانههای افسردگی بود که از طریق اعلام فراخوان در این مراکز و صفحات مجازیشان و به روش نمونهگیری در دسترس داوطلبانه و پس از غربالگری از نظر داشتن ملاکهای ورود به پژوهش بهوسیله ابزارهای پژوهش (کسب نمره 28-14 بر اساس سیاهه افسردگی بک (BDI-II) و کسب نمره زیر میانگین در آزمون نمایه حافظه فعال وکسلر- ویرایش سوم) انتخاب شدند. پس از همتاسازی از نظر جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت اجتماعی اقتصادی، عدم ابتلا به بیماریهای حاد جسمانی و روانشناختی و سایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه، تحت توانبخشی شناختی بهوسیله نرمافزار کاپتان لاگ قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخلهای دریافت نکردند. پس از انجام مداخله و گرفتن پسآزمون، دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس با استفاده از SPSS-24 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ حافظه فعال شنیداری و فضایی تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>P). میزان حافظه فعال شنیداری و فضایی گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت، یعنی نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد افسرده، تأثیر معنیداری دارد (001/0>P). بنابراین استفاده از نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ برای افزایش حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانههای افسردگی، اثربخش است.
ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده
ذهن آگاهی یکی از مداخلههای اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽیـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـهی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روشهای روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانهها میباشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
حمید خانی پور، مبینا رادفر، مائده پورطرق، مسعود گرامی پور،
دوره 10، شماره 2 - ( دوره دهم، شماره دوم، تابستان 1401 )
چکیده
« آزمون پال 2: سنجش فرایندی تشخیصی یادگیرنده» یکی از آزمونهای پرکاربرد در حوزه اختلالهای یادگیری است که دارای دو نسخه خواندن و نوشتن ریاضی است. هدف پژوهش حاضر بررسی انطباق آموزشی و فرهنگی این آزمون بود. به این منظور پس از ترجمه آزمون، مراحل انطباقیابی فرهنگی بررسی شد و از سه منبع کتب درسی ریاضی پایه دبستان، مصاحبه با معلمین و اجرای آزمایشی آزمون روی یک گروه 14 نفری از کودکان از دورههای پیشدبستانی تا پایه ششم، قابلیت کاربرد و ملاکهای ویژه اجرای آزمون برای دانشآموزان ایرانی تهیه شد. اصلاحاتی در زمینه محتوای آزمون، در زمینههای محتوای بخشهای حل مسئله کلامی، درک مفاهیم جزء و کل، در آزمون نمونه ایرانی انجام شد. همچنین ملاکهای قطع آزمون برای دانشآموزان ایرانی در خردهآزمونهای درک ارزش مکانی اعداد، خطایابی و توانایی انجام محاسبات به نسبت دستورالعمل اصلی آزمون در سن بالاتری قرار میگیرد. هندسه و اعداد اعشاری آیتمی است که در آزمون ریاضی پال 2 به صورت روابط جزء و کل پرداخته شده است اما در کتب درسی ایران مفصلتر و پیچیدهتر است. آموزش محاسبه در نظام آموزش مدرسه ایران در سالهای اخیر تغییراتی داشته که در دستورالعمل آزمون اصلاح گردید. شباهتهای اجرا و نمرهگذاری نسخه فارسی آزمون ریاضی پال 2 در نمونه ایرانی با دستورالعمل اصلی نسخه انگلیسی آزمون بیشتر از تفاوتهای آنها با یکدیگر است.
خانم مریم رجبیان ده زیره، آقا حمیدرضا مقامی، آقای سید محمد امین حسینی،
دوره 11، شماره 3 - ( دوره یازدهم، شماره سوم، پاییز 1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبیهسازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی دانشآموزان بود. روش پژوهش شبهآزمایشی و از نوع طرحهای پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان چهارم ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 60 نفر از آنها (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از شبیهسازی PhET و گروه کنترل به روش سنتی در شش جلسه یکساعته آموزش دیدند. پیشآزمون –پسآزمون دو گروه با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جوانگیزشی درک شده سرمد (1390) و خودآگاهی هیجانی کائر و همکاران (2012) بودند. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد شبیهسازی تعاملی بر جو انگیزشی درک شده و خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان تأثیر داشت (001/0>P). شبیهسازی تعاملی بر مؤلفههای جو انگیزشی درک شده (ارتقا یادگیری توسط معلم، پیگیری مقایسه توسط دانش آموزان، نگرانی در مورد اشتباهات، تمایل به مقایسه فراگیران توسط معلم) تأثیر داشت (001/0>P). شبیهسازی تعاملی بر مؤلفههای خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، تبدیلسازی، حل مسئله) تأثیر داشت (001/0>P). باتوجه به نتیجه، میتوان از انواع شبیهسازی آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر میتوان استفاده کرد.
دکتر نجمه حمید، خانم فاطمه یوسفی، دکتر مرتضی امیدیان،
دوره 12، شماره 1 - ( دوره دوازدهم، شماره اول ، بهار 1403 )
چکیده
پژوهش حاضر تاثیر نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی را مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهشی حاضز آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ساکنین شهرستان شادگان بود که در نیمه اول سال 1400 به علت ابتلا به کرونا ویروس در بیمارستان شهید معرفی زاده (ویژه کرونایی ها) این شهرستان بستری و سپس بهبود یافتند. با توجه به طرح پژوهش، حجم نمونه تعداد 40 نفر در نظر گرفته شد که در 2 گروه 20 نفری آزمایش و کنترل (آزمایش 20 نفر و کنترل 20 نفر) قرار گرفتند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین فقط گروه آزمایشی ، مورد مداخله با نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه قرار گرفت و در نهایت هر دو گروه مجددا به پرسشنامه ها (پس آزمون) پاسخ دادند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، پرسش نامه توانمندی شناختی نجاتی و نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت(001/0< P). یعنی میانگین نظم جویی شناختی هیجان و توانمندی شناختی و همه مولفه های این دو متغیر، در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل، به طور معنیداری افزایش یافته است. از این رو می توان بیان کرد که نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی تاثیر معناداری داشته است.
وحیده سیدمحسنی، دکتر هادی کرامتی، دکتر محمدحسین عبداللهی، دکتر حمیدرضا حسن_آبادی،
دوره 12، شماره 1 - ( دوره دوازدهم، شماره اول ، بهار 1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر دو روش آموزشی مونتهسوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانشآموزان است. تحقیق از نوع شبهآزمایشی با دو گروه آزمایشی همراه با پسآزمون و پیگیری است. در کل تعداد 34 دانشآموز دختر پایه دوم دبستان بهصورت در دسترس از مدارسی که در آن کلاسهای مونتهسوری دایر بود انتخاب شدند. این دانشآموزان هیچگونه مشکلات جسمی و ذهنی نداشتند و دارای اختلال یادگیری نیز نبودند. هر گروه آزمایشی یکی از روشهای آموزشی را در 12 جلسه 90 - 75 دقیقهای دریافت کردند. سپس پسآزمون و پیگیری با ابزارهای ویسکانسین برای ارزیابی انعطافپذیری شناختی، استروپ برای ارزیابی بازداری پاسخ و کورنولدی برای ارزیابی حافظه کاری انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش، تفاوت معنادار این دو روش آموزشی را در ارتقای کارکردهای اجرایی دانشآموزان نشان داد (001/0> p). همچنین خرده مقیاسهای کارکردهای اجرایی (طبق تعریف میاک،2000) نیز تفاوتهای معناداری را نشان دادند که در نتیجه تأییدی بر مؤثربودن روش آموزشی مونتهسوری بر ارتقای انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ بود؛ هرچند در مورد حافظه کاری، معلوم شد که روش آموزشی مبتنی بر ربات نقش مهمتری داشته است. به دلیل ماهیت روش آموزش مونتهسوری که بر اساس ابزارها و فعالیتهای کاملاً هدفمند شکل گرفته است نتایج فوق قابلقبول است؛ همچنین به دلیل توالی برنامهنویسیها در رباتهای آموزشی و نیاز به استفاده از اطلاعات و توجه به مراحل پیشین کدگذاری، مؤثربودن آموزش مبتنی بر ربات نیز قابلپذیرش است.