جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای کاووسیان

کاظم برزگر بفرویی، جواد کاووسیان،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

ازجمله دروسی که دانش‌آموزان در آن ضعف دارند و به افت تحصیلی آن‌ها می‌انجامد، درس ریاضیات است. با توجه به اهمیت این درس، این پژوهش با هدف بررسی نقش نظم جویی شناختی هیجان و توانایی حل مسئله در اضطراب ریاضی دانش‌آموزان دوم تجربی صورت گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه‌ی مورد مطالعه در پژوهش حاضر، دانش‌آموزان دختر دوم تجربی شهر یزد بود. بدین منظور 130 نفر از دانش‌آموز دختر دوم تجربی شهر یزد به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند و به پرسشنامه‌های اضطراب ریاضی MARS-R، نظم جویی شناختی CERQ و توانایی حل مسئله PSI پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از شاخص‌های آمار توصیفی و آزمون معناداری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته‌های پژوهش نشان داد که بین نمرات اضطراب ریاضی دانش‌آموزان دو بعد کنترل شخص (249/0-r=) و اعتماد به حل مسئله (348/0-r=) از ابعاد  توانایی حل مسئله رابطه معکوس و معنادار؛ و همچنین با بعد منفی نظم جویی شناختی هیجان (327/0r=) رابطه مستقیم و معنادار وجود داشت؛ و یافته‌های حاصل از رگرسیون نشان داد که توانایی حل مسئله و راهبرد منفی نظم جویی شناختی هیجان جمعا  18 درصد از واریانس اضطراب ریاضی را در سطح   01/0 p< تبیین می کنند و به ترتیب در جهت منفی و مثبت قدرت پیش بینی اضطراب ریاضی را دارند. طبق یافته‌های این پژوهش به مسئولین و به‌ویژه معلمان ریاضی پیشنهاد می‌شود برای افزایش عملکرد ریاضی دانش‌آموزان درزمینه‌ی کاهش نظم جویی شناختی هیجان منفی و افزایش اعتماد به حل مسئله تلاش کنند.  


حمید هاشمی پور، هادی کرامتی، جواد کاووسیان، مهدی عرب‌زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( دوره هشت، شماره چهار، زمستان 1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیشبینی اهمال‌کاری تحصیلی دانشجویان براساس باورهای فراشناختی درباره اهمال‌کاری با نقش واسطه‌ای اضطراب امتحان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آن‌ها 320 نفر (206 زن و 114 مرد) با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس اهمال‌کاری دانشجویان، پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال‌کاری استفاده شد. داده‌ها با روش مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته‌ها نشان داد که مدل مفهومی پیشنهادی، برازندگی مطلوبی با داده‌ها دارد. متغیرهای اضطراب امتحان و باورهای فراشناختی درباره اهمال‌کاری به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین واریانس اهمال‌کاری تحصیلی داشتند و در مجموع 28 درصد واریانس آن را تبیین می‌کنند. باورهای فراشناختی منفی درباره اهمال‌کاری تنها به‌صورت غیرمستقیم و از طریق اضطراب امتحان بر اهمال‌کاری تحصیلی اثر داشت و میانجی‌گری کامل مورد تأیید واقع شد. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده می‌توان نتیجه گرفت که باورهای منفی در مورد اهمال‌کاری، دانشجویان را مستعد اضطراب امتحان و اهمال‌کاری تحصیلی می‌کند. از این رو تعدیل این باورها می‌تواند به‌عنوان برنامه‌ای برای کاهش اضطراب امتحان و اهمال‌کاری تحصیلی در نظر گرفته شود.

پریسا پاکاری، زهرا کاووسیان، فائزه رضایی، زینب حسنی اصل، پریسا حسین زاده یزدی،
دوره 13، شماره 1 - ( دوره سیزدهم ، شماره اول ، بهار 1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل ترکیبی آموزش شناختی تطبیقی و خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی بر کاهش علائم افسردگی و بهبود انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل بازداری انجام شد. در یک کارآزمایی نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون-پیگیری دو ماهه و گروه کنترل، ۳۲ نفر (۱۶ نفر در هر گروه) از مراجعان سه کلینیک معتبر خانواده‌درمانی تهران که تشخیص افسردگی خفیف تا متوسط داشتند، به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش علاوه بر دریافت ۱۲ جلسه خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی، ۱۲ جلسه آموزش شناختی تطبیقی (با تمرکز بر تمرین‌های تعویض تکلیف، تغییر مجموعه، مهار تکانه و استروپ) دریافت کرد؛ گروه کنترل تنها خانواده‌درمانی استاندارد را دریافت نمود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس انعطاف‌پذیری شناختی دنیس و وندروال و آزمون استروپ رنگی-کلمه (نسخه کامپیوتری) بود. تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون‌های چندمتغیره نشان داد که مداخله ترکیبی منجر به کاهش بسیار معنادار علائم افسردگی و بهبود قوی انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل بازداری در پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه گردید ؛ اندازه اثرهای به‌دست‌آمده بسیار بزرگ بود (η² از 0/586٫ تا 0/923) و بهبود کنترل بازداری تا پیگیری کاملاً پایدار ماند. افزودن آموزش شناختی تطبیقی به خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی یک پروتکل ترکیبی نسل سوم، بسیار مؤثر و بالینی معنادار برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط است که نه تنها علائم عاطفی را کاهش می‌دهد، بلکه نقایص شناختی پایدار را به‌طور مستقیم اصلاح کرده و پتانسیل پیشگیری از عود را افزایش می‌دهد. این رویکرد به‌ویژه در فرهنگ‌های جمع‌گرا و درمان‌های سیستمی پیشنهاد می‌شود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb