احمد اژدرلو، مریم طبیعی، محمد اژدرلو،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
شواهد حاصل از مطالعات عصبشناختی نشان میدهد که علائم اصلی اختلال طیف اتیسم نظیر نقص در برقراری ارتباط اجتماعی، گفتار، رفتارهای تکراری و غیره با نابهنجاری ارتباطات عصبی در ارتباط است. تاکنون مطالعات زیادی در خصوص چگونگی ارتباطات عصبی گروه دارای اختلال طیف اتیسم با روشهای مختلف صورت گرفته است. در این میان، الکتروآنسفالوگرافی یک ابزار کارا و غیرتهاجمی است که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت میکند و کمک میکند تا بتوان اطلاعاتی از ساختار ارتباطات عصبی و کارکردهای شناختی به دست آورد. از این رو، در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده از شاخص کوهرنس در الگوهای الکتروآنسفالوگرافی کمٌی، به مقایسه چگونگی عملکرد ارتباطات عصبی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم و کودکان طبیعی پرداخته شود. پژوهش حاضر یک مطالعۀ توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسهای میباشد. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان 6 تا 13 ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مهراز اندیشه واقع در شهر شیراز بودند. از این میان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 15 کودک(4 دختر و 11 پسر) دارای اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند و با 15 کودک طبیعی که بر اساس جنسیت و سن تقویمی با گروه آزمایش همتا شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. دادههای به دست آمده از الکتروآنسفالوگرافی کمٌی نشان میدهد که تفاوت معناداری میان ارتباطات عصبی (میاننیمکرهای) بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که کوهرنس امواج دلتا(05/0p<) و تتا(05/0p<) در ناحیه پیشپیشانی، تتا(05/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه مرکزی، تتا(001/0p<)، آلفا(001/0p<) و بتا(001/0p<) در ناحیه پسسری و در نهایت دلتا(001/0p<)، تتا(001/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه گیجگاهی مبتلایان به اختلال طیف اتیسم بیشتر بود. نتایج کمٌی به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از وجود نقص در ارتباطات عصبی کودکان دارای اتیسم است و فرضیه وجود نابهنجاری در ارتباطات عصبی آنها را تایید میکند. بنابراین، با تکیه بر این یافتهها میتوان از الگوی ارتباطات شبکهای در مغز به عنوان شاخصی مناسب در بررسی و شناخت اختلال طیف اتیسم استفاده کرد و با ایجاد تغییر در الگوی امواج مغزی به پیشرفت مداخلات بالینی برای این گروه و درمان آنها کمک کرد.
سالار نظرزاده، دکتر جلیل فتح ابادی، دکتر وحید نجاتی، دکتر ندا نظر بلند، دکتر وحید صادقی فیروز ابادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی(پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه و پیگیری) انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(10 الی 12 ساله) تشکیل داد، که در بازه اول مهر تا نیمه آبان ماه 1397به مرکز اختلالات یادگیری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند(123 نفر) . تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری داوطلبانه (انتخاب دانش آموزان داوطلب برای شرکت در پژوهش) انتخاب شدند(16نفر پسر و14 نفر دختر) و پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران فرم کودکان(2001) و نارسایی هیجانی تورنتو(ریف، استرولد و تروت، 2006) در سه مرحله تکمیل کردند. دانش آموزان گروه آزمایش تکالیف بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» را در 12 جلسه 45 دقیقه ای و در مدت چهار هفته بصورت گروهی انجام دادند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» بر بهبود مولفه های نشخوارگری فکری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکزمجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش تنظیم شناختی هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص و همچنین درک هیجان آنها تاثیر معنی دار داری و مقایسه نتایج پس آزمون با آزمون پیگیری یک ماه حاکی از پایداری این تاثیر است. بنابراین از آنجایی که این دانش آموزان در تنظیم شناختی و درک هیجان با مشکلاتی روبرو هستند، می توان با چنین مداخلاتی مشکلات آنها را در این زمینه مرتفع کرد.
سیده ندا قدمگاهی ثانی، علیرضا مرادی، رضا شالباف، میثم صادقی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مقدمه: اختلال کمبود توجه بیش فعالی نوعی اختلال رشدی عصبی است که با نقایصی در مهارتهای شناختی و خودکنترلی هیجانی مشخص میشود. مطالعات بسیاری به عملکرد ضعیف ناحیه پیشانی در بیماران بیشفعال اشاره کردهاند. افزایش تغییرات همودینامیک در منطقه پیشانی این کودکان میتواند باعث کاهش علائم اختلال میشود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات غلظت هموگلوبین(Hb) منطقه پیش پیشانی این کودکان در حین انجام فعالیت شناختی آزمون عملکرد پیوسته رایانهای میباشد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری است. از 30 کودک بیشفعال شش تا هشت سال ثبت fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانهای به صورت پیش آزمون انجام شد. سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول تحت مداخله تحریک الکتریکی جمجمهای و گروه دوم تحت مداخله شناختی رایانهای کاپیتان لاگ به تعداد 14 جلسه نیم ساعته قرار گرفتند. پس از اجرای مداخلهها مجددا میزان تغییرات هموداینامیک ناحیه پیشانی از همه شرکتکنندهها به وسیله fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانهای به صورت پس آزمون ثبت گرفته شد. سرانجام پس از اتمام دوره مداخله با 4 هفته فاصله ، از شرکت کنندهها آزمون پیگیری گرفته شد. یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون در گروه CES، معنادار بوده اند (01/0p<) ولی این تفاوت از مرحله پس آزمون تا پیگیری معنادار نبود (05/0p>). در گروه کاپیتان لاگ تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پیگیری بر اساس نتایج آزمون t، معنادار بوده اند (05/0p<). نتایج بیانگر عدم معناداری اثر تعامل گروه در زمان برای متغیر میزان جذب اکسیژن میباشد. بین دو گروه CES و کاپیتان لاگ در میزان تغییر جذب اکسیژن از جلسه پیش آزمون تا جلسه پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). نتیجهگیری: بر مبنای یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مداخله CES و مداخله نرم افزار شناختی کاپیتان لاگ، درمانهای موثری به منظور افزایش تغییرات هموداینامیک در منطقه پیش پیشانی کودکان بیشفعال هستند و نیز میتوانند باعث بهبود نقص توجه پایدار بینایی در این کودکان شوند.
مهدیه رحمانیان، مزگان آگاه هریس، امیر عبدالحسینی، امین رفیعی پور، رضوان دهبانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ بر توجه و حافظه فعال دیداری فضایی و شنیداری بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی (ADHD) انجام پذیرفت. این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری یک ماهه اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بزرگسالان ۱۸ تا ۴۰ ساله دارای اختلال ADHD مراجعه کننده به کلینیک های منطقه ۲ شهر تهران در سال 1401 تشکیل میداد، که ابتدا یک کلینیک به صورت هدفمند انتخاب شده سپس تعداد ۲۴ نفر از مراجعه کنندگان این کلینیک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۲ نفر) و گروه کنترل (۱۲ نفر) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای سنجش مقیاس درجه بندی ADHD بزرگسالان بارکلی، آزمون کرسی بلک، آزمون حافظه فعال وکسلر، آزمون بررسی یکپارچه عملکرد دیداری شنیداری و نرمافزار شناختی کاپتان لاگ استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یک ماه (۱۲ جلسه ۴۵ دقیقه ای) تحت مداخله توانبخش شناختی کاپتان لاگ قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که آموزش توانبخشی شناختی نرم افزار کاپتان لاگ بر توجه و حافظه فعال دیداری و شنیداری بزرگسالان دارای اختلال ADHD موثر است و پیشنهاد میگردد که از این نرمافزار در کلینیک های توانبخشی اعصاب و روان، دانشگاها و مشاغلی که نیاز به توجه و حافظه فعال بالایی دارد استفاده گردد.