جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای فرج پهلو

دکتر فریده عصاره، دکتر عبدالحسین فرج پهلو، خانم منصوره صراطی شبرازی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل اهمیت ارتباط علمی میان دانشگاه و صنعت، بسیار مهم است که عوامل مؤثر بر این ارتباط شناسایی شوند. بر این اساس، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر نزدیکی جغرافیایی بر همکاری دانشگاه و صنعت انجام شده است. شاخص همکاری در این پژوهش، میزان هم‌‌انتشاری دانشگاه و صنعت در نظر گرفته شده است.

روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد علم‌‌سنجی فضایی انجام گرفته است. در این بررسی هم‌‌انتشاری‌‌های دانشگاه و صنعت در ایران در فاصله سال‌‌های 2010- 2014 در نمایه استنادی گسترش یافته علوم از پایگاه وب‌‌او‌‌ساینس (تامسون رویترز)مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تأثیر نزدیکی جغرافیایی، از مدل گرانشی نیوتون استفاده شده است که در ارتباط با همکاری‌‌های پژوهشی بیان می‌‌کند که میزان هم‌‌انتشاری دانشگاه و صنعت، به میزان انتشارات هر کدام و فاصله‌‌ای که میان آن دو وجود دارد، بستگی دارد.

یافته­ ها: نتایج حاصل از به کارگیری مدل گرانشی نیوتون نشان داد که در بازه زمانی پنج ساله 2010 تا 2014 در پایگاه وب‌‌او ساینس، در هم‌‌انتشاری دانشگاه و صنعت در سطح ملی، عامل جغرافیایی عامل تأثیرگذار بوده است. بر این اساس میان فاصله جغرافیایی و هم‌‌انتشاری دانشگاه و صنعت ارتباط معکوسی برقرار است، بدین معنی که هرچه فاصله جغرافیایی میان پژوهشگران دانشگاهی و صنعتی بیشتر می‌‌شود، میزان هم‌‌انتشاری میان آن دو کمتر می‌‌شود.

نتیجه ­گیری: از یافته‌‌های این پژوهش، می‌‌توان در سیاستگذاری‌‌های پژوهشی استفاده کرد، به شکلی که با توجه به جریان محلی دانش دانشگاهی و کثرت واحدهای دانشگاهی در مناطق مختلف، صنایع و دانشگاه‌‌ها بتوانند از مزایای هم‌‌انتشاری با یکدیگر استفاده کنند و از طرفی با فراهم‌‌آوری امکانات ارتباط برای پژوهشگرانی که در یک منطقه نیستند، این امکان برای پژوهشگران فراهم شود که همتایان پژوهشی خود را بیابند.


محمدحسن عظیمی، عبدالحسین فرج پهلو، علی حمیداویان،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف: بررسی وضعیت مهارت های مدیریت دانش شخصی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز و بررسی تأثیر عوامل فناورانه بر بهبود مهارتهای مدیریت دانش شخصی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز.
روش: این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی است. روش انجام تحقیق پیمایشی می باشد که قابلیت تعمیم نتایج یکی از مهمترین مزایای آن به شمار می رود. از آن جا که این تحقیق به بررسی تأثیر عامل فناورانه بر مهارت‌های مدیریت دانش شخصی می پردازد از نوع همبستگی است. 
یافته­‌ها:  نتایج پژوهش نشان داد وضعیت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز از لحاظ برخورداری از  مهارت‌های مدیریت دانش شخصی در وضع مطلوب قرار دارد. میانگین این عوامل بالاتر از حد متوسط است. همچین مشخص شد عوامل فناورانه بر بهبود مهارت‌های مدیریت دانش شخصی در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز موثر هستند. با ارتقا یک واحد عوامل فناورانه، مهارت های مدیریت دانش شخصی  2.649 واحد افزایش پیدا خواهد کرد.
نتیجه گیری: عوامل فردی مانند دانش و تجربه،  ویژگی‌های شخصیتی و روانی، توانایی برقراری ارتباط با دیگران و توانایی به کارگیری فناوری از جمله مواردی است که بر مدیریت دانش شخصی افراد تأثیر می گذارند. علاوه براین، امکانات سازمانی و فرهنگ حاکم بر سازمان نیز بر مدیریت دانش شخصی تأثیر می گذارد. وضعیت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز از لحاظ برخورداری از  مهارت‌های مدیریت دانش شخصی در وضع مطلوب قرار دارد. میانگین این عوامل بالاتر از حد متوسط است. می توان پذیرفت با اطمینان 95% که وضعیت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز از لحاظ برخورداری از  مهارت‌های مدیریت دانش شخصی مناسب و در سطح مطلوب قرار دارد، عوامل فناورانه بر بهبود مهارت‌های مدیریت دانش شخصی در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز موثر هستند.

الهام عسکریان کاخ، سمیه سادات آخشیک، عبدالحسین فرج پهلو، رضا رجبعلی بگلو،
دوره 11، شماره 4 - ( 11-1403 )
چکیده

هدف: هدف مطالعه، واکاوی وضعیت فقر اطلاعاتی بهورزهای شهر تهران بود. پرسش اصلی پژوهش بررسی وضعیت فقر اطلاعاتی آن‌ها بر اساس مؤلفه‌های نظریه فقر اطلاعاتی چتمن بود.
روش: روش این مطالعه پیمایشی، شامل شناسایی و تحلیل مؤلفه‌های فقر اطلاعاتی بود. جامعه آماری شامل 154 بهورز بود. نمونه‌گیری با روش تصادفی طبقه‌بندی‌شده، و گردآوری داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته انجام شد.
یافته‌ها: میان مؤلفه‌های فقر اطلاعاتی، مؤلفه «فریب» با بالاترین میانگین، نشان‌دهنده تلاش بهورزها برای نمایش واقعیتی نادرست بود. «پنهان‌کاری» یعنی عدم افشای اطلاعات، در رتبه دوم و پس‌ازآن «ربط موقعیتی» قرار داشت که بیانگر گزینش اطلاعات توسط بهورزها بود. «خطرگریزی» با پایین‌ترین میانگین، نشان از واهمه بهورزها از پیامدهای اطلاع‌یابی داشت.
نتیجه­ گیری: بیشترین بهورزها در گروه فریب‌کار قرار گرفتند. گروه دوم متعلق به افرادی بود که سودمندی اطلاعات را با موقعیت خود سنجیده‌اند. دسته سوم به گروه پنهان‌کار اختصاص داشت درحالی‌که کمترین تعداد در گروه خطرگریز قرار داشتند. قرارگیری برخی بهورزها در دودسته، به همپوشانی برخی از مؤلفه‌ها اشاره داشت، بنابراین افراد به‌سادگی در یک الگوی خاص قرار نمی‌گیرند و ممکن است در شرایط مختلف به‌طور متفاوتی عمل کنند. همچنین، مؤثرترین عامل بر فریبکاری، کاهش خطر جست‌وجوی اطلاعات و بی‌اعتمادی بود. ارزشمندی اطلاعات و استفاده از اطلاعات خودی‌ها در ربط موقعیتی تأثیر به سزایی داشت. مقابله با کمبود مهارت‌های پردازش اطلاعات و بی‌اعتمادی انگیزه اصلی پنهان‌کاری بود. عوامل تأثیرگذار بر خطرگریزی، نامرتبط دانستن اطلاعات و حفظ حریم خصوصی بود. بنابراین نیاز به ایجاد فرهنگی از شفافیت و اعتماد، دسترسی به اطلاعات مرتبط و زیرساخت‌های آموزشی احساس می‌شود


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction

Designed & Developed by : Yektaweb