هدف پژوهش حاضر، تحلیل مدل ساختاری جهتگیری اهداف پیشرفت در نوجوانان بر اساس تئوری ذهن و حافظه فعال، در چارچوب کارکردهای شناختی–اجتماعی بود. در این راستا، با بهرهگیری از روش مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرمافزارهای SPSS 26 و AMOS 24، روابط مستقیم و غیرمستقیم بین تئوری ذهن، حافظه فعال و مؤلفههای چهارگانه جهتگیری هدف پیشرفت (تسلطگرایشی، تسلطاجتنابی، عملکردگرایشی، عملکرداجتنابی) بررسی شد. روش پژوهش توصیفی–همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. نمونهای به حجم ۳۱۵ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و از پرسشنامههای جهتگیری هدف پیشرفت الیوت و مکگریگور (۲۰۰۱)، آزمون خواندن ذهن در چشمها بارون-کوهن (۲۰۰۱) و آزمون حافظه فعال خواندن-گستره دانیمن و کارپنتر (۱۹۸۰) برای گردآوری دادهها استفاده شد. یافتهها نشان داد که تئوری ذهن بهصورت مستقیم و همچنین بهصورت غیرمستقیم از طریق حافظه فعال، پیشبینیکننده معنادار جهتگیری اهداف پیشرفت است. همچنین رابطه مثبت و معناداری میان تئوری ذهن و حافظه فعال مشاهده شد. شاخصهای برازش مدل ( χ²/df = 2.31، GFI = 0.94، CFI = 0.96، RMSEA = 0.06 ) حاکی از برازش مطلوب مدل بود. بهطور کلی، نتایج پژوهش بر نقش کلیدی فرایندهای شناختی–اجتماعی (تئوری ذهن) و اجرایی (حافظه فعال) در شکلگیری جهتگیریهای انگیزشی نوجوانان تأکید دارد و پیشنهاد میکند که مداخلات آموزشی همزمان بر تقویت تئوری ذهن و حافظه فعال میتواند به بهبود کیفیت انگیزش تحصیلی و جهتگیریهای تسلطمحور منجر شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1403/11/15 | پذیرش: 1404/3/31 | انتشار: 1404/5/5