جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای سپهری شاملو

فاطمه غیورکاظمی، زهره سپهری شاملو، علی مشهدی، علی غنائی، فروزان پاسالار،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده

هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت با نوروفیدبک در بهبود باورهای فراشناختی و علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. 5 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی، براساس شدت اختلال (خفیف تر یا شدید) همتا شده، به صورت تصادفی در دو گروه فراشناخت و نوروفیدبک جای گرفتند. از مصاحبه بالینی DSM-IV-TR، پرسشنامه هراس اجتماعی کانور، پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و پرسشنامه باورهای فراشناختی استفاده شد. درمان فردی فراشناخت در 8 جلسه هفتگی و نوروفیدبک 16جلسه، سه بار در هفته اجرا شد. پرسشنامه ها در خط پایه، انتهای درمان و پیگیری 45 روزه تکمیل شدند، به علاوه پرسشنامه کانور دوبار در میانه درمان (یک سوم و دو سوم مدت دوره درمان) نیز تکمیل گردید. برای تحلیل داده­ها از شاخص درصد بهبودی استفاده گردید. یافته­ها نشان دهنده اثربخشی هردو درمان در نشانه­های اضطرابی آزمودنی­ها، با دامنه درصدهای بهبودی متفاوت در هر فرد بود. میانگین درصدهای بهبودی آزمودنی­ها برای هردو درمان در اختلال اضطراب اجتماعی، تفاوت معناداری نداشت. اگرچه بیشترین بهبودی در باورهای فراشناختی در آزمودنی­های گروه فراشناخت ایجاد شده بود. بهبودی همه آزمودنیها در دوره پیگیری ادامه یافته بود. بطورکلی درمان فراشناخت و نوروفیدبک به­طور اثربخشی توانستند اختلال اضطراب اجتماعی را بهبود بخشند اما اثربخشی بیشتر درمان فراشناخت برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی خفیف و نوروفیدبک برای اختلال اضطراب اجتماعی شدیدتر مشاهده شد.


راضیه خرم آبادی، زهره سپهری شاملو، جواد صالحی فدردی، ایمان الله بیگدلی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر ارائه مدل ساختاری گرایش به روابط فرازناشویی باکارکردهای اجرایی با میانجیگری خودکنترلی می­باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی- معادلات ساختاری بوده است. تعداد 210 نفرنمونه  به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در شرایط آزمایشگاهی، ابتدا برای سنجش کارکردهای اجرایی 4 آزمون کامپیوتری ویسکانسین، برو نرو، چند محرک پیشین( ان بک ) و استروپ را انجام داده  و سپس پرسشنامه های خودکنترلی تانجی و گرایش به روابط فرازناشویی واتلی را پر کردند. تحلیل مدل با روش معادلات ساختاری از نوع رگرسیونی نشان داد که مدل دارای برازش مناسبی می باشد و به طورکلی کارکردهای اجرایی و خودکنترلی 0/12 از واریانس گرایش به روابط فرازناشویی را مورد پیش­ بینی قرار می­دهند. همچنین کارکردهای اجرایی شامل بازداری (0/13-)، انعطاف ­پذیری(0/13-) و حافظه فعال(0/16-)  و خودکنترلی(0/10-) اثر مستقیمی بر روابط فرازناشویی دارند. همچنین کارکردهای اجرایی  بازداری (0/23-)، انعطاف­ پذیری(0/11-) و حافظه فعال(0/27-)   با میانجیگری  نقش خودکنترلی دارای اثر غیرمستقیمی بر روابط فرازناشویی می باشند.
سمانه ناطقیان، زهره سپهری شاملو، جواد صالحی فدردی، علی مشهدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

افراد افسرده برخلاف غیرافسرده ها نسبت بیشتری از فعالیت لوب فرونتال راست را، در مقایسه با فرونتال چپ، نشان می دهند. چون نیمکره راست با پردازش هیجانی منفی، افکار بدبینانه و سبکهای تفکر ناسازگارانه ارتباط دارد و توان آلفای فرونتال شاخص معکوس فعالیت کورتیکال محسوب می شود، اسیمتری توان آلفای فرونتال، تعادل بین نیمکره چپ و راست در فرونتال را منعکس می کند. هدف از پژوهش حاضر، اصلاح  اسیمتری آلفای فرونتال به منظور کاهش افسردگی، نشخوارفکری و کنش های اجرایی افراد مبتلا به افسردگی واکنشی ناشی از ضربه عشق، با استفاده از مداخله نوروفیدبک و مقایسه اثربخشی آن با گروه مداخله نما بود. در اینجا علاوه بر مطالعه اثربخشی پروتکل آموزش آلفا اسیمتری (ALAY)، مشخصه های عصب شناختی تجربه ترومای هیجانی (ضربه عشق)، نیز با استفاده از شیوه ارزیابی کلینیکال کیو مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش از 32 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و امیرکبیر که براساس ملاکهای ورود به این مطالعه، تجربه ضربه عشق در حداکثر شش ماه گذشته را داشته و بدنبال آن علایم افسردگی، نشخوارفکری و کاهش عملکرد درکنش های اجرایی را داشته اند، تشکیل شده است. پس از مصاحبه اولیه و اجرای پرسشنامه های ضربه عشق، افسردگی و اضطراب بک و نشخوارفکری، و همچنین، سنجش مولفه های کنش های اجرایی (توجه پایدار، حافظه کاری و بازداری شناختی) بوسیله آزمون های کامپیوتری CPT, N-Back و Go/NoGo، و سرانجام، ثبت دوکاناله  EEGبا استفاده از Clinical Q، اندازه گیری های مرحله پیش آزمون انجام گرفت و شرکت کنندگان بطور تصادفی در دو گروه مداخله آزمایشی (سن: 71/3=SD، 73/24=M) و مداخله نما (سن: 87/2=SD، 46/23=M) گمارده شدند. سپس، در مرحله اجرای مداخله نوروفیدبک، 15 جلسه 45 دقیقه ای مداخله آزمایشی و مداخله نما در دو گروه (هر گروه 16 شرکت کننده) اعمال شد.در آخر، اندازه گیری های پس آزمون انجام گرفت. یافته های این مطالعه، با تاکید بر اثربخشی نوروفیدبک اسیمتری آلفا بر کاهش نشانه های افسردگی از سویی، همگام با تعدادی از پژوهشهای قبلی است و از سویی دیگر، نسبت به تعداد دیگری از مطالعات نتایج متفاوتی نشان داد. اثربخشی آموزش نوروفیدبک برکاهش نمرات مقیاس افسردگی بک از این دست است. بهبود کنش های اجرایی و کاهش نشخوارفکری بدنبال آموزش نوروفیدبک، به واسطه نقش مهم این دو در تداوم افسردگی، از نتایج مهم این پژوهش است. تاثیر آموزش نوروفیدبک اسیمتری آلفای فرونتال بر کاهش نشانه های ضربه عشق و همچنین، بهبود شاخص عصب شناختی تجربه یک رویداد استرس زا، یافته جدیدی محسوب می شود که به استناد یافته های مطالعه حاضر می توان، آموزش نوروفیدبک را به عنوان مداخله سودمندی برای کاهش علایم نشانگان ضربه عشق پیشنهاد نمود. 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb