25 نتیجه برای کاربر
شیوا یاری،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
هدف و زمینه: رسانه های اجتماعی با توجه به ویژگی تعاملی و رایگان بودن، بهطور گسترده در کتابخانهها قابل استفاده اند، زیرا وب 2.0 برای کتابخانهها ابزاری در جهت ایجاد ارتباط دائم در هر زمان و همچنین آموزش فارغ از مکان و زمان را فراهم میآورد. اما استفاده ها و در واقع کاربرد رسانههای اجتماعی در کتابخانه های عمومی شامل چه مواردی است و چه موانع و مشکلاتی بر سر راه استفاده از این ابزارها در این کتابخانهها وجود دارد. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی کاربردهای رسانههای اجتماعی در کتابخانههای عمومی و موانع و مشکلات استفاده از این رسانه ها از دیدگاه کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه میباشد.
روش: مطالعه حاضر به روش تحقیق کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق انجام شده است. افراد مشارکت کننده 27 نفر از کتابداران کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1394 بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام گرفت و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمعآوری اطلاعات با رویکرد تحلیل موضوعی انجام گرفت.
یافته ها: تحلیل دادهها منجر به استخراج 47 زیرموضوع، 9 موضوع اصلی و دو مقوله کلی شامل کارکردها و موانع و مشکلات شد. در مقوله کارکردها 7 موضوع اصلی شناسایی شد که عبارتاند از: انتشار، ارتباط و ارتقاء علمی، ارتقای جایگاه، بهره وری خدمات و استفاده از کتابخانه، بهبود فرایندها، شناخت و جلب حمایت. در مقوله موانع و مشکلات نیز 2 موضوع اصلی موانع و مشکلات شخصی و موانع و مشکلات غیر شخصی شناسایی شد.
نتیجه گیری: با توجه به گستردگی و متنوع بودن دامنه ارائه خدمات کتابخانه های عمومی به اقشار مختلف و ناهمگونی مخاطبان این کتابخانهها نسبت به سایر انواع کتابخانه ها، رسانه های اجتماعی کاربردهای بسیار بیشتر و متنوعتری در کتابخانه های عمومی دارند و به دلیل جامعه مخاطب و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کتابخانههای عمومی، موانع و مشکلات گوناگونی در استفاده از این ابزارها در کتابخانه های عمومی وجود دارد. لیکن با حذف یا کاهش موانع و مشکلات، می توان در راستای دستیابی به اهداف کتابخانه های عمومی و ارتقای سرانه مطالعه شهروندان از رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند استفاده بهینه ای برد.
هادی هراتی، فهیمه باب الحوائجی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان قابلیت درک دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد از واژگان محیط رابط کاربری جستجوی منابع در نرمافزار کتابخانهای سیماد است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش، توصیفی و پیمایشی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، شامل 24346 نفر است که 164 نفر از آنها بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است و بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و از بسته نرمافزاری SPSS نسخه 17استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد میزان فهم کاربران از واژگان محیط رابط کاربری نرمافزار سیماد، در روش عینی (با توجه به 23 واژه موردبررسی)، در حد مطلوب نیست ولی در روش ذهنی (با توجه به گویههای دارای مقیاس لیکرت) میتوان میزان فهم کاربران را در حد مطلوب پذیرفت. همچنین نظام دستوری زبان و طول عبارتهای بهکاررفته در واژگان محیط رابط کاربری، سبب قابلیت فهم بهتر جامعه پژوهش از آن واژگان نمیشود. درنهایت بین میزان فهم کاربران مقاطع و حوزههای مختلف تحصیلی از واژگان محیط رابط کاربری نرمافزار موردمطالعه، در روش عینی و ذهنی تفاوت معنیداری حاصل نشد.
نتیجهگیری: در طراحی محیط رابط کاربری مناسب برای نظامهای بازیابی اطلاعات، باید نیازها و سطح فهم کاربران از واژگان را در نظر گرفت؛ از طرفی دیگر باید با آموزش کاربران، توانایی آنها را در استفاده از نرمافزارهای کتابخانهای افزایش داد.
زینب صدیقی، علیرضا اسفندیاری مقدم، عاطفه زارعی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
هدف: رابطکاربر در کتابخانههای دیجیتال از جمله مسائل اساسی در بهرهگیری از این کتابخانهها به شمار میرود و زمانی کاربران میتوانند تعامل مناسبی با آن برقرار سازند که متناسب با نیاز آنها فراهم گردد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل رابطکاربر کتابخانههای دیجیتال ارائهدهنده خدمات به نابینایان و ناشنوایان در سطح جهان است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. روش انجام پژوهش از نوع کتابخانهای و پیمایش توصیفی است. بدین ترتیب که ابتدا با بررسی متون و منابع علمی مرتبط سیاههای متشکل از 13 معیار (ویژگیهای ظاهری صفحه نمایش، سازماندهی صفحه نمایش، امکانات جستجو، پیوندها، گزینهها و نمادهای تصویری، شخصیسازی متن، امکانات کمک و راهنمایی کاربران، هشدار دهندهها، امکان تعامل و بازخورد، زبان رابطکاربر، کنترل کاربر، انواع قالب (فرمت)های منابع موجود در کتابخانه، امکانات مطالعه منابع بازیابی شده از کتابخانه) شامل 109 مؤلفه استخراج شد. سپس به روش دلفی نهایی گردید و برای ارزیابی کتابخانههای مذکور مورد استفاده قرار گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل 12 کتابخانه دیجیتال ارائهدهنده خدمات به نابینایان و ناشنوایان بود که از طریق جستجو و مکاتبه با فدراسیون بینالمللی کتابخانههای دیجیتال تهیه گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که در مجموع، از بین معیارهای مورد مطالعه، معیار «زبان رابطکاربر» با رعایت در 92/97 درصد از کتابخانهها، رتبه اول و معیار «کنترل کاربر» تنها با استفاده در 67/9 درصد کتابخانهها کمترین میزان رعایت را به خود اختصاص دادهاند. همچنین کتابخانه "Digital library for the blind" با رعایت 53/63 درصد بیشترین و کتابخانه " "U.S. National Library Service for Blindبا رعایت 62/37 درصد از مؤلفهها کمترین میزان رعایت را به خود اختصاص دادهاند.
رضا بصیریان جهرمی، زاهد بیگدلی، غلامرضا حیدری، علیرضا حاجی یخچالی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه/هدف: بازیوارسازی را کاربست محرکهای مرتبط با انجام بازی در بسترهای به ظاهر نامرتبط با بازی دانستهاند. در واقع، این تعریف جامعترین تعریفی است که تاکنون از بازیوارسازی ارائه شده است. این مفهوم برای نخستین بار در سال 2002 میلادی ارائه شد، اما بیش از هشت سال – یعنی تا نیمه دوم سال 2010 میلادی- طول کشید تا مفهوم یادشده توجه جهانیان را به خود جلب نماید. بازیوارسازی در حیطههای گوناگون و به تناسب نیازهای متنوع موجود در این حیطهها کاربرد یافته است. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن معرفی مفهوم بازیوارسازی و مؤلفههای آن، به نقش و جایگاه این مفهوم جدید در حیطه فرآیندها و فعالیتهای کتابخانهای بپردازد.
روش: پژوهش حاضر به روش مروری و بر اساس مطالعه جامع و نظاممند متون مرتبط با بازیوارسازی انجام شده است.
یافتهها: نتایج نشان میدهند که مؤلفههای بازیوارسازی به واسطه ماهیّت منطبق با انگیزه انسانیشان و در صورت طراحی مناسب بتوانند بستری را فراهم نمایند که به واسطه آن امکان پذیرش تغییرات در سطح کتابخانهها از سوی مدیران- و سپس کارکنان و کاربران- راحتتر اتفاق افتد. این امر میتواند به حل «بحران مشارکت» کتابخانهها یاری رساند.
نتیجهگیری: مدیران کتابخانهها میتوانند با درک شرایط موجود و بر اساس اصول بازیوارسازی تمهیداتی بیاندیشند تا بر اساس آن، کتابخانهها و وبسایت آنها جذابیتهای بیشتری را برای جذب مخاطب ایجاد کنند.
المیرا کریمی، محمود بابایی، ملوک السادات حسینی بهشتی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف: نظامهای اطلاعرسانی را بدون یافتن درکی روشن از مقولههایی چون نیازهای استفادهکنندگان، چگونگی جستجوی اطلاعات توسط آنها، و چگونگی ارزیابی اطلاعاتی که دریافت میکنند، نمیتوان به نحو مطلوبی طراحی کرد یا توسعه داد. این پژوهش به منظور بررسی رفتار اطلاعیابی کاربران، به تحلیل لاگ کاربران پایگاه اطلاعات گنج( ایرانداک) پرداخته است. آن چه در این پژوهش برای بررسی در نظر گرفته شده است، ویژگیهای معنایی جستجو و اصلاح جستجو در میان کاربران گنج است.
روش/رویکرد: روش این پژوهش، تحلیل گزارشهای تراکنش است که یکی از روشهای تجزیه و تحلیل پایگاههای اطلاعاتی به شمار میرود. در این پژوهش، لاگ کاربران پایگاه اطلاعات گنج در بازه زمانی سه ماهه ( از اردیبهشت تا مرداد 1395)از نظر ویژگیهای معنایی تحلیل شد. ابزار این پژوهش سیاهه وارسی بود که ویژگیهای معنایی را مدنظر قرار داده و به روش مشاهده انجام شد. تعداد کل جستجوهای دریافتی ده میلیون رکورد بود که آنها به جستجوهای حوزه علم اطلاعات ( با محدودسازی با اصطلاحات اصطلاحنامه در این حوزه) محدود شد. تعداد کل جستجوهای حوزه علم اطلاعات 106641 بود که تحلیل بر روی آنها انجام گرفت.
یافتههای پژوهش: تحلیل معنایی جستجوها، وجود رابطههای معنایی را بین جفتهای اصطلاحات مبتنی بر اصطلاحنامه در جستجوهای کاربر نشان داد. نتایج نشان داد که کاربران برای رسیدن به پاسخ مطلوب خود در پایگاه گنج جستجوهای خود را براساس روابط معنایی اصلاح میکنند.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند در بهبود سیستم گنج برای پاسخگویی به کاربر و برای پیشنهاد برای جستجو به کاربر به کار رود. به گونهای که با آگاهی از این مسئله که کاربران اغلب تاکتیکهای خاصی را در اصلاح پرسوجوی خود به کار میبرند و از روابط معنایی خاصی در آن استفاده میکنند میتوان پیشنهادات مناسبی را به آنها ارائه داد. به طوری که با جستجوی یک مفهوم خاص در موارد مشابه مفهوم دارای رابطه معنایی که اغلب مورد استفاده کاربران قرار میگیرد به آنها پیشنهاد شود.
مهدی فرمانی، محمد غفاری، مصطفی زندی نسب،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت تجربهای که کاربر در تعامل با وبسایت دارد میتواند نقش بسزایی در بهبود رابطه طولانیتر و با ارزشتر با آن داشته باشد. یکی از فناوریهای جدیدی که میتواند پیرامون تجربه خوشایند، لذتبخش و اثرگذار کاربران نقش ایفا کند، بازیوارسازی میباشد. چرا که این فناوری فعالیتهای روزمره، تکراری و رسمی را با به کارگیری قواعد حاکم بر بازیها به تجاربی هیجان انگیز، چالشی و مفرح تبدیل میکند و تجربهای متفاوت برای کاربران می آفریند؛ همچنین، زمینهای قصد استفاده و توصیه به دیگران را نیز به وجود میآورد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی ویژگیهای وبسایت دیجی کالا در زمینه بازیوارسازی با تمرکز بر نقشهای میانجی تجربه و نگرش کاربران و تاثیر این پیشایندها بر قصد استفاده و ارتباطات توصیهای برای آن میباشد
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از نظر روش پژوهش توصیفی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کاربران فروشگاه اینترنتی دیجی کالا در سراسر کشور است که در دوره جمعآوری دادههای پژوهش در مرداد ماه سال 1397 از کاربران این وبسایت بودهاند و با روش نمونهگیری در دسترس 294 نمونه جمعآوری شد. ابزار اصلی جهت گردآوری دادهها، پرسشنامه بوده است. برای بررسی و تایید روایی پرسشنامه پژوهش حاضر روایی محتوا، روایی سازه و روایی همگرا بررسی شد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده گردید.
یافتهها: تمام فرضیههای پژوهش به جز فرضیه دوم مورد تایید واقع شد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که کیفیت خدمات، کیفیت سیستم و کیفیت اطلاعات در وبسایت دیجی کالا بر تجربه کاربر تاثیرگذار است و تجربه کاربر در وبسایت دیجی کالا بر نگرش کاربر نسبت به آن تاثیرگذار است. همچنین، نگرش کاربر نسبت به وبسایت دیجی کالا بر قصد استفاده از آن و قصد ارتباطات توصیهای آن تاثیر معنادار دارد.
صالح رحیمی، مرضیه فتاحی، فرامرز سهیلی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی رابطه بین استفاده از شبکههای اجتماعی با سواد سلامت کاربران کتابخانه های عمومی شهر ایلام است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به روش همبستگی- پیمایشی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کاربران فعال کتابخانه های عمومی شهر ایلام تشکیل میدهند که براساس جدول مورگان 351 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته شبکه های اجتماعی و پرسشنامه استاندارد سواد سلامت منتظری و همکاران (1393) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار اسپیاساس نسخه 19 استفاده شده است.
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین مولفه های مورد بررسی کاربران در دریافت اطلاعات سواد سلامت درسطح مطلوبی بوده و کاربران با توجه به اهمیت مولفههای مذکور، اقدام به استفاده از شبکه های اجتماعی در حوزه سواد سلامت کردند. یافتهها همچنین نشان داد بین میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی با سواد سلامت و مولفه های دسترسی، خواندن، فهم و درک، ارزیابی، کاربرد رابطه معناداری وجود دارد، به عبارتی افزایش میزان استفاده از شبکههای اجتماعی، باعث افزایش سطح سواد سلامت میشود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجهگرفت که کتابخانه های عمومی با همکاری دانشگاهها و مراکز مرتبط با حوزه سلامت، بستری مناسب در شبکه های اجتماعی با هدف تسهیم تجارب و گسترش سطح سواد سلامت کاربران با در نظر گرفتن مسایل مربوط به محرمانگی اطلاعات کاربران و صحت اطلاعات ارائه شده ایجاد نمایند تا بدین وسیله بتوان امکانات و شرایط جدیدی را در اختیار کاربران کتابخانهها، نهادها و برنامه ریزان این حوزه قرار دهند.
خدیجه مرادی، امیر غائبی، معصومه کربلایی کامران،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاههای غالب در حوزه بازیابی اطلاعات در علم اطلاعات و دانش شناسی (دیدگاه های نظاممدار، کاربرمدار و حوزهمدار) و تبیین دیدگاه نوین «نشانه شناسی» در این حوزه است. پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسشهاست که مؤلفههای اصلی دیدگاههای مطرح در علم اطلاعات و دانششناسی کدامند؟ دیدگاه نشانهشناسی چه ویژگیهایی داشته و ارزش افزوده آن نسبت به سایر دیدگاههای مطرح شده، چیست؟
روش پژوهش: پژوهشهایی که از مفاهیم، الگوها و نظریه های علم نشانهشناسی در حوزههای مختلف علم اطلاعات و دانششناسی استفاده کردهاند در پایگاههای اطلاعاتی امرالد، اسکوپوس و گوگل اسکالر جستجو گردید. مقالات بازیابی شده، بررسی و در نهایت نزدیک به 23 مقاله در این زمینه انتخاب گردید. عنوان، چکیده و نتایج مقالات همراه با متن کامل مقالههای کاملاٌ مرتبط با هدف پژوهش تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل محتوای مقالات نشان داد که عمده پژوهش های انجام شده در این حوزه بین سالهای 2000 الی 2018 و توسط پژوهشگران کشور دانمارک منتشر شده اند. برخی از مقالات به تبیین و تعریف مفهوم اطلاعات براساس مفاهیم و نظریه های علم نشانهشناسی پرداخته و دیدگاه نوینی را در علم اطلاعات و دانش شناسی براساس این تعریف، به نام دیدگاه نشانه شناسی ارائه کردهاند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که دیدگاه های نظام مدار، کاربرمدار و حوزه مدار بر مدرک تاکید داشته اند و هر یک بر جنبه ای تاکید داشته اند. دیدگاه نشانه شناسی، اطلاعات را نشانه درنظر گرفته و آن را براساس ویژگیهای نشانه تعریف کرده است. این دیدگاه میتواند ویژگیهای سه دیدگاه پیشین را با یکدیگر تلفیق نماید و اطلاعات را فارغ از رسانهای که آن را حمل می کند تعریف و مرزهای وابسته به مدرک را از بین ببرد.
وجه الله قربانی زاده، عقیل قربانی پاجی،
دوره 7، شماره 2 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانها، تحت تأثیر عوامل بسیاری در قالب عوامل فردی، سازمانی و محیطی قرار میگیرد. این عوامل تأثیرگذار میتوانند باعث منع و شکست یا پیش روی و تسهیل کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانها باشند. ازآنجاییکه هدف اصلی کاربرد فناوری اطلاعات در تمام سازمانها افزایش بهرهوری است، شناسایی عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات میتواند برای سازمانها مهم و حیاتی باشد.
روش پژوهش: تحقیق حاضر نتایج حاصل از پژوهشهای انجامشده در خصوص کاربرد فناوری اطلاعات را بررسی کرده است تا بدینوسیله عوامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات را شناسایی کرده و اندازه اثر هر یک از این عوامل را ارزیابی و مقایسه نماید. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش فرا تحلیل بوده و محاسبات آماری آن از طریق نرمافزار CMA2 انجامشده است. برای بررسی تورش انتشار از روشهای آزمون N ایمن از خطا، روش چینش و برازش دوال و توئیدی، نمودار فانل (نمودار قیفی) استفادهشده است.
یافته ها: این پژوهش با بررسی 65 مطالعه، 27 عامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات را شناسایی کرده است. از میان این 27 عامل مؤثر بر کاربرد فناوری اطلاعات عوامل مهارت (762/.)، ساختار (753/.)، انگیزش (720/.)، فرهنگسازمانی (709/.) و همچنین محیط سازمانی (672/.) بیشترین شدت اثر و عوامل جنسیت (128/.)، تحصیلات (204/.) و سن (224/.) کمترین شدت اثر را داشتند.
نتیجه گیری: سازمانهای ایرانی برای موفقیت در استفاده از فناوری اطلاعات در سازمان باید به ترتیب به ابعاد مهارتی کارکنان، ساختار سازمانی و انگیزش کارکنان توجه بیشتری داشته باشند.
ندا پورخلیل، منصور کوهی رستمی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: رفتار اطلاعاتی در علم اطلاعات و دانششناسی به عنوان یک رفتار اساسی انسان دیده میشود که تا کنون پژوهشهای بسیاری درباره آن انجام شده است. این پژوهش، پارادایمها و رویکردهای متفاوتی را در بر میگیرد که در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی مورد استفاده قرار گرفتهاند. هدف مقاله حاضر بررسی سیر تغییر پارادایم و رویکردهای محتلف پژوهشی در حوزه رفتار اطلاعاتی است.
روششناسی: پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی و پس از مرور مطالعات پیشین با هدف شناسایی پارادایمهای غالب رفتار اطلاعاتی انجام شده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که میتوان مطالعات رفتار اطلاعاتی را در دو دسته پارادایم اصلی قدیم و جدید قرار داد. پارادایم قدیم صرفاً بر نحوه استفاده فرد از کانالهای اطلاعاتی اشاره دارد و خود فرد را در تعامل با اطلاعات کمتر مورد توجه قرار میدهد. پاردایم قدیم ناظر بر نظریات شانون درباره اطلاعات است و پاردایم جدید بر روابط بین رشتهای تأکید دارد. در دسته پارادایم جدید رویکرد شناختی، جامعهشناختی، و چندوجهی را میتوان مشاهده نمود.
نتیجهگیری: رفتار اطلاعاتی یک رفتار غریزی است که در محیط اجتماعی رخ داده و عوامل مختلفی در آن تأثیر گذارند و مانند بسیاری از ویژگیهای انسانی، رفتاری است که در خلأ رخ نمیدهد؛ این رفتار در تعامل با اطلاعات، انسان و جامعه قابل تعریف است و از این رو میتواند جنبههای گسترده و چندوجهی داشته باشد. همچنین این رفتار به عنوان شاخهای از علوم اجتماعی است که تحت پارادایمهای مختلفی قابل بررسی است. برخلاف علوم طبیعی در علوم اجتماعی فرانظریههای زیادی ممکن است در کنار هم پیش بروند. گاهی یک فرانظریه به سادگی از بین میرود و زمانی دیگر ممکن است دوباره رشد نموده، تحول پیدا کند و مجدداً علایق پژوهشگران را برانگیزد. بدین ترتیب سیر تکامل پژوهش رفتار اطلاعاتی نشان دهنده ترکیب رشتهها و نظریات بین رشتهای و روابط جدید در درک رفتار اطلاعاتی انسان است.
زینب غیوری، زویا آبام،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی فراوانی و مدت زمان سپری شده در بکارگیری تاکتیکهای جستجو و تأثیر ویژگیهای کاربران و نوع وظیفه جستجو بر بکارگیری تاکتیکهای جستجو است.
روش: روش پژوهش حاضر رویکرد کمی است که براساس دادههای دادههای برگرفته از نرمافزار مورائه اخذ شده است. نمونه پژوهش 35 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی (دانشجویان دکتری و دانشجویان ترم آخر کارشناسیارشد) از دو حوزه علوم انسانی و فنی و مهندسی شهر تهران انتخاب شدند. همچنین 4 وظیفه و سناریوی جستجو براساس طبقهبندی آندرسون و کراسول طراحی و در اختیار جستجوگران قرار گرفت. اطلاعات برگرفته از نرمافزار مورائه که شامل فراوانی و مدت زمان سپری شده برای بکارگیری تاکتیکهای جستجو بود استخراج و تأثیر ویژگیهای کاربران و نوع وظیفه جستجو با استفاده از آزمونهای آمار استنباطی، شامل آزمون تفاوت میانگینها، آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین ویژگیهای فردی و فراوانی و مدت زمان سپری شده برای تاکتیکهای جستجو وجود ندارد؛ اما دانشجویان دختر به نسبت دانشجویان پسر زمان زیادی را صرف بکارگیری تاکتیکهای جستجو کردهاند، همچنین علیرغم عدم تفاوت معناداری بین مقطع تحصیلی و فراوانی و مدت زمان سپری شده در جستجو، اما به نسبت دانشجویان ارشد، تاکتیکهای بیشتری بکار گرفتند. در مقابل دانشجویان دکتری زمان زیادی را در فرایند جستجو نسبت به دانشجویان ارشد سپری کردهاند. دلیل این امر آشنایی بیشتر دانشجویان دکتری با فرایند جستجو و مهارت بیشتر آنها در جستجو با تاکتیک¬های کمتر و رسیدن به نتیجه مناسب و مرتبط با تاکتیکهای کمتر است. همچنین دانشجویان علوم انسانی به نسبت دانشجویان فنی ومهندسی زمان زیادی را در فرایند جستجو سپری کردهاند. این امر احتمالاً ناشی از مهارت بیشتر دانشجویان فنی و مهندسی نسبت به دانشجویان علوم انسانی در جستجو است. بررسی تأثیر نوع وظیفه جستجو بر فراوانی و مدت زمان سپری شده در تحقیق حاضر نشان از تأثیر معناداری نوع وظیفه بر فرایند جستجو (فراوانی و مدت زمان سپری شده برای بکارگیری تاکتیکهای جستجو) دارد.
نتیجهگیری: باتوجه به مطالعات اندک در حوزه بکارگیری تاکتیکهای جستجو، یافتههای این پژوهش در روشن ساختن آنچه در فرایند جستجو روی میدهد و شناسایی موقعیتهایی که فراوانی و مدت زمان زیادی در بکارگیری تاکتیکها از کاربر گرفته مفید خواهد بود. با مشخص شدن تاکتیکهای پربسامد و تاکتیکهایی که جستجوگر زمان زیادی را صرف بکارگیری آنها میکند، پشتیبانی نظام اطلاعاتی از بکارگیری تاکتیکهای جستجو پیشنهاد میشود.
فریبا میرزایی، مریم صرافزاده، محمد خندان،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: سواد دیجیتال، امروزه به یکی از ضرورتهای جوامع تبدیل شده است و یکی از متولیان مهم آموزش سواد دیجیتال در دنیا، کتابخانههای عمومی هستند که این موضوع در کتابخانههای عمومی ایران، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش ارائه چارچوبی محتوایی برای آموزش سواد دیجیتال به کاربران کتابخانههای عمومی ایران است.
روش: ابتدا دورههای آموزشی ارائه شده توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور بررسی شد و سپس تحلیل محتوای سرفصلها و دورههای سواد دیجیتال در کتابخانههای عمومی کشورهای توسعه یافته انجام شد. 16 کتابخانه از میان کتابخانههای عمومی کشورهای انگلیسی زبان که دورههای آموزش سواد دیجیتال برگزار میکنند و اطلاعات آنها را بر روی وبسایت خود به اشتراک گذاشتهاند با نمونهگیری خوشهای با احتمال متناسب با اندازه انتخاب شدند. برای انجام دلفی، متخصصانی از حوزههای علم اطلاعات و دانششناسی، فناوری اطلاعات، و حرفهمندان کتابخانههای عمومی کشور انتخاب شدند.
یافتهها: در کتابخانههای عمومی ایران، دوره آموزشی مرتبط با سواد دیجیتال برای کاربران یافت نشد. با بررسی کتابخانههای عمومی دنیا، 9 دوره آموزشی مرتبط با سواد دیجیتال شناسایی شدند و بعد از تدوین پرسشنامه و انجام دو دور دلفی این دورهها به 8 دوره آموزشی اصلی با 37 دوره آموزشی فرعی کاهش یافت. این دورهها شامل دورههای رایانه، اینترنت، مدیریت شغل، سواد اطلاعاتی، سواد مالی، مهارت یادگیری، مهارت ارتباط مؤثر و نحوه کار با گوشیهای هوشمند بودند. در این میان، دورههای آموزشی مربوط به آموزش نرمافزار از سوی متخصصان برای دلفی مناسب شناخته نشد. به نظر میرسد که این به دلیل در نظر گرفتن اقشار مختلف و جامعه ناهمگون مخاطبان کتابخانههای عمومی باشد و این که متخصصان این آمادگی را در افراد جامعه برای پذیرش و استقبال از دورههای آموزشی مرتبط با نرمافزار نمیبینند.
نتیجهگیری: نخستین گام برای پیشبرد آموزش سواد دیجیتال در کتابخانههای عمومی طراحی دورهها و سرفصلهایی است که بتوانند جوانب گوناگون این پدیده را پوشش دهند. محتوای آموزشی یکی از ضلعهای مثلث آموزش (یادگیرنده، آموزشدهنده، و محتوای آموزشی) نیز به شمار میرود. با این وجود، در حال حاضر مرزهای این محتوا روشن نیست و این پژوهش در صدد طراحی یک چارچوب جامع برای پاسخگویی به این نیاز است.
صفیه طهماسبی لیمونی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف: کشف مؤلفههای بسترساز و زمینهای کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانههای ایران با رویکرد کیفی و براساس نظریهی دادهبنیاد است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش کیفی و بر اساس تئوری برخاسته از زمینه انجام شده است. اطلاعات از طریق مصاحبهی نیمهساختاریافته با 13 نفر از اعضای هیاتعلمی رشته علم اطلاعات و دانششناسی بر پایه روش هدفمند و زنجیرهای گردآوری شد. برای روایی پژوهش از روش پاسخگو و برای پایایی از روش بین دوکدگذار(شاخص تکرارپذیری) استفاده شده است.
یافتهها: با بررسی متون و گزارههای بهدستآمده از مصاحبهها تعداد 7 مؤلفهی زمینهای کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانههای ایران از 36 مقولات و مفاهیم شناسایی شدند که عبارتنداز: ارتباط و تبادل اطلاعات، آگاهی و شناخت، هوشمندسازی، یافتپذیری اطلاعات، سواد اطلاعاتی، خوداتکایی و خودکارسازی و ساختارها و زیرساختها .
نتیجهگیری: مؤلفههای زمینهای شناسایی شده بستر مناسب را برای حاکمیت و تحقق پدیده اصلی کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانههای ایران مهیا میسازند. بر اساس نتایج حاصله مدل پارادایمی و نظری کاربردپذیری اینترنت اشیاء در کتابخانههای ایران ترسیم و ارائه میگردد. با مشخص شدن مؤلفههای زمینهای و ارتباط آنها در مدل نظری و بر اساس نگرش مصاحبهشوندگان کتابخانههای ایران میتوانند از آن برای استقرار و پیادهسازی اینترنت اشیاء استفاده کنند.
احمد مجلس آرا، فاطمه فهیم نیا، نادر نقشینه،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی تحلیل بازخورد متنی کاربران در شبکههای اجتماعی در مواجهه با رویدادها و کنشهای محیطی با تأکید بر شناسایی عوامل مؤثر بر ارائهی پیامهای متنی توسط کاربران در شبکههای اجتماعی انجام شده است.
روش پژوهش: از لحاظ رویکرد پژوهش، روش امیخته اکتشافی بکار برده شده است. در مرحلهی اول این پژوهش از روش فراترکیب استفاده شد که از جمله روشهای کیفی به شمار میرود. در مرحلهی دوم برای بررسی و اعتباریابی عوامل شناسایی شده و تهیه الگوی نهایی تحقیق، از روش پیمایشی یعنی نظرسنجی از خبرگان در قالب تشکیل گروههای کانوی و استفاده از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری اول پژوهش کلیه اسناد مکتوب مربوط به تحلیل بازخورد متنی و احساسات کاربران شامل 60 مقاله و اثر بر مبنای معیارهای معتبر از بین 198 مقاله و اثر انتخاب و تحلیل شد. جامعهی آماری دوم شامل خبرگان حوزهی فناوری اطلاعات در رشتههای فناوری اطلاعات، جامعهشناسی، رفتارشناسی و... بودند که در نهایت 15 نفر تعیین شدند و به دلیل شرایط و محدودیتهای پاندمی کرونا، به صورت از راه دور نسبت به ارائهی نظرات و پیشنهادات اقدام نمودند.
یافتهها: با کاربرد مراحل هفتگانه فراترکیب، الگوی مفهومی در شش لایهی مفهومی، مقولهای و کدها به دست امد. در هر یک از لایهها مفاهیم و موضوعاتی گنجانده شد که در نهایت 27 مؤلفه شناسایی شد. جهت اعتباریابی کیفی الگوی به دست آمده بر اساس نظرات خبرگان در قالب گروههای کانونی اخذ شد و الگوی مفهومی مورد تأیید خبرگان پژوهش قرار گرفت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای حاصل از اجرای فرآیند فراترکیب در شناسایی ابعاد و مقولههای رفتاری کاربران در تحلیل بازخورد متنی در شبکههای اجتماعی که میتواند مبنایی برای پژوهشهای آتی در جهت هدایت، راهبری و رفتارشناسی کاربران و همچنین راهنمایی در راستای سیاستهای اجرایی برای مسئولین و تصمیمگیران در سازمانها و نهادهای ذینقش قرار گیرد در قالب الگویی مفهومی که به تأیید و توافق بالای خبرگان رسید، ارائه گردید.
هدی خداشناس، محمدرضا اسمعیلی گیوی، زبیده خداشناس،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف : هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای سواد سلامت در کاربران کتابخانههای دانشگاهی (دانشگاه تهران) است.
روش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی است و بر حسب روش و چگونگی به دست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی افرادی هستند که در زمینه سواد سلامت سابقه مطالعه و پژوهش داشته اند و در بخش کمی کاربران (دانشجویان) کتابخانههای دانشکدهای دانشگاه تهران هستند. برای مطالعه جامعه پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته سواد سلامت استفاده شد. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ بالاتر از 0/7 به دست آمد.
یافتهها: از میان مؤلفههای سواد سلامت در کاربران کتابخانههای دانشگاهی، مؤلفه درک اطلاعات سلامت در سطح مطلوب، و سایر مؤلفه های مورد بررسی در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارند. بین مهارتهای سواد سلامت با سطح تحصیلات، دانشکده، جنسیت و سن رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین درآمد و مهارتهای سواد سلامت تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: سنجش سواد سلامت به صورت کاربردی و اعمال نتایج حاصل در این جامعه و جوامع آماری دیگر لازم و ضروری است. با به کارگیری برنامههایی جهت ارتقای سواد سلامت این جامعه آماری که از ارکان اصلی جامعه هستند میتوان سطح سواد سلامت جامعه را به میزان بسیار زیادی افزایش داد.
نصرت ریاحی نیا، فرزانه شادانپور، کیوان برنا، غلامعلی منتظر،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی نتایج استخراج خودکار کلیدواژه از فهرست مندرجات کتابهای الکترونیکی فارسی حوزۀ علوم با استفاده از مدلسازی موضوعی ال. دی. اِی.، سنجش شباهت کلیدواژههای خروجی با کلیدواژههای استاندارد و ارزیابی کاربران از کلیدواژههای استخراجشده بهصورت ماشینی است.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی، از نوع پژوهشهای متنکاوی و به جنبۀ روشهای مورداستفاده در آن پژوهش آمیخته است. از مدلسازی موضوعی ال. دی. اِی. برای استخراج کلیدواژه از فهرستهای مندرجات کتابها استفادهشده و نتایج کاربرد مدل با دو روش سنجش کسینوس شباهت و پژوهش کیفی توسط کاربران مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافتهها: فهرستهای مندرجات مورد بررسی با میانگین پیراسته ۲۶۰.۰۲ کلمه از متون با طول متوسط محسوب میشوند و حدود ۲۰ درصد از کلمات آنها را ایستواژهها تشکیل دادهاند. میان کلیدواژههای استاندارد سرعنوانی و کلیدواژههای خروجی مدل ال. دی. اِی. کسینوس شباهت، ۰.۰۹۳۲، بسیار پایین به دست آمد. توافق کامل کاربران نشان داد کلیدواژههای خروجی مدل موضوعی ال. دی. اِی. حوزه موضوعی کل پیکره را نشان میدهند، اما ازنظر کاربران به ترتیب کلیدواژههای سرعنوانی استاندارد، کلیدواژههای مستخرج از مدل در زیرحوزههای موضوعی و کلیدواژههای مستخرج از مدل با کل پیکره در توصیف موضوعات هر تک مدرک موفقاند.
نتیجهگیری: کلیدواژههای بهدستآمده از مدل موضوعی ال. دی. اِی. را میتوان در مجموعههای ناشناخته بهمنظور استخراج محتوای موضوعی ناآشکار کل مجموعه به کار برد، اما برای ربط دقیق موضوع به مدرک در پیکرههای بزرگ با موضوعات ناهمگن و متنوع، نمیتوان از این روش استفاده کرد. این روش در رویههای رسمی توصیف موضوعی تکتک مدارک بهصورت مستقل میتواند بهعنوان یک سیستم پیشنهاددهنده کلیدواژه به نیروی انسانی نمایهساز به کار گرفته شود.
یعقوب نوروزی، نیره جعفری فر، زهرا بیگلری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی است.
روش پژوهش: در مرحله اول تحقیق، برای شناسایی شاخصهای ارزیابی از شاخصهای مندرج در ایزو ۹۲۴۱، سیاههای بومیسازی شده منطبق با سامانههای آموزش مجازی در داخل کشور تهیه شد. سپس با بهرهگیری از روش دلفی فازی و نظرات خبرگان از نظام آموزش عالی کشور، شاخصهای شناسایی شده، تعدیل و نهایی شدند. در مرحله بعد این شاخصها با استفاده از روش BWM از دیدگاه صاحبنظران حوزه دسترسپذیری سامانههای آموزشی و یادگیری الکترونیکی اولویتبندی و میزان اهمیت آنها مشخص شد.
نتایج: چارچوب نهایی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل (رابط کاربری) سامانههای آموزش مجازی در چهار شاخص کلی (رهنمودهای عمومی و ملزومات، ورودیها، خروجیها، خدمات پشتیبانی، کمک و مستندسازی آنلاین) و با ۲۴ زیرشاخص تدوین و اولویتبندی شد. بدین منظور از نرمافزار لینگو استفاده شد. بر اساس یافتههای پژوهش مؤلفه«سازگاری با فناوریهای دسترسپذیریساز» رتبه اول را در بین تمامی زیر شاخصها کسب کرد. مؤلفه «مستندسازی آنلاین» رتبه دوم و «تنظیم سطوح دسترسپذیری» رتبه سوم را کسب کردند. آخرین رتبه نیز (رتبه ۲۴) به «دوربین» تعلق گرفت.
نتیجهگیری: اتفاقنظری در مورد چارچوب استاندارد برای ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی وجود ندارد. در بیان کلی باید گفت با مرور تحقیقات انجام شده در این حوزه، خلأ تحقیقاتی در زمینه عدم شناسایی همهجانبه و ارائه تصویر کلی و منسجم جهت ارزیابی دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی دیده شد و این نتیجه حاصل شد که برای بهبود استفاده از سامانههای آموزش مجازی، شناسایی و اولویتبندی عوامل مرتبط با ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی ضروری است. از نوآوری مقاله حاضر، ارائه چارچوبی جامع برای شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی دسترسپذیری محیط تعاملی در سامانههای آموزش مجازی بهصورت بومی شده برای کشور است. سرعت اینترنت در ایران بالا نیست و روشنکردن دوربین در زمان برگزاری کلاسهای مجازی به علت حجم بالای اینترنتی که مصرف میکند باعث قطع اتصال و ارتباط فیمابین است. جامعه آماری پژوهش به این حقیقت واقف بودهاند، به همین خاطر باتوجهبه شرایط موجود کمترین وزن را به این شاخص اختصاص دادند.
مریم اماموردی، فاطمه فهیم نیا، سپیده فهیمی فر،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی بهبود تجربه یادگیری و خواندن کاربران در مورد واژگان با استفاده از انواع حاشیه نویسیها (صوتی، رونویسی آوایی) بود.
روش پژوهش: رویکرد این پژوهش کمی و روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون _پس آزمون بود. جامعه آماری از کاربران غیرفارسی زبان که هیچگونه آشنایی با زبان فارسی نداشتند، تشکیل شد. حجم نمونه 30 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی دردسترس و هدفمند انتخاب شد و بهصورت گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش دو پرسشنامه برای انجام کار عملی یک پرسشنامه در مرحله پیشآزمون و یک پرسشنامه در مرحله پسآزمون بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش یک آموزش تعاملی معرفی برنامه کاری و IPA به منظور بهبود تجربه یادگیری و تقویت خواندن دریافت کردند درحالی که گروه گواه در طی فرایند انجام پژوهش، از دریافت این مداخله بیبهره بودند.
یافتههای پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که بین نمره های خواندن گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین نمره های پیش و پسآزمون در گروه آزمایش تفاوت معناداری مشاهده شد. اما این تفاوت پیش و پسآزمون در گروه کنترل مشاهده نشد. میانگین نمرات تجربه یادگیری و خواندن کاربران قبل از آموزش آوانگاری بین المللی در گروه کنترل برابر با 18.6 و در گروه آزمایش برابر با 19.1 بوده و بعد از آموزش آوانگاری بینالمللی در گروه کنترل 19.8 و در گروه آزمایش 23.2 شده است.
نتیجهگیری: انواع حاشیه نویسی ها (صوتی، آوانگاری) در تجربه یادگیری و خواندن کاربران تغییر معناداری را به دنبال داشته است و آموزش آوانگاری بین المللی به عنوان روشی برای حمایت از تجربه یادگیری و خواندن کاربران اثربخش بوده است.
سعید غفاری، مسعود بختیاری،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش ارائه معیارهای پیشنهادی براساس ارزیابی وضعیت رابط کاربر در صفحات وب کتابخانههای دیجیتالی ملی برای کتابخانههای دیجیتالی دانشگاه پیام نور است.
روش: روش پژوهش پیمایشی و توصیفی است. ابزار پژوهش جهت ارزیابی کتابخانهها سیاهه وارسی نوروزی (1388) متشکل از 10 معیار اصلی و 114 مؤلفه فرعی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 10 کتابخانه دیجیتالی درکشورهای امریکا، استرالیا، فرانسه، سوئیس، نیوزیلند، هلند، لهستان، ژاپن، هند و ایتالیا و روش دلفی و مصاحبه با 10 نفر از متخصصان است.
یافتهها: کتابخانه دیجیتالی امریکا با 70.42 درصد در رعایت معیارها رتبه اول را کسب کرده است. سپس کتابخانههای دیجیتالی فرانسه با امتیاز 62.07 و سوئیس با کسب 61.59 درصد در جایگاههای دوم و سوم قرار دارند. کتابخانههای دیجیتالی ایتالیا با رعایت 40.14 درصد در انتهای این کتابخانهها قرار دارند. همچنین از میان معیارها، معیار زبان رابط با 98.35 درصد رعایت، توسط کتابخانهها از سایر معیارها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. معیار کنترل کاربر با 6.70 درصد رعایت، کمترین میزان رعایت را در بین کتابخانهها داشته است.
نتیجهگیری: با نگاهی به مؤلفههای رعایت شده مشخص میشود که اکثر کتابخانهها در رعایت معیارهای عمومی موفق بودهاند و اکثر امتیازات کسب شده مربوط به رعایت معیارهای عمومی است و بیش از نیمی از کتابخانههای دیجیتالی ملی مورد مطالعه، در طراحی رابط کاربر خود، معیارهای مورد ارزیابی را در سطحی بیشتر از50% رعایت کردهاند، بنابراین پیشنهاد میشود کتابخانههای دیجیتالی دانشگاه پیام نور نیز از این معیارها جهت موفقیت بیشتر استفاده نمایند.
یعقوب نوروزی، سیما تراشی، نیره جعفری فر،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاله با هدف ارزیابی رابط کاربری صفحات وب فارسی موزههای ایران انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی از نوع ارزیابی مکاشفهای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 10 وب سایت موزهای تحت نظارت وزارت میراث فرهنگی ایران است. ابزار پژوهش سیاهه ارزیابی بر اساس معیارهای موجود در متون و منابع مشتمل بر 10 شاخص اصلی و 103 مؤلفه فرعی است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ویلکاکسون و فریدمن استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که از بین 10 شاخص اصلی، معیارهای سادگی، تصحیح خطا و زبان رابط کاربری به ترتیب 100%، 98.13 % و 97.51 % امتیاز را کسب کردند. معیارهای کنترل کاربر و جستجو به ترتیب با 21.9 درصد و 26.83 درصد کمترین انطباق را با مولفههای سیاهه ارزیابی داشتند. در بین جامعه آماری. سایت موزه نیاوران با 71.71 % بالاترین سطح انطباق کیفی و موزه ارتباطات ایران با 42.52% کمترین میزان انطباق کیفی را با سیاهه ارزیابی داشت. نتایج حاصل از بررسی فرضیه پژوهش نشان داد سایتهای موزهای مورد مطالعه در رعایت شاخصهای ارزیابی رابط کاربری با هم تفاوت دارند و وب سایت موزههای مورد مطالعه از نظر رعایت شاخصها متفاوت عمل کردهاند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سایتهای مورد مطالعه توانستهاند در مورد معیارهای راهنمایی، نمایش اطلاعات و راهنمایی امتیاز بالای50 % کسب کنند اما در مورد معیارهای جستجو، انسجام، طراحی صفحه، رابط کاربری، کنترل کاربر و تصحیح خطا امتیاز کمتر از50 % را کسب کرده بودند. با توجه به نقش و اهمیتی که این معیارها در بالا بردن رضایت کاربران از وب سایت موزهها دارند، ارتقاء وضعیت موجود از سوی متولیان وبسایت موزههای مورد مطالعه توصیه میگردد.