6 نتیجه برای آزاد
سارا کشاورز مقدم، پرویز آزادفلاح، حسن دانشمندی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1392 )
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف بررسی تأثیر تصویرسازی ذهنی بر بهبود عملکرد حرکتی ورزشکاران رشتهی ایروبیک صورت گرفته است. در این مطالعه که از نوع مطالعات آزمایشی است؛ 40 دختر ورزشکار رشتهی ایروبیک با میانگین سنی 3/22 سال به طور داوطلبانه در طرح آزمایشی شرکت نمودند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و گواه گمارده شدند. طرح آزمایشی این پژوهش شامل 13 جلسه برنامهی تصویرسازی ذهنی بود (3 روز در هفته و به مدت یک ماه)، که در پایان هر جلسه، تمرین فیزیکی تنها در مورد گروه تجربی اعمال شد. هر دو گروه تجربی و گواه در چهار نوبت پیش آزمون، میان آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه پس از اتمام مداخله) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی آزمودنیها از چک لیست عملکرد حرکتی که توسط مربی (محقق) و داور رشتهی ایروبیک در یک مقیاس ده درجهای تنظیم شده بود، استفاده گردید؛ و به منظور تحلیل دادهها و خنثی نمودن اثر پیش آزمون از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.مطابق با یافتههای بهدست آمده، تغییرات نمرات عملکرد حرکتی در ارزیابیهای میان آزمون، پس آزمون و پیگیری، تغییرات معناداری نشان داد؛ در نتیجه میتوان چنین استنباط نمود که تصویرسازی ذهنی میتواند بر پیشرفت عملکرد حرکتی تأثیر گذار باشد.
هدی منصوریان، آزاده نثاری، علیرضا مرادی، بابک محمدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
در این مطالعه به مدلسازی محاسباتی پیوندگرای تصمیمگیری پرداخته شده است. مهمترین مناطق تصمیمگیری در مغز، عبارتند از تالاموس، کورتکس پیش پیشانی و آمیگدال. مدل محاسباتی پیوندگرا با سه بخش که نماینده این سه منطقه است بر پایه آزمون برد و باخت آیوا ساخته شد. در مطالعات بسیاری از آزمون آیوا برای بررسی تصمیمگیری هیجانی استفاده شده است. در تصمیمگیری هیجانی و مبتنی بر احساسات نقش آمیگدال بسیار اساسی است و انتظار می رود مدلی دو بخشی (نماینده تالاموس و آمیگدال) و بدون وجود پردازش های کورتکس نیز بتواند تصمیمگیری در این آزمون را مدل کند، هر چند که از منظر ریاضی تنها وجود همین دو بخش در مدل (مفاهیم مستخرج از آزمون و عناصر تابع ارزش) برای پیشبینی تصمیمات شرکت کنندگان کافی است. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، از 56 نفر شرکت کننده متشکل از 20 مرد و 36 زن با میانگین سنی 52/43 سال خواسته شد در آزمون تصمیمگیری آیوا شرکت کنند. پس از آن هر دو مدل برای این افراد اجرا شد و نتایج مقایسه شد تا مشاهده شود کدامیک تطابق بیشتری با انتخاب های آزمون دهندگان دارد. یافته های تحقیق نشان می دهند مدل دو بخشی 57/62 و مدل سه بخشی منجر به پیشبینی 46/68 درصدی انتخابهای آزمون دهندگان شده است که این اختلاف معنی دار بود. در نتیجه میتوان گفت پردازش های کورتکس در این نوع تصمیمگیری نیز نقش بسزایی دارد.
حسین زارع، آزاده نجفی، علی اکبر شریفی، مهدی شریف الحسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از کودکان 9 تا 15 سال دچار آسیب تروماتیک مغزی (12 دختر و 18 پسر) به صورت نمونهگیری در دسترس از بین تمام کودکان مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک در سال تحصیلی 97-96 شهر تهران، انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازهگیری متغیرهای وابسته شامل، توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله به ترتیب از آزمونهای نرمافزاری استروپ، عملکرد پیوسته و برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش پس از اجرای مداخله توانبخشی شناختی (12 جلسه 45 دقیقهای) و ریزش به 13 نفر و گروه کنترل نیز در نهایت به 13 نفر کاهش پیدا کردند. دادهها با مدل تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) با استفاده از نرم افزار-SPSS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله گروه آزمایش و گروه انتظار در پسآزمون نشان داد. بهعلاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمرههای پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین توانبخشی شناختی اثر چشمگیری بر بهبود توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک دارد و میتوان از آن بهعنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد توجه و حل مسئله اینگونه بیماران سود جست.
امید آزاد،
دوره 7، شماره 4 - ( دوره هفتم، شماره چهار، زمستان 1398 )
چکیده
استعارهها به عنوان یکی از پرکاربردترین گونههای زبانی و بهواسطه معنای انتزاعیشان، حوزه پژوهشی مناسبی برای بررسی عملکرد بیمارانی که از نقصان قابلیت شناختی رنج میبرند تلقی میگردد. هدف از کنکاش حاضر، با هدف بررسی فرایند درک استعارههای نو و مرده در بیماران آلزایمر فارسیزبان و بررسی نقش نظام شناختیاجرایی در فرایند مزبور انجام یافته است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از 5 بیمار آلزایمر فارسیزبان و ده نفر سالمند سالم در گستره سنی و تحصیلات مشابه با این بیماران به عنوان گروه گواه بود. جهت سنجش قابلیت شناختی اجرایی بیماران از آزمونهای استروپ رنگ و ترسیم ساعت و برای بررسی توانایی آنها در درک استعاره از آزمونهای گزینش اجباری و توضیح شفاهی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بیماران آلزایمر در آزمون درک استعارهها و بهویژه استعارههای نو عملکرد ضعیفی از خود بروز دادند. عملکرد این بیماران در درک استعاره، با عملکرد آنها در آزمونهای استروپ رنگ و ترسیم ساعت مرتبط بود هر چند این همبستگی در مورد استعارههای نو به شکل بارزتری مشاهده شد. ارتباط بین فرایند درک استعاره و قابلیت دیداری ادراکی بیماران از یکسو نشان داد که نقصان نظامشناختیاجرایی در عملکرد ضعیف بیماران در درک استعاره نقش دارد و از سویی دیگر نشان دهنده نقش برجسته قشر پیشپیشانی مغز در درک استعاره میباشد.
آزاده عسکری، فروغ خداکریمی، محمد مهدی نظرپور،
دوره 7، شماره 4 - ( دوره هفتم، شماره چهار، زمستان 1398 )
چکیده
تفکرانتقادی به افراد کمک میکند طیف وسیعی از اطلاعات را درنظر گرفته و تجزیه و تحلیل کنند. اهمیت تقویت این مهارت برای مدیران دوچندان است زیرا باعث دستیابی به موفقیت و عبور از بحرانها میشود. آزمون واتسون-گلاسر یکی از ابزارهای سنجش تفکر انتقادی است و به نوعی طراحی شده که جنبههای مهارتی و گرایشی تفکر انتقادی را باهم درآمیخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی شاخصههای روانسنجی این آزمون در مدیران شرکت انتقال گاز ایران است و با استفاده از روشهای اعتباریابی و پایاییسنجی ویژگیهای روانسنجی آن را میسنجد تا از این طریق بتوان به ابزاری مناسب برای تشخیص و سنجش تفکر انتقادی در نمونه ایرانی به ویژه در بین مدیران دست یافت. نمونه پژوهش حاضر را 472 نفر از مدیرانی تشکیل میدهند که در سال 98-1397 در طرح "تدوین شناسنامه روانشناختی مدیران شرکت انتقال گاز ایران" شرکت داشتند و به صورت الکترونیکی به 80 پرسش این آزمون پاسخ دادند. یافتههای این پژوهش نمایشگر این بود که آزمون در جامعه مذکور دارای چهار بعد تفکر تحلیلی، ارزشیابی، تفسیر و پیشفرض میباشد. این در حالی است که نسخه اصلی آن دارای پنج بعد است اما تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که دو مؤلفه استنباط و استنتاج باید در یکدیگر ادغام شوند و این مؤلفهی جدید تفکر تحلیلی نامگذاری شد. همچنین تحلیل عاملی تأییدی مدل با چهار مؤلفه مذکور در تمامی شاخصهای برازش مدل، معنادار و مطلوب بود. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، میتوان از آزمون تفکر انتقادی واتسون- گلاسر در راستای دستیابی به هدفهای پژوهشی بهره گرفت.
تینا نجف پور، آزاده چوبفروش زاده، عذرا محمدپناه اردکان، ماجده خسروی لاریجانی،
دوره 10، شماره 2 - ( دوره دهم، شماره دوم، تابستان 1401 )
چکیده
بر اساس اهمیت جنبه@های مختلف تحول در دانشآموزان اعم از جسمی، شناختی، هیجانی و اجتماعی در شکلگیری شخصیت آنها، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر نظریه ذهن برکاهش پرخاشگری و تقویت همدلی در کودکان بود. جامعه آماری در این پژوهش نیمهآزمایشی شامل کلیه دانشآموزان دوره اول ابتدایی 7 تا 9 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 98- 1397 بود. حجم نمونه شامل30 دانشآموز بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. دادهها به وسیله پرسشنامه سنجش پرخاشگری باس و پری (باس و پری، 1992) و پرسشنامه همدلی-بهر و تحلیل کودکان جمعآوری شد و با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافتهها نشان داد مداخله مبتنی بر نظریه ذهن بر کاهش پرخاشگری و تقویت همدلی دانشآموزان تاثیر معناداری دارد P≤0/05)) و مداخله همدلی را با میزان تاثیر 68 درصد بهبود و پرخاشگری را با میزان تاثیر 4/82 درصد کاهش داد. بنابراین مداخله مبتنی بر نظریه ذهن میتواند با افزایش توانایی کودکان در درک احساس و افکار دیگران، مهارتهای اجتماعی آنها را افزایش دهد.