جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای نظری

خلیل ا سماعیل‌پور، محمدعلی نظری، اصغر علی‌محمدی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

هدف اصلی مطالعه­ی حاضر مقایسه اثر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی است. برای انجام این پژوهش 45 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تبریز که نمره بالای خط برش مقیاس هراس اجتماعی کانور داشتند، در مطالعه شرکت داده شدند. روش نمونه گیری بصورت دسترس بود. شرکت‏کنندگان به طور تصادفی به سه تقسیم شدند: دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل. برای همه­ی آزمودنی­ها، کلمات دارای بار هیجانی، برای به خاطر سپردن، ارائه می­شد. در حین آزمایش در یکی از گروه­ها از طریق بازخورد کاذب، افزایش توجه متمرکز بر خود و در گروه دیگرکاهش توجه متمرکز بر خود ایجاد شد و گروه کنترل بازخورد غیرمرتبط دریافت کردند. در مرحله بعد واژه­های هیجانی قبلی به همراه یک سری کلمات دیگر به آزمودنی­ها ارایه شد تا آنها را بازشناسی نمایند. سوگیری پاسخ (ß) و حساسیت پاسخ(d') ، برای بازشناسی کلمات هیجانی با استفاده از تئوری تشخیص علامت محاسبه و داده­ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در حساسیت پاسخ در بین سه گروه وجود دارد، اما تفاوت معناداری در سوگیری پاسخ در بین گروه­ها یافت نشد. مبتنی بر یافته­های این پژوهش، حساسیت افراد دچار اضطراب اجتماعی به انگیختگی درونی در مواجهه با موقعیت­های استرس­زای اجتماعی و سوگیری حافظه این افراد تأیید می‏گردد.


محمدعلی نظری، سارا جعفرپور ممقانی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

از آنجا که ظرفیت حافظه‌کاری پیش‌بینی‌ کننده تفاوت‌های فردی موجود در گستره وسیعی از توانایی‌های ذهنی است، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ظرفیت حافظه‌کاری بر ادراک زمان در کودکان پیش‌دبستانی می‌پردازد. ابتدا حافظه‌کاری 108 آزمودنی با مجموعه آزمون­های CANTAB اندازه­گیری شده ، سپس 21 کودک در گروه با ظرفیت بالا و 20 کودک  در گروه با ظرفیت پایین حافظه‌کاری طبقه‌بندی شدند. سپس هر دو گروه دو نوع تکلیف بازتولید زمانی را اجرا نمودند: از آنان خواسته شد که بازه­های زمانی 700 و 3000 میلی ‌ثانیه را به عنوان تکلیف منفرد، و بازه زمانی 3000 میلی‌ثانیه را همراه با اجرای یک تکلیف غیرزمانی به عنوان تکلیف دوگانه بازتولید نمایند. داده‌های به دست آمده  از طریق تحلیل واریانس با طرح مختلط و آزمونهای تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در تکلیف منفرد گروه با ظرفیت حافظه‌کاری بالا نسبت به گروه با ظرفیت حافظه‌کاری پایین از لحاظ دقت عملکرد بهتری داشت. در تکلیف دوگانه، از لحاظ دقت عملکرد در تکلیف بازتولید زمانی تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت اما گروه با ظرفیت بالای حافظه‌کاری نسبت به گروه دیگر در تکلیف غیرزمانی عملکرد بهتری داشت. علاوه براین، گروه با ظرفیت حافظه‌کاری پایین، در تمام بازه­های زمانی نسبت به گروه با ظرفیت حافظه‌کاری بالا ضریب تغییرپذیری بالاتری داشت.
 


سعید نظری کاکوندی، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، حسن رهبان فرد،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه­ کاری و آرایش کم­ خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت­ های حافظه­ کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین، کم­خطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظه­کاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیش­آزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد  انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه­های آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروه­ها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین می­کردند. پس از مرحله اکتساب، آزمون­های یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافته­ها در  عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظه­کاری بالا  و کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کم­خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان می­دهد که اثربخشی تمرین کم­خطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه­ کاری تحت تاثیر قرار می­گیرد. به نظر می­رسد در افراد با ظرفیت حافظه­کاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود می­برند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره می­برند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریه­های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت می­‌کند. 
 


دکتر حسن صبوری مقدم، دکتر محمدعلی نظری، صدیقه ناقل، دکتر آنتونینو والسی، دکتر رضا خسروآبادی،
دوره 9، شماره 3 - ( دوره نهم، شماره سوم، پاییز 1400 )
چکیده

ترجیحات خطر یعنی میزانی که افراد تمایل به پذیرش خطر دارند، نقش مهمی در سلامت روان و زندگی فردی و اجتماعی بازی می کنند و به دو حالت خطرپذیر و خطرگریز تقسیم می شوند. بنابراین بررسی همبسته های مغزی ترجیحات خطر از اهمیت بالایی در مسائل بالینی و روانپزشکی ایفا می کند. از اینرو، مطالعه حاضر، به بررسی و مقایسه یکی از مولفه های مهم پتانسیل وابسته به رویداد یعنی p300 بین افراد با ترجیحات خطر متفاوت پرداخته است.
روش: بر اساس تست بارت تعداد 28 نفر در دو گروه خطر پذیر و خطر گریز (14 نفر در هر گروه) جای گرفتند. جهت ثبت الکتروانسفالوگرافی، آزمودنی ها تکلیف قمار ساده را انجام دادند. نتایج ERP با استفاده از نرم افزار متلب و ERPlab به دست آمدند. تحلیل داده ها با استفاده ازتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام گرفت.
نتایج: تحلیل داده های رفتاری پژوهش نشان داد که گروه خطرپذیر گزینه پرخطر را بیشتر از گروه خطرگریز انتخاب کرده است، اما سرعت انتخاب گزینه ها بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت. بر اساس تحلیل داده های الکتروانسفالوگرافی دامنه مولفه p300 در گروه خطرپذیر در مقایسه با گروه خطرگریز هنگام مواجهه با ضرر زیاد در تکلیف قمار کاهش معنادار دارد. این یافته، اهمیت تفاوت افراد خطرپذیر در مسیرهای دوپامینرژیک و انگیزش در هنگام پردازش پاداش را در مقایسه با گروه های سالم و خطرگریز نشان می دهد. بر این اساس ممکن است بتوان مولفه P300  را به عنوان نشانگر مناسبی در ارزیابی های بالینی در نظر گرفت.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb