2 نتیجه برای شیخ الاسلامی
- شایسته سجادی، - محبوبه فولادچنگ، - فریده یوسفی، - راضیه شیخ الاسلامی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان 1401 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر دو ساختار مرتبط با شناخت یعنی سرزنش خود و حافظه فعال در نوجوانان بود. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر (دو گروه 15 نفره) از نوجوانان 14 تا 18 ساله بودند که داوطلب شرکت در مطالعه بودند. آنها به مقیاس سطوح خودسرزنشگری تامپسون و کانتینرها (2004) و مقیاس حافظه فعال وکسلر (1945) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه تجربی در یک برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته شرکت کردند و گروه کنترل بدون مداخله بود. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله ذهن آگاهی بر خودسرزنشگری (001/0=P) و حافظه کاری (001/0=P) در گروه آزمایش تأثیر معنادار دارد (05/0 > P). نتیجه گیری: در یک نتیجهگیری کلی میتوان بیان کرد که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی میتواند در برنامههای درمانی و روانشناختی برای افزایش حافظه فعال و کاهش خودسرزنشگری در نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
آرزو مجرد، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، دکتر علی شیخ الاسلامی، دکتر علی رضایی شریف، دکتر وحید عباسی،
دوره 11، شماره 4 - ( دوره دوازدهم ، شماره چهارم ، زمستان 1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاهمدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیشآزمون و پسآزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف را شامل میشد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقهای به صورت هفتهای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفتهای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخلهای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پسآزمون با فاصله یک هفته بر روی گروههای آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروههای مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف میشود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تأثیر معناداری نداشتند. از این رو میتوان نتیجه گرفت که از هر دو روش میتوان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.