زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان علوم ارتباطات و علم اطلاعات و دانششناسی و تأثیر آنها بر قابلیتهای کارآفرینی دانشجویان است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و برحسب روش پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی و رشته علوم ارتباطات در مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی است. در این پژوهش بهمنظور گردآوری دادهها از دو روش بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه استفادهشده است. ابتدا از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای برای بررسی مبانی نظری سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی و کارآفرینی بهره برده شد. سپس با بررسی پیشینهها و بر اساس مدل پژوهش، پرسشنامه موردنظر ساخته شد و در بین جامعه آماری پخش گردید. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 917/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که سطح سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان در حد مطلوب و سطح ویژگیهای کارآفرینی در حد نسبتاً مطلوب قرار دارد.
نتیجه گیری: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. تأثیر سواد اطلاعاتی بر قابلیتهای کارآفرینی تائید و تأثیر سواد رسانه ای بر قابلیتهای کارآفرینی رد شد.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کمی و کیفی پژوهشهای کیفی انجام شده توسط پژوهشگران علم اطلاعات و دانش-شناسی شکل گرفته است.
روش پژوهش: برای حصول به هدف فوق پژوهشگران روش مرور نظامند را انتخاب نموده و 13 مجله فارسی رشته علم اطلاعات و دانش-شناسی را در بازۀ زمانی 1384-1394 مورد بررسی قرار دادند.
یافته ها: در مجموع 143 مقاله که در آنها از رویکردهای کیفی استفاده شده بود گزینش شد.نتایج نشان داد استفاده از رویکرد کیفی در علم اطلاعات و دانششناسی به لحاظ تعداد و تنوع رویکرد جایگاه چندان مطلوبی ندارد. نتایج همچنین نشان داد تحلیل محتوا و رویکرد آمیخته محبوترین روشهای کیفی در بین پژوهشگران علم اطلاعات و دانششناسی هستند. از میان نشریات مورد بررسی دو نشریه تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانههای دانشگاهی و کتابداری و اطلاعرسانی بیشترین سهم را در انتشارات پژوهشهای کیفی علم اطلاعات و دانششناسی داشتند. در حالی که این پژوهشگران به منظور گردآوری دادههای خود از سیاهۀ وارسی و مطالعه اسنادی بیشترین بهره را بردهاند.
نتیجه گیری: سنت پژوهش کیفی با آنکه در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران علم اطلاعات و دانششناسی قرار گرفته اما همچنان فاصله چندی با نقطه مطلوب دارد و بیشترین تمرکز بر رویکردهای کمی است، چنانچه این امر خود سبب شده تا بسیاری از رویکردهای کیفی در پژوهشهای علم اطلاعات و دانششناسی مورد استفاده قرار نگیرد
زمینه و هدف: بررسی رفتارهای اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و منابع اطلاعاتی الکترونیکی و همچنین استفاده آمان از موتورهای جستجو و پایگاههای اطلاعاتی مخصوصاً در برنامهریزیهای مالی و پژوهشی حائز اهمیت است. این پژوهش این رفتارها را باهدف ارائه الگوی متناسب بررسی میکند.
روش پژوهش: پژوهش با استفاده از دو روش کتابخانهای و پیمایشی بهوسیله پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. با نمونهگیری تصادفی بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاهها به روش خوشهای و طبقهای به 1149 دانشجوی تحصیلات تکمیلی پرسشنامه ارسال گردید. تعداد 837 پرسشنامه تکمیلشده عودت و مورد تحلیل قرار گرفت. در کنار آمار توصیفی از آزمون Tمستقل برای فهم تفاوت بین گروههای دوگانه و برای بررسی وجود همبستگی نیز از آزمون پیرسون استفاده شد.
یافته ها: بیش از 60 درصد دانشجویان از فرمولبندی جستجو استفاده نمیکنند یا به آزمونوخطا روی میآورند،کمتر از 40 درصد دانشجویان پایگاههای اطلاعاتی اشتراکی دانشگاه خود را ترجیح میدهند، در بین انواع منابع اطلاعاتی الکترونیکی، مقالات الکترونیکی، بیشترین طرفدار را در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دارد. انجام تکالیف، نوشتن مقاله، یادگیری مطالب تخصصی ازجمله مهترین هدف دستیابی به اطلاعات بوده است. طبق نظر 70 درصد دانشجویان درصورت عدم دستیابی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی فعالیت پژوهشی آنها مختل خواهد شد. تنها 18 درصد دانشجویان حاضر به پرداخت در قبال دستیابی به منابع اطلاعاتی بودند و بیشتر دانشجویان گفتند که در صورت قطعی دسترسی به منابع اطلاعاتی الکترونیکی تلاش خواهند کرد به روشهای مختلف به آنها دسترسی داشته باشند.
نتیجه گیری: با توجه به جایگاه کشور بهعنوان یکی از قطبهای تولید علم دنیا که نزدیک 2 برابر سهم جمعیتی خود در تولید علم جهانی مشارکت دارد، با تأکید و تمرکز بر این توانمندی باید بسترسازیهای مناسبی برای ارتقای دسترسی به منابع اطلاعاتی و بهبود بهرهبرداری از آنها در راستای سیاستهای علمی از فناوری اطلاعات و ارتباط به گونه مؤثری در راستای چشماندازهای کلان ملی استفاده شود
هدف: هدف پژوهش شناسایی منابع دانش، بررسی تأثیر چرخه یکپارچه حیات دانش سازمانی دالکر بر مستندسازی دانش و ارائه مدلی عملی مستندسازی دانش در کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران است.
روش: روش پژوهش پیمایشی و نوع آن کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش رؤسا، معاونین و سرپرستان بخشهای کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران بود. اعضای جامعه 172 نفر بود که بر اساس جدول اندازه جامعه و نمونه کرجسی و مورگان 113 نفر به صورت طبقهای تصادفی انتخاب شد. از این تعداد 100 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند و میزان پرسشنامههای برگشتی 88 درصد بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته با 100 پرسش بود. روایی آن از طریق 8 نفر از اساتید حوزه تأیید شد و پایایی آن با توجه به متوسط ضریب آلفای کرونباخ، 87.45 محاسبه گردید.
یافتهها: نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد چرخه یکپارچه حیات دانش سازمانی دالکر بر مستندسازی دانش تأثیرگذار بود و متغیرهای استخراج و ثبت، اشتراک و ارزیابی با بتای 51/0، 37/0 و 28/0- بیشترین تأثیر را بر مستندسازی دانش داشت. مدل نهایی پژوهش (تحلیل مسیر) شامل سه متغیر استخراج و ثبت، پالایش و اشتراک با اثر مستقیم و با ضرایب مسیر 39/0، 34/0 و 27/0 و دو متغیر ارزیابی/انتخاب و دسترسی با اثر غیر مستقیم و با مجموع ضرایب مسیر 22/0 و 25/0 بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج سه عامل منابع استخراج و ثبت دانش ضمنی مدیران، استخراج دانش جدید از منابع دانش عینی و منابع دانش عینی برای وبکاوی و دادهکاوی شد و در مجموع 35/63 درصد از کل واریانس تببین گردید.
اصالت/ارزش: این پژوهش اولین پژوهش صورت گرفته در زمینه مستندسازی دانش در کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی ایران با هدف ارائه مدل عملی است.
زمینه و هدف: تسهیل در امکان نقض حقوق مالکیت فکری و استفادههای غیر مجاز از منابع دیجیتالی، یکی از مهمترین پیامدهای توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نظیر اینترنت است. هدف این پژوهش، شناسایی وضعیت بهرهگیری از فناوری مدیریت حقوق دیجیتالی در سامانه مدیریت پایاننامههای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران میباشد.
روش: پژوهش حاضر، از نوع کاربردی است و به روش مطالعه موردی، به بررسی سامانه مدیریت پایاننامههای پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران پرداخته است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سیاهه وارسی است که توسط NSA INFOSEC IAM تهیه شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش در سه بخش بهدست آمدهاند. بخش اول، اطلاعات مورد نیاز برآورد و ارزیابی امنیت سامانه مدیریت پایاننامهها است، که به روش مشاهده و مصاحبه ساختار یافته نقاط قوت و ضعف درونی سازمان مشخص شده است. در بخش دوم جدول ماتریس OICM، ردههای اطلاعاتی در گردش کاری سازمان و اهمیت هر یک در مأموریت سازمان مشخص شد. در بخش سوم نیز تهدیدهایی که سازمان با آن مواجه است و میزان تأثیرشان بر مأموریت سازمان مشخص گردید.
نتیجه: نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران به لحاظ زیرساختهای امنیتی از وضعیت مطلوبی برخودار نیست و با تهدیدهایی نظیر دسترسی غیرمجاز، اشکال مدیریتی، عدم امکان پیگرد و ... مواجه است. لذا با توجه به رسالت سازمان در حفظ و نگهداری و اشاعه اطلاعات، نیازمند بهرهگیری از فناوریهایی نظیر مدیریت حقوق دیجیتال است.
هدف و زمینه: رسانه های اجتماعی با توجه به ویژگی تعاملی و رایگان بودن، بهطور گسترده در کتابخانهها قابل استفاده اند، زیرا وب 2.0 برای کتابخانهها ابزاری در جهت ایجاد ارتباط دائم در هر زمان و همچنین آموزش فارغ از مکان و زمان را فراهم میآورد. اما استفاده ها و در واقع کاربرد رسانههای اجتماعی در کتابخانه های عمومی شامل چه مواردی است و چه موانع و مشکلاتی بر سر راه استفاده از این ابزارها در این کتابخانهها وجود دارد. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی کاربردهای رسانههای اجتماعی در کتابخانههای عمومی و موانع و مشکلات استفاده از این رسانه ها از دیدگاه کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه میباشد.
روش: مطالعه حاضر به روش تحقیق کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق انجام شده است. افراد مشارکت کننده 27 نفر از کتابداران کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1394 بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام گرفت و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمعآوری اطلاعات با رویکرد تحلیل موضوعی انجام گرفت.
یافته ها: تحلیل دادهها منجر به استخراج 47 زیرموضوع، 9 موضوع اصلی و دو مقوله کلی شامل کارکردها و موانع و مشکلات شد. در مقوله کارکردها 7 موضوع اصلی شناسایی شد که عبارتاند از: انتشار، ارتباط و ارتقاء علمی، ارتقای جایگاه، بهره وری خدمات و استفاده از کتابخانه، بهبود فرایندها، شناخت و جلب حمایت. در مقوله موانع و مشکلات نیز 2 موضوع اصلی موانع و مشکلات شخصی و موانع و مشکلات غیر شخصی شناسایی شد.
نتیجه گیری: با توجه به گستردگی و متنوع بودن دامنه ارائه خدمات کتابخانه های عمومی به اقشار مختلف و ناهمگونی مخاطبان این کتابخانهها نسبت به سایر انواع کتابخانه ها، رسانه های اجتماعی کاربردهای بسیار بیشتر و متنوعتری در کتابخانه های عمومی دارند و به دلیل جامعه مخاطب و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کتابخانههای عمومی، موانع و مشکلات گوناگونی در استفاده از این ابزارها در کتابخانه های عمومی وجود دارد. لیکن با حذف یا کاهش موانع و مشکلات، می توان در راستای دستیابی به اهداف کتابخانه های عمومی و ارتقای سرانه مطالعه شهروندان از رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند استفاده بهینه ای برد.
زمینه و هدف: اینترنت امروزه بهعنوان یک منبع جذاب کسب اطلاعات سلامت در راستای مدیریت سلامت فردی شناختهشده است. با توجه به اهمیت این امر پژوهش حاضر به بررسی جایگاه اینترنت در رفتار اطلاعیابی سلامت در میان جوانان شهر شیراز پرداخته است.
روش: در این پژوهش پیمایشی، جامعه آماری جوانان کاربر اینترنت در شهر شیراز بودند که یک نمونه 400 نفری از میان آنها با روش خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامه بود.
یافتهها: اکثریت پاسخگویان از اینترنت برای اطلاعیابی سلامت استفاده مینمودند. همچنین جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه و مهارت استفاده از اینترنت با جستجوی اطلاعات سلامت از طریق اینترنت رابطه معنیداری داشت. مهمترین اهداف جستجوی اطلاعات سلامت نیز درک یک مشکل پزشکی یا بیماری، فهم بهتر اطلاعاتی که پزشک ارائه نموده و خوددرمانی بوده است. نگرش کلی پاسخگویان نیز نسبت به اطلاعات سلامت بازیابی شده از طریق اینترنت مثبت بود.
نتیجهگیری: تقاضای بالایی برای استفاده از اطلاعات سلامت اینترنت برای مدیریت سلامت فردی در میان جوانان وجود دارد. بیشک دوراندیشی و برنامهریزی برای بهبود کیفیت اطلاعات سلامت وب، اهتمام در ایجاد پایگاههای اطلاعاتی معتبر در حوزه سلامت و آموزش همگانی جامعه برای ارزیابی کیفیت اطلاعات سلامت اینترنت میتواند نویدبخش توسعه بهداشت و سلامت فردی و بهتبع آن سلامت جامعه ما باشد.
زمینه و هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان قابلیت درک دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد از واژگان محیط رابط کاربری جستجوی منابع در نرمافزار کتابخانهای سیماد است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش، توصیفی و پیمایشی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، شامل 24346 نفر است که 164 نفر از آنها بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است و بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و از بسته نرمافزاری SPSS نسخه 17استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد میزان فهم کاربران از واژگان محیط رابط کاربری نرمافزار سیماد، در روش عینی (با توجه به 23 واژه موردبررسی)، در حد مطلوب نیست ولی در روش ذهنی (با توجه به گویههای دارای مقیاس لیکرت) میتوان میزان فهم کاربران را در حد مطلوب پذیرفت. همچنین نظام دستوری زبان و طول عبارتهای بهکاررفته در واژگان محیط رابط کاربری، سبب قابلیت فهم بهتر جامعه پژوهش از آن واژگان نمیشود. درنهایت بین میزان فهم کاربران مقاطع و حوزههای مختلف تحصیلی از واژگان محیط رابط کاربری نرمافزار موردمطالعه، در روش عینی و ذهنی تفاوت معنیداری حاصل نشد.
نتیجهگیری: در طراحی محیط رابط کاربری مناسب برای نظامهای بازیابی اطلاعات، باید نیازها و سطح فهم کاربران از واژگان را در نظر گرفت؛ از طرفی دیگر باید با آموزش کاربران، توانایی آنها را در استفاده از نرمافزارهای کتابخانهای افزایش داد.
زمینه و هدف: یکی از روشهای درک نگرش کاربران استفاده از مدل پذیرش فناوری است که این پژوهش با استفاده از آن مدل مطالعه عوامل موثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی را مورد هدف قرار داده است، تا مشخص شود که چه عواملی منجر به ترغیب دانشجویان در استفاده از شبکههای اجتماعی میشود.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از دسته پژوهشهای مدلسازی معادلات ساختاری-حداقل مربعات جزیی است. پس از مطالعه مقالات مرتبط و استخراج مؤلفههای احتمالی، پرسشنامهای براساس مدل مفهومی طراحی شد و در بین دانشجویان توزیع گردید و در نهایت پرسشنامههای جمعآوری شده مبنای تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که سودمندی ادراک شده، سهولت استفاده ادراک شده و قابلیتهای تکمیلی ادراک شده به طور غیر مستقیم و نگرش نسبت به شبکههای اجتماعی آنلاین و لذت ادراک شده به طور مستقیم بر تمایل دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی تاثیر میگذارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، بینش مفیدی برای دانشگاهیان در صنعت آموزش کشور فراهم میکند تا با درک این عوامل، بتوانند از کاربردهای شبکههای اجتماعی در راستای افزایش اثربخشی یادگیری در بین دانشجویان استفاده نمایند. در این پژوهش متغیرهایی که در زمینه توسعه فضای آموزشی میتواند تأثیرگذار باشد شناسایی گردید و با بررسی پژوهشها و مطالعات انجام شده در ارتباط با عوامل مؤثر بر ترغیب دانشجویان به استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان یک شبکه آموزش مجازی، ترکیبی از این عوامل گردآوری شده و درنهایت مدلی کاربردی و جامع ارائه شده است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر ترغیب کاربران به استفاده از شبکههای اجتماعی در زمینه آموزشی، پژوهشی نو در این زمینه است.
هدف: رابطکاربر در کتابخانههای دیجیتال از جمله مسائل اساسی در بهرهگیری از این کتابخانهها به شمار میرود و زمانی کاربران میتوانند تعامل مناسبی با آن برقرار سازند که متناسب با نیاز آنها فراهم گردد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل رابطکاربر کتابخانههای دیجیتال ارائهدهنده خدمات به نابینایان و ناشنوایان در سطح جهان است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. روش انجام پژوهش از نوع کتابخانهای و پیمایش توصیفی است. بدین ترتیب که ابتدا با بررسی متون و منابع علمی مرتبط سیاههای متشکل از 13 معیار (ویژگیهای ظاهری صفحه نمایش، سازماندهی صفحه نمایش، امکانات جستجو، پیوندها، گزینهها و نمادهای تصویری، شخصیسازی متن، امکانات کمک و راهنمایی کاربران، هشدار دهندهها، امکان تعامل و بازخورد، زبان رابطکاربر، کنترل کاربر، انواع قالب (فرمت)های منابع موجود در کتابخانه، امکانات مطالعه منابع بازیابی شده از کتابخانه) شامل 109 مؤلفه استخراج شد. سپس به روش دلفی نهایی گردید و برای ارزیابی کتابخانههای مذکور مورد استفاده قرار گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل 12 کتابخانه دیجیتال ارائهدهنده خدمات به نابینایان و ناشنوایان بود که از طریق جستجو و مکاتبه با فدراسیون بینالمللی کتابخانههای دیجیتال تهیه گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که در مجموع، از بین معیارهای مورد مطالعه، معیار «زبان رابطکاربر» با رعایت در 92/97 درصد از کتابخانهها، رتبه اول و معیار «کنترل کاربر» تنها با استفاده در 67/9 درصد کتابخانهها کمترین میزان رعایت را به خود اختصاص دادهاند. همچنین کتابخانه "Digital library for the blind" با رعایت 53/63 درصد بیشترین و کتابخانه " "U.S. National Library Service for Blindبا رعایت 62/37 درصد از مؤلفهها کمترین میزان رعایت را به خود اختصاص دادهاند.
چکیده
زمینه و هدف: نظریه اجتماعی – شناختی که توسط یورلند و البرچتسن معرفی شده است، رسم متداول در دیدگاه شناختی سنتی را وارونه کردهاست. نظریه اجتماعی – شناختی کاربران اطلاعات را در تعلقاتشان به فرهنگهای مختلف، ساختارهای اجتماعی مختلف و حوزههای گوناگون دانش مد نظر قرار میدهد. از اینرو هدف مقاله، توضیح چگونگی کاربرد نظریه اجتماعی - شناختی در بازیابی اطلاعات میباشد.
روش: با مطالعه مبانی نظری و شناسایی مفاهیم، نظریه اجتماعی – شناختی، کاربرد آن در بازیابی اطلاعات تبیین شد. این پژوهش از بعد روش شناسی تحقیق، توصیفی تحلیلی، از منظر هدف، نظری و از منظر پارادایم، کیفی است.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که نظریه اجتماعی – شناختی در بازیابی میتواند باعث سازماندهی شناختی و اجتماعی دانش و رده بندی موضوعی خاص شود. در هستیشناسیها در تبدیل اصطلاحنامه به هستیشناسی موثر است. در فرایند اطلاعیابی باعث در نظر گرفتن عوامل واسطهی در رفتار اطلاعیابی میشود. همچنین در ربط نیز در دخیل داشتن عاملهای غیر زبانی در درک معنی از قابلیتهای مناسبی برخوردار است.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعه نشان داد که دیگر نمیتوان فقط از طریق دیدگاه شناختی سنتی به بررسی مسائل مربوط به بازیابی اطلاعات، ربط و رفتار اطلاعیابی پرداخت و لازم است تا تمامی عوامل دخیل در نظریه اجتماعی – شناختی در مطالعات مربوط به این حوزهها مورد بررسی قرار گیرد.
زمینه و هدف: هر اثر علمی در واقع حاصل ارتباطات علمی و مشارکت دانشمندان در یک حوزه علمی است و اعضای هیئت علمی به عنوان بارزترین عنصر تولیدات علمی مطرح هستند. بنابراین یک ارتباط علمی سازنده نیازمند دریافت اطلاعاتی معتبر و قابل اعتماد است. در این راستا پژوهش بر آن است که شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه و استناد را از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی بررسی کند.
روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی است. در این پژوهش از روش نمونه گیری خودگزینشی استفاده شد به این معنی که پرسشنامه به اعضای هیئت علمی داده شد برخی مشارکت کردند و برخی مشارکت نکردند و در نهایت 130 پرسشنامه گردآوری شد. ابزار پژهش پرسشنامه محقق ساخته است. داده ها پس از گردآوری با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و نرم افزار اس پی اس نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس تحلیل انجام گرفته شاخص هایی که افراد در هنگام ارزیابی معتبر بودن اطلاعات یک مقاله در نظر می گیرند در اولویت های متفاوتی قرار دارد. در زمینه مطالعه، شاخص های ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد، دقت و درستی محتوای مقاله و منطقی بودن استدلالهای نویسنده در مقاله به عنوان شاخصهای اصلی در معتبر بودن یک مقاله برای انتخاب مقاله برای مطالعه قلمداد شدند. در زمینه استناد شاخص های دقت و درستی محتوای مقاله، ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد و معتبر بودن دادههای به کار گرفته شده در مقاله به عنوان شاخص هایاصلی قلمداد شدند. در زمینه دسترسی آزاد به اطلاعات، برخورداری از فرآیند داوری، محتوای خود مقاله و برخورداری از نویسنده معتبر و مشهور شاخص های اصلی پژوهشگران در معتبردانستن مقالات دسترسی آزاد به شمار میرود. همچنین یافتهها نشان داد که اعضای هیئت علمی کیفیت اطلاعات مقاله را هم در زمینه مطالعه و هم در زمینه استناد شاخص مهمی در ارزیابی اعتبار اطلاعات و در اعتماد خود به مقالات دانستهاند.
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت که بیشترین توجه اعضای هیئت علمی در هنگام ارزیابی اعتبار اطلاعات یک مقاله هم در زمینه مطالعه و هم در زمینه استناد، ویژگیهای معنایی اطلاعات است. در زمینه منابع دسترسی آزاد برخورداری از فرآیند داوری و محتوای خود مقاله شاخص مهمی است. بنابراین توصیه میشود که تمام ذینفعان و افراد دخیل در نظام ارتباط علمی، کنترل کیفیت را اولویت خود قرار دهند.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن ویژگی های کلی و توصیف چگونگی رشد تفکر انتقادی کودکان درباره خشونت رسانه ای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی موجود در چند نمونه از انیمیشن ها و بازی های رایانه ای محبوب دانش آموزان پسر گروه سنی 6 تا 12 سال مقاطع پیش از دبستان و دبستان شهرستان دزفول از طریق برنامه فلسفه برای کودکان است.
روش پژوهش: این پژوهش در مجموعه تحقیقات کیفی قرار گرفته و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده ها از ابزاری همچون مشاهده، مصاحبه و تهیه چک لیست استفاده شد. این کار با نظر به مفهوم، چیستی، ویژگی ها و عناصر دو بعد تفکر انتقادی (تفکر منطقی و خلاق) و نیز شش دیدگاه معرفت شناسی (خود مرکز گرا، پس از مرکزگرایی ، پیش از نسبی گرایی، نسبی گرایی، پس از نسبی گرایی و پیش از بین الاذهانی و بین الاذهانی) از طریق برنامه آموزش فلسفه برای کودکان انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 48 دانش آموز پسر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها طی 20 جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت در قالب اجتماع پژوهشی (یا کاوشگری جمعی که مشارکت اجتماعی تمامی افراد، بحث، ابراز عقیده و نقد آراء و عقاید درباره محتواهای برانگیزاننده ارائه شده آزاد است و معلم بر خلاف کلاس های سنتی نقش تسهیلگر را دارد)، به بحث درباره محتوای رسانه های محبوبشان همچون گیم ها در جهت آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی پرداختند.
یافته ها: نتایج تحلیل یافته ها حاکی از برگشت پذیر بودن و تکاملی یا رشد یابنده بودن فرایند تفکر انتقادی کودکان به عنوان ویژگیهای اصلی می باشد. به این معنا که فرایند تحول تفکر انتقادی کودکان خطی نبوده و به طور مداوم در تمام پایه های ابتدایی بازبینی شده و مورد تجدید نظر و استفاده ی مجدد قرار گرفته و شیوه ی بازنمایی ها و معانی ساخته شده مشترک دانش آموزان در هنگام تعامل با یکدیگر در محیطی اجتماع پژوه پیچیده تر می شود.
نتیجه گیری: با استفاده از تحلیل یافته های پژوهش می توان گفت که رشد تفکر انتقادی کودکان در دو حوزه مورد نظر از سواد رسانهای از طریق فرایند هایی چون محو، تخصیص و انتقال یا گذر در سنین مختلف در چارجوبی ویژه اتفاق می افتد.
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف عوامل مؤثر بر تجاری سازی نتایج تحقیقات علمی در شرکت های دانش بنیان به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است.
روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد و از آنجا که به تبیین رابطه بین متغیرها می پردازد از نوع همبستگی است. برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. این پرسشنامه شامل 39 سوال در 8 بُعد (عوامل فردی، سازمانی، محیطی- سازمانی، فرهنگی- اجتماعی، قانونی، اقتصادی، سیاسی و صنعتی) و 5 سوال مربوط به تجاری سازی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 970 نفر از مدیران عامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فنآوری شش کلان شهر کشور بوده و حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران 275 نفر تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS-20 و Amos-20 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تمامی 8 عامل به صورت معنی داری موفقیت در تجاری سازی نتایج تحقیقات علمی را پیش بینی می نمایند؛ اما نتایج حاصل از بررسی همزمان نقش متغیرهای پیش بین در تجاری سازی نتایج تحقیقات علمی نشان داد که به ترتیب عواملقانونی (05/0, p<56/0(β=،صنعتی (05/0, p<28/0(β=، سازمانی (05/0, p<23/0(β=، فردی (05/0, p<13/0(β= و اقتصادی (05/0, p<12/0(β=بالاترین نقش معنی دار را در تجاری سازی نتایج تحقیقات علمی دارند.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج حاصل شده، جهت سرمایه گذاری در راستای توسعه زیرساخت های تجاری سازی نتایج تحقیقات علمی، بیشترین تمرکز بایستی به ترتیب در زمینه عوامل قانونی، صنعتی، سازمانی، فردی و در نهایت اقتصادی صورت گیرد؛ چرا که توسعه و اصلاح این عوامل به صورت غیرمستقیم بر سایر عوامل موثر نیز ایفای نقش خواهند نمود
زمینه و هدف: به دلیل اهمیت ارتباط علمی میان دانشگاه و صنعت، بسیار مهم است که عوامل مؤثر بر این ارتباط شناسایی شوند. بر این اساس، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر نزدیکی جغرافیایی بر همکاری دانشگاه و صنعت انجام شده است. شاخص همکاری در این پژوهش، میزان همانتشاری دانشگاه و صنعت در نظر گرفته شده است.
روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد علمسنجی فضایی انجام گرفته است. در این بررسی همانتشاریهای دانشگاه و صنعت در ایران در فاصله سالهای 2010- 2014 در نمایه استنادی گسترش یافته علوم از پایگاه وباوساینس (تامسون رویترز)مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تأثیر نزدیکی جغرافیایی، از مدل گرانشی نیوتون استفاده شده است که در ارتباط با همکاریهای پژوهشی بیان میکند که میزان همانتشاری دانشگاه و صنعت، به میزان انتشارات هر کدام و فاصلهای که میان آن دو وجود دارد، بستگی دارد.
یافته ها: نتایج حاصل از به کارگیری مدل گرانشی نیوتون نشان داد که در بازه زمانی پنج ساله 2010 تا 2014 در پایگاه وباو ساینس، در همانتشاری دانشگاه و صنعت در سطح ملی، عامل جغرافیایی عامل تأثیرگذار بوده است. بر این اساس میان فاصله جغرافیایی و همانتشاری دانشگاه و صنعت ارتباط معکوسی برقرار است، بدین معنی که هرچه فاصله جغرافیایی میان پژوهشگران دانشگاهی و صنعتی بیشتر میشود، میزان همانتشاری میان آن دو کمتر میشود.
نتیجه گیری: از یافتههای این پژوهش، میتوان در سیاستگذاریهای پژوهشی استفاده کرد، به شکلی که با توجه به جریان محلی دانش دانشگاهی و کثرت واحدهای دانشگاهی در مناطق مختلف، صنایع و دانشگاهها بتوانند از مزایای همانتشاری با یکدیگر استفاده کنند و از طرفی با فراهمآوری امکانات ارتباط برای پژوهشگرانی که در یک منطقه نیستند، این امکان برای پژوهشگران فراهم شود که همتایان پژوهشی خود را بیابند.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، اعتبار یابی پرسشنامه سنجش جنبههای روانی - اجتماعی استفاده از شبکههای اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه بود.
روش: این پژوهش پیمایشی توصیفی بر روی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری شاغل به تحصیل در نیمسال دوم 1394-1395 در دانشگاههای خلیجفارس بوشهر و بیرجند (348 نفر) انجام شد. روش نمونهگیری، تصادفی طبقهای نسبتی بود.
یافته ها: روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده ازنظر متخصصان و روایی سازه آن با استفاده از آزمون تحلیل عاملی سنجیده شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (میزان آلفای کل 87/0) محاسبه شد. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بر روی تمامی گویههای پرسشنامه (به جز گویه های جمعیت شناختی)، دو عامل جبران و معاشرت با هم و دو عامل ارائه خود و خود مجازی نیز باهم ترکیب شدند و 4 عامل «رفتار اطلاعاتی»، «اعتیاد»، «معاشرت و جبران» و «ارائه خود و خودمجازی» بهعنوان عوامل تشکیلدهنده پرسشنامه نهایی به دست آمدند که ترکیب موارد فوق دارای توجیه نظری و منطقی هم بود. پس از حذف گویههایی که در هیچکدام از عاملها بار عاملی نداشتند و همچنین گویههایی که وجود آنها در عاملهای موردنظر توجیه نظری و منطقی نداشت، از 47 گویه اولیه 35 گویه در پرسشنامه باقی ماندند.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مدل ارزیابی باورپذیری اطلاعات موجود در محیط وب به عنوان مدلی برخاسته از پیشینه پژوهش و تایید شده توسط خبرگان حوزههای مرتبط انجام شده است.
روش پژوهش: از لحاظ رویکرد پژوهش، روش آمیخته اکتشافی بکار برده شده است. در مرحله اول این پژوهش از روش فراترکیب استفاده شد که از جمله روشهای کیفی به شمار میرود. در مرحله دوم برای بررسی و اصلاح مدل مفهومی به دست آمده از روش پیمایشی یعنی نظرسنجی از خبرگان به روش دلفی استفاده شده است. جامعه آماری اول پژوهش کلیه آثار و نوشتارهای مربوط به مبانی و ابعاد باورپذیری اطلاعات شامل 90 اثر بر مبنای معیارهای معتبر از بین 560 اثر انتخاب و تحلیل شد. جامعه آماری دوم شامل خبرگان حوزه بازیابی اطلاعات وب در رشتههایی مانند علوم اطلاعات، ارتباطات و رایانه بودند که در نهایت 30 نفر در دور اول و 24 نفر در دور دوم دلفی شرکت داشتند.
یافته ها: با کاربرد مراحل هفتگانه فراترکیب، مدلی مفهومی در چهار لایه مفهومی، مقولهای و کدها و شاخصها به دست آمد. در هر یک از لایهها مفاهیم و موضوعهایی گنجانده شد که در نهایت 68 شاخص اصلی شناسایی شد. جهت اعتباریابی کیفی مدل به دست آمده، مطالعه دلفی در دو مرحله انجام و نظرات خبرگان در مدل اعمال شد. با توجه به مقادیر بالای ضریب توافقی کندال در حدود 65/0 و درصد توافقی بیشتر ابعاد مدل بالای 90 درصد، مدل مفهومی مورد تأیید خبرگان پژوهش قرار گرفت.
نتیجه گیری: مدل مفهومی به دست آمده از مراحل فراترکیب و دلفی به تأیید و توافق بالای خبرگان رسیده و میتواند به عنوان معیاری برای پژوهشهای آتی در جهت ساخت ابزاری برای انجام پژوهشهای مرتبط باشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که ارزیابی باورپذیری، مفهومی با ابعاد و مؤلفههای گوناگون بوده و کاربران، طراحان و سیاستگذاران حوزه وب باید آنها را در طراحی و ارزیابی منابع وب مورد توجه قرار دهند.
زمینه و هدف: آینده کشورها به واسطه نقش دانش در گرو بکارگیری هوشمندانه شبکه های اجتماعی تخصصی دانش محور است که توجه به سهم برتر متخصصین از عوامل محوری آن است. این مقاله شاخص های الگوی رفتار اشتراک دانش متخصصین ایرانی را در شبکه های اجتماعی تخصصی شناسایی کرده است.
روش پژوهش: بدین منظور از مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با خبرگان حوزه پژوهش (15 نفر) و همچنین روش دلفی (9 نفر) به عنوان ابزار گردآوری داده ها در پژوهش استفاده شده است.
یافته ها: نشان می دهد که در الگوی رفتار اشتراک دانش متخصصین در فضای مجازی شاخص های بعد فردی شامل انگیزش، اخلاقیات، شخصیت (شامل برونگرا، سازشکار و خودگشوده)، توانایی، نگرش به منظور اشتراک دانش و امینت روانی می باشد. بعد گروهی دارای 3 شاخص منافع مشترک، ساختار گروه و سرمایه اجتماعی است. بعد محیطی دارای 4 مولفه به ترتیب زیر است: مولفه تکنولوژیکی با شاخص های: زیبایی گرافیکی، کاربرپسند بودن شبکه، امنیت سرور، نوع زیرساخت ارتباطی؛ مولفه سیاسی- حقوقی با شاخص های: بودجه برای R&Dفضای مجازی، تخصیص منابع مالی به توسعه زیرساخت، فیلترینگ، قوانین مربوط به مالکیت فکری و معنوی، پهنای باند، تنظیم مقررات و قوانین فضای مجازی؛ مولفه اقتصادی با شاخص های: هزینه اینترنت و تنوع بسته های اینترنتی؛ و مولفه اجتماعی- فرهنگی با شاخص های: سبک زندگی متخصصین و شخصیت ملی شناسایی شدند.
نتیجه گیری: تنها زمانی می توانیم به الگویی جامع از حیث نظری و کاربردی در حوزه رفتار اشتراک دانش دست پیدا کنیم که به شناسایی تعاریف، مفاهیم، ابعاد و مولفه های آن مبتنی بر شرایط حاکم بر فضای مجازی کشور اهتمام ورزیم زیرا موضوع رفتار کاربر ایرانی به خاطر تعامل با موضوعات تاریخی، سیاسی، فرهنگی اجتماعی چند وجهی و پیچیده است.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر خوشهبندی و مطالعه تطبیقی نیازهای اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی دانشپژوهان حوزه و دانشگاه خراسان رضوی با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی میباشد.
روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی- توصیفی است که با رویکرد کمی و با استفاده از شبکه عصبی، انجام شده است. ابزار این پژوهش پرسشنامهای متناسب با نیازهای اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی دانشپژوهان حوزه و دانشگاه استان خراسان رضوی است که بین نمونهای از افراد جامعه (447 نفر) متشکل از اعضای هیأت علمی دانشگاههای علوم پزشکی مشهد، سبزوار و گناباد و دانشپژوهان سطح چهار مدارس عالی علمیه نواب، آیتاله خویی و نرجس توزیع شده است. پس از جمع آوری دادهها، شبکه عصبی به منظور خوشهبندی دادهها انتخاب شد و با استفاده از نرمافزار Matlab14، دانشپژوهان حوزه و دانشگاه به صورت مجزا و یکبار به صورت کل بر اساس مؤلفههای اصلی پژوهش (هدف و انگیزه اطلاعیابی، منابع اطلاعاتی، راههای اطلاعیابی، خدمات اطلاعاتی) خوشهبندی شدند. سپس با حذف هر یک از زیرمؤلفههای مؤلفه اصلی پژوهش، مؤثرترین و کماثرترین گزینه در نیازهای اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی دانشپژوهان حوزه و دانشگاه تعیین شد.
یافتهها: با انجام خوشهبندی با استفاده از شبکه عصبی خودسازمانده، مؤثرترین مؤلفه در هدف و انگیزه اطلاعیابی دانشپژوهان حوزه انجام فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و مذهبی و در دانشپژوهان دانشگاه ارتقای کیفیت تدریس میباشد. کماثرترین مولفه در هر دو قشر حوزوی و دانشگاهی کسب وجهه علمی و رقابت با همترازان تعیین شد. مؤثرترین مؤلفه در منابع اطلاعاتی مورد نیاز هر دو قشر حوزوی و دانشگاهی مجلات تمام متن الکترونیک فارسی میباشد. کماثرترین منابع اطلاعاتی مورد نیاز در دانشپژوهان حوزه، کتابهای لاتین و در دانشپژوهان دانشگاه، پایاننامهها تعیین شد. مؤثرترین راه دسترسی به اطلاعات در حوزه، استفاده از منابع چاپی و در دانشگاه استفاده از منابع الکترونیکی و کماثرترین راه در هر دو قشر خرید منابع میباشد. هر دو قشر دانشپژوهان حوزه و دانشگاه در مؤثرترین و کماثرترین مؤلفه در زمینه خدمات اطلاعاتی در رفع نیازهایشان مشترکند. بیشترین خدمات در رفع نیاز اطلاعاتی آنان، آشنایی با انواع منابع در زمینه رشته تخصصی خود و کماثرترین مؤلفه نیز آشنایی با آر. اس. اس. ها و پادکستها میباشد.
نتیجهگیری: با توجه به هدف و یافتههای پژوهش حاضر، با تعیین رفتارهای اطلاعاتی که از نیازهای اطلاعاتی سرچشمه می گیرد، تهیه و تدارک منابع مورد نیاز دانشپژوهان حوزه و دانشگاه، از تمهیداتی است که لازم است برای رفع نیازهای اطلاعاتی آنان انجام شود و زمینه تصمیمگیری اطلاعاتگرا برای مدیران کتابخانهها فراهم میشود.
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل ایجادکننده اعتماد بین فردی و نتایج حاصل از وجود اعتماد در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته میباشد.
روش پژوهش: پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی و با روش نمونه گیری خوشهای است. جامعه پژوهش را کلیه پژوهشگران (اعضای هیأت علمی) دو دانشگاه شیراز و خلیج فارس بوشهر تشکیل میدهند، که با توجه به جمعیت 900 نفری، بر مبنای جدول مورگان، 269 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. گردآوری دادهها بر مبنای پرسشنامه اعتماد بین فردی در شبکه های اجتماعی وو، چن و چانگ 2010 انجام گرفت.
یافتهها: از بین عوامل ایجادکننده اعتماد بین اعضا در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته، عامل رضایت با مقدار اختلاف میانگین 2/27 و کسب نمره t، 6/53 بیشترین تأثیر را در ایجاد اعتماد دارد. ضریب همبستگی 798/0 به دست آمده بین دو متغیر تعهد و اعتماد و ضریب همبستگی 744/0 بدست آمده بین دو متغیر تعلق خاطر و اعتماد، نشان می¬دهد که دو متغیر تعهد و تعلق خاطر از نتایج وجود اعتماد در شبکههای اجتماعی علمی پیوسته میباشند.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر بالای رضایت در ایجاد اعتماد بین اعضای شبکههای اجتماعی علمی پیوسته، میتوان با فراهم آوردن زمینههای ایجاد رضایت اعضا، احساس رضایت اعضا از تواناییها و قابلیتهای شبکههای اجتماعی علمی پیوسته در ارائه اطلاعات مورد نیاز را بالا برد تا محققان به این باور برسند که این شبکهها مکان مناسبی برای ارائه تجارب و دانش تخصصی میباشند. در نتیجه این باور، علاوه بر اینکه محققان به اعضای شبکه اعتماد کرده و به مبادله اطلاعات و دانش با آنها و شرکت در فعالیتهای مربوط به شبکه تمایل بیشتری از خود نشان خواهند داد، حیات این¬دسته از شبکه¬ها نیز حفظ خواهد شد و توسعه روزافزون این شاهراههای ارتباطی را بهدنبال خواهد داشت.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb