سید مهدی میرمهدی، آقای فخرالدین جعفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار بر عملکرد شغلی کارکنان بوده است.
روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و جامعهی مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت مخابرات ایران بوده که در بازه زمانی آبان 1399 تا فروردین 1400 انجام گرفته است. برای سنجش وضعیت موجود از پرسشنامه 19سوالی استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری استفاده شده است. از نرمافزار لیزرل برای تجزیه وتحلیل فرضیهها استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بوده است که استفاده اجتماعی بیش از حد با توجه به آماره t 4/24 و استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار با توجه به آماره t 2/92 رابطه مثبتی با خستگی از رسانههای اجتماعی دارد اما استفاده لذت جویانه تاثیری بر خستگی از رسانه های اجتماعی ندارد. خستگی از رسانههای اجتماعی نیز با توجه به آماره t 7/13 رابطهای مثبتی با عملکرد شغلی کارکنان دارد. همچنین با توجه به آماره z 2/70 خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی را در رابطه بین استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد و خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی با توجه به آماره z 3/64 در رابطه بین استفاده اجتماعی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد ولی خستگی از رسانههای اجتماعی در تاثیر استفاده لذتجویانه بیش از حد بر عملکرد شغلی کارکنان، نقش میانجی را ندارد.
نتیجه گیری: در این تحقیق مکانیزم نحوه اثرگذاری ابعاد مختلف استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی بر عملکرد شغلی بررسی شد. بر اساس این تحقیق استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی شامل سه بعد است که نقش هر کدام از این بعد ها در تاثیر گذاری بر خستگی و عملکرد شغلی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید هر یک از این ابعاد اثرگذاری متفاوتی را بر خستگی و عملکرد شغلی دارند. لذا این موضوع به فهم نظری رابطه بین استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و عملکرد شغلی و همچنین برای مدیران در جهت تدوین سیاستهای مربوط به استفاده از رسانههای اجتماعی کمک می نماید.
زهرا خواجه علی جهانتیغی، زهرا اباذری، زهره میرحسینی، فهیمه باب الحوائجی،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت خودمراقبتی برای افراد ، هدف پژوهش ارائه مدل مناسب برای اطلاعرسانی خود مراقبتی به بیماران در نظام اطلاعرسانی پزشکی کشور میباشد.
روش: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی، ازنظر نحوه جمعآوری دادهها به شکل کمی و ازنظر روش اجرای پژوهش از نوع پیمایشی مقطعی می باشد. جامعه آماری کمی، شامل کادر پزشکی و درمانی بیمارستانهای آموزشی درمانی ایران میباشد. براساس حجم جامعه آماری 5000 هزار نفری و براساس فرمول کوکران تعداد 356 نفر نمونه اولیه تعیین شد. ابزار گرداوری داده های تحقیق ، پرسشنامه استاندارد تحقیق کیفی خواجه علی و همکاران(2020) می باشد که شامل 2 بعد، 14 مؤلفه و 92 سوال بود.
یافته ها: بر اساس تحلیل عاملی انجام شده در نرم افزار AMOS کلیه پارامترهای مدل تحلیل عاملی اطلاع رسانی و خودمراقبتی در سطح اطمینان 95 درصد معنا دار می باشند و مدل از برازندگی مطلوبی برخوردار است. در بعد خود مراقبتی، مؤلفههای خود مراقبتی خدمات درمانی دارای وزن 0/422 و در مؤلفه اصلاح 0/924 و در مراقبتهای رفتاری 417 / 0 به دست آمده است. ضمناً برای مؤلفه مشارکت در مراقبت 0/92برای پیشگیری 0/897، مؤلفه مراقبتهای فردی 0/482 برای مؤلفه رضایت 0/448و مراقبتهای محیطی 0/502 برای سلامت 0/852 بهدستآمده است. در مورد بعد اطلاعرسانی برای مؤلفه دانش و معرفت 0/907، برای پردازش 0/852 برای توزیع اخبار 0/887برای آگاهی 0/798بهدستآمده است. ضمناً برای ابعاد اطلاعرسانی و خود مراقبتی به ترتیب وزن 0/69 و 0/77بهدستآمده است.
نتیجه گیری: در این مدل، وظیفه اصلی مراقبت از بیماران مزمن بر عهده تیم مراقبت اولیه است و پزشکان مراقبت اولیه ، بخش قابل توجهی از وقت خود را صرف مراقبت از بیماران مزمن میکنند. از آنجا که در این مدل، مراقبت از بیماران در واحدهای ارائه خدمت که خود جزئی از نظام سلامت هستند ، رخ میدهد و نظام سلامت هم جزئی از جامعهی بزرگتر در برگیرنده آن است، نوعی مراقبت مشارکتی در جریان است. یکی از مهمترین نتایج پژوهشهای رفتار اطلاعاتی کمک به متخصصان علم اطلاعات است تا بتوانند از نیازهای اطلاعاتی جامعه هدف خود مطلع شده تا از آن طریق بتوانند برنامهریزی لازم برای تهیه منابع اطلاعاتی برای خود مراقبتی بیماران نظام اطلاعرسانی پزشکی کشور انجام دهند. با توجه به مدل به دست آمده ، مراقبت مشارکتی می تواند در راستای مراقبت از بیماران و اطلاع رسانی خودمراقبتی به آنان نتیجه مطلوبی در نظام اطلاع رسانی پزشکی کشور به بار آورد .
افشین محسن، داریوش جمشیدی، علیرضا روستا،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر به تبیین نقش ارزش ویژه برند در افزایش سهم بازار، مبتنی بر رفتار اطلاعیابی و نیازهای اطلاعاتی در مراکز تجاری کیش میپردازد.
روش: روش تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ رویکرد، اکتشافی- تبیینی و شیوه انجام تحقیق نیز به صورت کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان برندسازی و علم دانش شناسی اقتصادی بوده که به روش گلوله برفی هدفمند تعداد 14 تن به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد. در این تحقیق برای تجزیهوتحلیل اطلاعات مربوط به مصاحبه نیمه ساختار یافته، از روش تحلیل محتوا مبتنی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، بر اساس نظریه داده بنیاد استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد، استراتژیهای بازاریابی از طریق 5 عنصر محصول، قیمت، مکان، ترویج، مدیریت فرایند؛ عوامل مدیریتی از طریق دو مؤلفه رهبری و مدیریت منابع انسانی موجب ارزشافزوده برند مراکز تجاری کیش شده؛ و ارزشافزوده ایجاد شده نیز موجب مزیت رقابتی میگردد. همچنین، قابلیتهای محیطی شامل زیرساخت، فنّاوری، ویژگیهای محیط، امنیت و تفریح و سرگرمی به عنوان شرایط زمینه و عوامل بیرونی شامل عوامل سیاسی- اقتصادی و رفتار اطلاعیابی و نیازهای اطلاعاتی از طریق اطلاعات مربوط به مشتری و اطلاعات مربوط به بازار به عنوان شرایط مداخلهگر بر مزیت رقابتی مراکز تجاری کیش تأثیر گذاشته و در نهایت موجب افزایش سهم بازار یا به عبارتی توسعه مشتریان و بهبود عملکرد مالی این مراکز میگردد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، افزایش سهم بازار پروسه پیچیدهای بوده و به شدت تحت تأثیر ارزشافزوده برند که خود متأثر از استراتژیهای بازاریابی و عوامل مدیریتی است، قرار دارد. علاوه بر این، برای این که مراکز تجاری کیش بتوانند به صورت یک برند شناخته شوند باید پیرامون مشتریان و بازار اطلاعات لازم و کافی را جمعآوری نماید.
طاهر نصیری، نصرت ریاحی نیا، نرگس نشاط، مهدی شقاقی، رسول رسولی پور،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و تبیین نظریههای معنایی و نحوی رودلف رودلف کارناپ و اهمیت آن در توسعۀ نظری و عملی هستیشناسیها جهت بازیابی مؤثر اطلاعات است.
روش پژوهش: از آنجا که پژوهش حاضر بر آن است تا نظریۀ معناشناسی کارناپ را مورد نقد و بررسی قرار دهد و نقاط مثبت و موثر نظریه معناشناسی را برای بازیابی مطلوب اطلاعات مبتنی بر هستیشناسیها نشان دهد، لذا استفاده از روش پژوهش فلسفی اجتنابناپذیر است. پژوهش فلسفی هم میتواند رویکرد «تحلیل مفهومی» و هم رویکرد «نظرورزانه» داشته باشد. رویکرد پژوهش حاضر، تحلیل مفهومی و از نوع پژوهش های کیفی است. جامعۀ پژوهش شامل همه کتابها و مقالات منتشر شده توسط رودلف کارناپ در حوزه معناشناسی و نیز، هستیشناسیهایی است که برای بازیابی موثر اطلاعات بهکار میروند.
یافته ها: از رویکردهای قیاسی رودلف کارناپ نسبت به مسئلۀ معنا میتوان برای بازیابی اطلاعات متنی منابع، و از رویکردهای استقرایی او برای ساخت نظامهای هستیشناسی حوزههای علوم تجربی بهره برد. قواعد نظام معناشناسی رودلف کارناپ، از قبیل قواعد طبقهبندی نشانهها، قواعد تشکیل صوری زبان، قواعد دلالتهای معنایی، قواعد ارزش، قواعد تعین، قواعد صدق، قواعد انتخاب و قواعد استنباط میتواند در ساختار هستیشناسیها مورد بهرهبرداری قرار گیرد. همچنین، قواعد انتخاب و قواعد ربط در معناشناسی کارناپ، برای توسعه بازیابی اطلاعات در هستیشناسیها سودمند است. کاربست نظام نشانهشناسی، نحوی و صوری معناشناسی کارناپ به ویژه به دقت و جامعیت بازیابی اطلاعات در هستیشناسیها یاری میرساند.
نتیجه گیری: کاربست نظام معناشناسی کارناپ در ساختار هستیشناسیها به توسعه نظری و عملی هستیشناسیها یاری میرساند.
جمیله ناطقی فر، ثریا ضیائی، عصمت مومنی، فائزه دلقندی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: تعامل کاربر با اطلاعات و نظام بازیابی همواره در مجموعهای در هم تنیده از مولفههای پیدا و پنهان صورت می پذیرد که در نتیجه تعامل موثر خواهد بود. هدف پژوهش حاضر، درصدد شناسایی ابعاد بافت های بازیابی اطلاعات؛ جست و جوی هدفمند؛ وظیفه کاری؛ فرهنگی و اجتماعی- سازمانی با استفاده از چهارچوب نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین(2004) است.
روش: پژوهش حاضر با هدف بنیادی و توسعهای به روش تحلیل محتوا از نوع مرور نظامند در مقالههای بین سالهای 1991 تا 2021 میلادی و سال های 1371- 1400 شمسی در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی شامل: اسکوپوس، ساینس دایرکت، امرالد، پروکوئست، اریک، پرتال جامع علوم انسانی، نورمگز، مگیران، اس ای دی و سیویلیکا طی شش مرحله شامل: شناسایی کلید واژه های مرتبط با ابعاد بافت های نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین؛ انتخاب مقاله با در نظرگرفتن طرح موضوع و اعتبار منابع؛ جستجو در پیشینه و استخراج فهرست مقالههای مرتبط؛ تهیه مقاله های نهایی و سپس؛ کدگذاری باز انجام شده است. گردآوری اطلاعات براساس استخراج کلیدواژه ها و اطلاعات از درون متون مورد پژوهش است. جامعه پژوهش، منابع اطلاعاتی، و اعتبار نتایج، به وسیله فرایند طبقه بندی نظام مند، تضمین شده، روایی و پایایی پژوهش حاضر بر مبنای قابلیت اعتبار و اطمینان پژوهش های گذشته است.
یافتهها: شناسایی کلیدواژه های مرتبط با ابعاد بافت های نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین بین 53 مقاله از 3048 مقاله، شناسایی شد. ابعاد، معیار و کدهای باز شناسایی شده بافت ها، بافت بازیابی اطلاعا ت شامل: جامعیت (دانش ذهنی، دانش معنایی،دانش فنی)؛ مانعیت (استنباط نظام و کاربر از مفهوم ربط، فناوری های موجود در نظام)؛ اثربخشی (نیل به اهداف و تامین رضایت، رضایت از خدمات اطلاعاتی، دسترس پذیری به اطلاعات، کاربرد پذیری)؛ کیفیت اطلاعات/ کیفیت فرایند (جنبه های کیفیت اطلاعات، سطح تشخیص کاربر، زمان)؛ بافت جست و جوی هدفمند شامل: کاربرد پذیری(سرعت توسعه اطلاعات، نیاز کاربر، رضایت کاربر، کارایی، اجرای جستجو، روش های جست و جو، طراحی ارزیابی نظام ها و ابزارهای مورد نیاز، ارزیابی عملکرد)؛ کیفیت اطلاعات/ کیفیت فرایند (بازیابی مدارک مرتبط، زمان، دستیابی به اقلام مرتبط بازیابی، بازیابی حالات حسی- شناختی، رفع مشکلات تفسیری بازیابی داده، عدم پیچیدگی های)؛ بافت وظیفه کاری شامل: کیفیت اطلاعات و فرایند/ نتایج کار (دانش اظهاری اطلاعات و بازیابی، دانش رویه ای در دانش فراگیر، زمان کافی)؛ بافت فرهنگی و اجتماعی- سازمانی شامل: روابط اجتماعی- شناختی(استناد به محتوا، )؛ کیفیت نتیجه وظیفه کاری(نیت و هدف، شناخت نوع هدف، کیفیت شناخت دانشی) شناسایی شد.
نتیجهگیری: اطلاعات واقعی حاصل درک انسان از منابع داده ها طی فرایند تعامل، ارتباط و اطلاع می باشد از طرفی دیگر، رویکرد تعاملی به درک جامع رفتار اطلاعاتی انسان کمک می کند. همچنین چهارچوب های جدیدتر توسعه یافته توجه بیشتری را به گفتگوی تشکیل دهنده تعامل کاربر- نظام اطلاعات اختصاص می دهند. بازیابی تعاملی اطلاعات چهارچوبی نظری را در درک ماهیت بازیابی اطلاعات فراهم کرده و با در نظر گرفتن ابعاد بافت ها در نظام اطلاعات و بازیابی، ماهیت تعامل اطلاعات تحلیل می شود.
حمیدرضا رستمی، شعبان الهی، علی معینی، علیرضا حسن زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، فناوریهای معنایی، از طریق ارائه روشهای هوشمند مدیریت داده، امکان استدلال ماشینی را فراهم آوردهاند. این قابلیت، شکلهای جدیدی از تعامل میان انسانها و فناوریهای معنایی را به وجود آورده است که در مطالعات از آن به «تعامل معنایی» یاد میشود. گسترش روزافزون این نوع تعاملات در زندگی روزمره، ضرورت شناسایی عوامل مؤثر بر آن و معرفی الزامات یک تعامل همافزا، که در این پژوهش از آن به مدل همزیستی تعبیر شده است را آشکار میسازد. هدف بررسی چیستی، چرایی و چگونگی تعامل انسان و فناوری معنایی در قالب مدل همزیستی، هدف اصلی پژوهش حاضر است. ارائه چنین مدلی میتواند در توسعه راهبردهای فعال در مواجهه با فناوریهای هوشمند، به ویژه فناوری معنایی مفید باشد.
روش: پژوهش حاضر، مبتنی بر روششناسی نظریه کنشگر-شبکه، به معرفی کنشگر-شبکههای همزیستی پرداخته است. دادههای مورد نیاز پژوهش، به طور عمده از طریق مصاحبه با مدیران، کارشناسان و کاربران فعال در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی گردآوری شده است.
یافتهها: در همزیستی انسان-فناوری معنایی، علاوه بر انسان (در قالب طراح یا کاربر)، 11 کنشگر دیگر (شامل: محصول معنایی، زمینه، زیرساخت، داده، دانش، رسانه اجتماعی، وب، مراکز علمی، سازمان، هوش مصنوعی و هستانشناسی) نقش دارند که در تعامل با یکدیگر، هفت کنشگر-شبکه پویای همزیستی (شامل: طراحی و توسعه محصول، استفاده از محصول، رهبری و مدیریت، مدیریت داده، مدیریت دانش، آموزش و شرایط زمینهای) را تشکیل میدهند.
نتیجهگیری: محصولات معنایی در کنار انسان، کنشگرانی مستقل، خودمختار و خودآگاه هستند که قادرند در همزیستی میان انسان و فناوری، از صرف واسطه تغییر بودن فراتر رفته و حاکم بر تغییرات اجتماعی شوند؛ در چنین شرایطی، انسان به عنوان آفریننده محصول معنایی، باید علاوه بر تقویت قابلیتهای فنی در آفرینش محصول، نسبت به واسپاری اموری که محصول قادر به انجام آن است اقدام نماید
فریدون یزدانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطۀ بین سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی معلمان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل تمامی معلمان (زن و مرد) پایههای اول تا ششم دوره ابتدایی ناحیۀ 1 شهر همدان به تعداد 875 نفر میشد. برای نمونهگیری از شیوۀ تصادفی طبقهای استفاده شد و بر این اساس تعداد 267 نفر آموزگار (208 زن و 59 مرد) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. ابزار گردآوری دادهها، «پرسشنامۀ سواد اطلاعاتی» (یزدانی، 1391) و «مقیاس سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی» (فرخی، 1393) بود که پایایی و روایی لازم را دارا بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که در کل، سطح سواد اطلاعاتی آموزگان در حد متوسطی بوده است؛ لیکن، در ابعاد «تعریف نیاز»، «مکانیابی»، و «ارزشیابی اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان بالاتر از میانه و در ابعاد «سازماندهی اطلاعات» و «تبادل اطلاعات»، سطح سواد اطلاعاتی معلمان پایینتر از میانه جامعه بوده است. همچنین، یافتهها نشان داد که سطح آگاهی و نگرش زیستمحیطی معلمان در حد مناسبی بوده است؛ اما عملکرد زیستمحیطی معلمان در وضعیت نامناسبی قرار دارد. در نهایت، نتیجه تحقیق معلوم ساخت که بین تمامی ابعاد سواد اطلاعاتی با آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی معلمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P).
نتیجهگیری: معلمانی که سواد اطلاعاتی بالاتری دارند، امکان دسترسی به آگاهیهای زیستمحیطی بهتری دارند و درنتیجه نگرش و رفتار زیستمحیطی بهتری خواهند داشت. بنابراین، میتوانیم برای بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد زیستمحیطی افراد، سواد اطلاعاتی آنان را افزایش دهیم.
علی خبره، محمدرضا کاشفی نیشابوری، عبداله نعامی، سید محمود هاشمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: در این پژوهش به بررسی تبیین اثر سبز شدن مزیت رقابتی پورتر در فرایند بازاریابی با تاکید بر سیستم اطلاعات بازاریابی و رفتار اطلاعاتی شرکت ها پرداخته میشود.
روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، بر اساس نتیجه، توسعهای و ازلحاظ شیوه، کیفی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و خبرگان بازاریابی و زیستمحیطی شرکتهای نفتی بوده که از بین آنها تعداد 13 نمونه به روش گلوله برفی هدفمند جهت انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب گردید. در این تحقیق برای تجزیهوتحلیل دادههای مصاحبه، از روش تحلیل محتوا مبتنی بر تئوری داده بنیاد استفاده شد. برای این منظور ابتدا رمزهای مناسب به بخشهای مختلف دادهها اختصاصیافته و مفاهیم تعیین گردید. سرانجام، با رمزگذاری انتخابی، مقولهها پالایششده و ابعاد اصلی تحقیق در قالب شرایط علی، محوری، زمینه، مداخلهگر، راهبردها و پیامدها جهت تعیین چگونگی سبز شدن مزیت رقابتی پورتر در فرایند بازاریابی پدیدار شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، رفتارهای کارآفرینانه و عوامل مدیریتی زمینه بازاریابی سبز پایدار و بعد از آن مسئولیت اجتماعی سبز را برای شرکتهای نفتی فراهم مینماید. در این میان چابکی سازمان راه را برای بازاریابی سبز پایدار و مسئولیت اجتماعی هموارتر مینماید. بازاریابی سبز نیز با تأثیر از قابلیتهای شرکت، عوامل تولید و عوامل محیطی باعث جایگاهیابی سبز و نهایتاً مزیت رقابتی سبز برای شرکت و مشتریان میگردد.
نتیجهگیری: بنابراین نتایج نشان داد، فرایند بازاریابی سبز، فرایند پیچیدهای است که با تأثیر بر چابکی سازمان، رفتار کارآفرینانه و عوامل مدیریتی موجب جایگاهیابی سبز و در نهایت، مزیت رقابتی سبز برای شرکت و مشتریان میگردد
دکتر بتول کیخا، دکتر امیر غائبی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر وزندهی، تعیین اولویت و بررسی جهت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مؤلفههای مهارتهای سواد اطلاعاتی، با مدنظر قرار دادن اهمیت بافت اطلاعاتی جامعه، در آموزش این مهارتها، در جهت رفع خلأهای مهارتی و ارتقاء مهارتهای سواد اطلاعاتی جامعه است.
روش: پژوهش از نوع کاربردی است و با رویکردی کمی با استفاده از روشهای تصمیمگیری چند معیاره بر اساس تکنیک مقایسهای زوجی دیمتل دالالا، با استفاده از نرمافزار متلب انجام شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از ماتریس دیمتل ضمن بررسی تأثیر و تأثر مؤلفههای مهارتهای سواد اطلاعاتی بر یکدیگر و سنجش وزن آنها؛ اولویت آموزش مؤلفهها را در جهت ارتقاء و رفع خلأهای مهارتهای سواد اطلاعاتی، به این ترتیب نشان داد: «مهارتهای دسترسی به اطلاعات»، «مهارتهای ارزیابی اطلاعات»، «مهارتهای استفاده از اطلاعات»، «مهارتهای اشاعه اطلاعات»، «مهارتهای درک و تشخیص نیاز اطلاعاتی» و «مهارتهای ترکیب اطلاعات».
نتیجهگیری: بهرهگیری از تکنیکهای مقایسهای زوجی بهعنوان یک رویکرد نوین در حوزه مطالعات سواد اطلاعاتی، میتواند در تصمیمگیریهای آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی در بافتهای مختلف اطلاعاتی سودمند واقع شود. وزندهی و بررسی تأثیر و تأثر مؤلفههای مهارتهای سواد اطلاعاتی بر یکدیگر، نشان داد که مؤلفههایی که در اولویتهای اول قرار گرفتهاند، با داشتن وزن نسبی بیشتر نسبت به مؤلفههای بعدی، از حیث میزان نیاز به آموزش و ارتقاء، حائز اهمیت بیشتری هستند. اطلاع تصمیمگیرندگان از میزان اثرگذاری مؤلفهها بر یکدیگر، نقش قابلتوجهی در تصمیمسازی و اتخاذ روندهای مناسب در آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی بر اساس درجه اهمیت و اولویت مهارتها دارد و میتواند راهنمایی برای سیاستگذاران، مدرسان و پژوهشگران این حوزه باشد.
اقا سهراب مستقل، دکتر ابراهیم البونعیمی، دکتر عبداله نعامی، دکتر فرزاد آسایش،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف: در این پژوهش به تبیین نقش تعامل دانش مشتری در قصد خرید مصرفکنندگان صنایع الکتریکی با رویکرد رفتار اطلاعاتی پرداخته میشود.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، بر اساس نتیجه، توسعهای و از لحاظ شیوه، کیفی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و خبرگان بازاریابی و رفتار مصرفکننده به ویژه صنایع الکتریکی بوده که از بین آنها تعداد 14 نمونه به روش گلوله برفی هدفمند جهت انجام مصاحبه نیمهساختاریافته انتخاب گردید. در این تحقیق برای تجزیهوتحلیل دادههای مصاحبه، از روش تحلیل محتوا مبتنی بر تئوری داده بنیاد استفاده شد. برای این منظور ابتدا رمزهای مناسب به بخشهای مختلف دادهها اختصاص یافته و مفاهیم تعیین گردید. سرانجام، با رمزگذاری انتخابی، مقولهها پالایش شده و ابعاد اصلی تحقیق در قالب شرایط علی، محوری، زمینه، مداخلهگر، راهبردها و پیامدها پدیدار شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، رفتار اطلاعاتی شامل دانش برای مشتری، دانش از مشتری و دانش درباره مشتری و ویژگیهای فردی به عنوان عوامل علی بر تمایلات رفتاری مشتریان تاثیرگذار است؛ تمایلات رفتاری نیز باعث تصمیمگیری خرید میگردد. از طرفی عوامل بازاریابی (محصول، قیمت، مکان، ترویج و مدیریت فرایند)، به عنوان زمینه حاکم، بر قصد خرید اثر میگذارد. همچنین، عوامل محیطی و قابلیتهای درونی شرکت، در قالب شرایط مداخلهگر بر قصد خرید مصرفکنندگان صنایع الکتریکی مؤثر است؛ که در نهایت باعث ایجاد ارزشافزوده برای شرکت و مشتریان میگردد.
نتیجهگیری: بنابراین نتایج نشان داد، تمایلات رفتاری مشتریان به شدت تحت تأثیر دانش آنها از صنایع و محصولات الکتریکی قرار دارد
مریم بومری، دکتر رضا کریمی، دکتر روح اله خادمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف: یکی از مهمترین نیازهای اطلاعاتی افراد در زندگی روزمره، نیازهای اطلاعاتی مربوط به سلامت است. یکی از مسائل مربوط به سلامت که در سالهای اخیر دنیا را دچار بحران کرده است، ویروس کرونا است. داشتن اطلاعات سلامت در مورد این بیماری میتواند در جلوگیری از گسترش، درمان و دیگر مسائل کمککننده باشد. یکی از گروههایی که تحتالشعاع ویروس کرونا قرار گرفتهاند، دانشجویان هستند؛ لذا هدف اصلی این مطالعه، بررسی رفتار اطلاعیابی سلامت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم در زمینه بیماری ناشی از ویروس کرونا بود.
روششناسی: این پژوهش کاربردی و بهصورت روش پیمایشی- توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم که 3000 نفر بودند که با استفاده از جدول مورگان تعداد 300 نفر بهعنوان حجم نمونه مشخص شدند. روش نمونهگیری تصادفی ساده بود که در نهایت 200 نفر به پرسشنامه به طور کامل پاسخ دادند. گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد لانگو، انجام شده است. برای بررسی فرضیههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری t مستقل و تحلیل واریانس یکراهه رابطه بین متغیرهای منابع اطلاعاتی، سن، جنسیت و محل سکونت با رفتار اطلاعیابی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم بررسی شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بیشترین منابع اطلاعاتی مربوط به «اینترنت»، «شبکههای اجتماعی (مانند تلگرام، واتساپ، اینستاگرام و...)» و «تلویزیون» و «خانواده» به ترتیب با میانگین 12/3، 09/3، 04/3 و 02/3 است، در حالی که کمترین استفاده از منابع اطلاعاتی مربوط به «بروشور و جزوه» با میانگین 62/2 بود. همچنین یافتهها نشان میدهد که میانگین به دست آمده دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم در کسب اطلاعات مربوط به کرونا از منابع جدید مانند شبکههای اجتماعی و اینترنت بالاتر از میانگین مفروض بوده، اما استفاده فعال از اطلاعات مربوط به کرونا با تفاوت اندکی از منابع سنتی مانند تلویزیون و رادیو است. از سویی دیگر یافتهها نشان میدهد که بین متغیرهای رفتار در جست وجوی اطلاعات، درک در جست و جوی اطلاعات، تعامل بینفردی در جست وجوی اطلاعات، تأثیر اطلاعات بر بیماری، دریافت فعالانه اطلاعات و دریافت غیر فعالانه اطلاعات با سن، جنسیت و محل سکونت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: بررسی رفتار اطلاعیابی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه قم نشان میدهد که این دانشجویان از سواد اطلاعاتی سلامت برخوردارند و میتوانند اطلاعات سلامت مرتبط را شناسایی و استفاده کنند. علیرغم استفاده بیشتر از منابع جدید مانند شبکههای اجتماعی و اینترنت، اطلاعات کسب شده از منابع سنتی بیشتر مورد اعتماد و استفاده بوده است. هیچکدام از متغیرها مانند جنسیت، سن و محل زندگی بر رفتار اطلاعیابی سلامت دانشجویان کارشناسی ارشد قم تأثیر ندارد و همه افراد فارغ از این متغیرها رفتار اطلاعیابی سلامت یکسانی داشتهاند.
نازنین کاشفیه، لیلا خلیلی، ابوالفضل قاسم زاده علیشاهی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف: اشتراک دادههای پژوهشی منجر به استفاده مجدد از آن دادهها میشود. هدف پژوهش حاضر توصیف وضعیت اشتراک و استفاده مجدد از دادههای پژوهشی در میان پژوهشگران است که نگرش، تجربه و موانع استفاده مجدد از دادههای پژوهشی مورد بررسی قرار میگیرد.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و کمی به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بود که در مجموع 154 نفر مشارکت داشتند. ابزار پژوهش پرسشنامه محققساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن مورد تایید متخصصان قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفایکرونباخ ارزیابی و مقدار مناسب 774/0 به دست آمد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار اسپیاساس انجام شد.
یافتهها: نگرش پژوهشگران نسبت به استفاده مجدد از داده های پژوهشی با میانگین 29/3 در وضعیت نسبتا مطلوبی بود. تجربه استفاده مجدد از دادههای پژوهشی با میانگین 22/2 در سطح مطلوبی نبود. میانگین نمره موانع حقوقی، فردی و سازمانی به ترتیب 45/3، 18/3 و 15/3 بود. تجربه اشتراک پژوهشگران زن کمتر از مردان بود. میانگین نگرش و تجربه در اشتراک و استفاده مجدد از داده پژوهشی برای پژوهشگران کشاورزی بطور محسوسی کمتر از گروههای دیگر بود. میانگین نگرش پژوهشگران با سن بالاتر به اشتراک داده تا حدودی بیشر از سایر گروها بود.
نتیجهگیری: علیرغم نگرش نسبتا مطلوب پژوهشگران به استفاده مجدد از دادههای پژوهشی، از نظر تجربه در سطح مطلوب نبود. موانع حقوقی، فردی و سازمانی در استفاده مجدد از دادههای پژوهشی موانع موثر بودند.
خانم خاتون وکیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف: هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر عضویت در شبکه های اجتماعی و نشخوار ذهنی در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر حقوق دانشگاه آزاد قائمشهر بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. نمونه آماری در این مطالعه، 70 نفر به صورت نمونه در دسترس از دانشجویان رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد قائمشهر درسال تحصیلی 1400-1399بوده است . روش نمونه گیری در تحقیق حاضر تصادفی ساده بود. برای تعیین حجم نمونه در این پژوهش، از جدول کرجسی مورگان استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بررسی اثرات عضویت در شبکه های اجتماعی، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (تقی زاده و نیکخواه ) و پرسشنامه مقیاس نشخوار ذهنی (تقی زاده ) است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای25- SPSS و (PLS) انجام شد.
یافتهها: نتایج دلالت بر این داشت که شدت اثر عضویت در شبکههای اجتماعی (5/24 درصد) بیشتر از شدت اثر نشخوار ذهنی (8/12 درصد) بوده است. هم چنین می توان شدت اثر را برای هر سه خرده مقیاس این دو متغیر مشاهده کرد. نتایج معادلات ساختاری جهت رد یا تایید فرضیات نشان داده است، هر دو متغیر عضویت در شبکههای اجتماعی(P =0/001 و β=0/526) و نشخوار ذهنی(P =0/002 و (β=-0/379 بر انعطافپذیری شناختی تاثیر معنادار داشتهاند، با توجه به مقدار ضریب مسیر میتوان گفت عضویت در شبکههای اجتماعی دارای اثر مثبت و نشخوار ذهنی دارای اثر منفی بوده است .
نتیجهگیری: عضویت در شبکه های اجتماعی اثرات به مراتب بیشتر و مخرب تری نسبت به نشخوار ذهنی در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان داشته است و می توان گفت که هر دو متغیر عضویت در شبکه های اجتماعی و نشخوار ذهنی بر انعطاف پذیری شناختی تاثیر داشته است.
سیدمحمد میرزمانی، زهرا اباذری، نصرت ریاحی نیا، نجلا حریری، سمیرا دانیالی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفهها و شاخصهای مؤثر مدیریت دانش در شهرداریهای کلانشهرهای ایران است. از این رو محقق از روش کیفی به بررسی الگوی مدیریت دانش در شهرداریهای کلانشهرهای ایران پرداختهاست.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمعآوری دادهها و روش اجرا، پژوهشی کیفی، با رویکرد تحلیل دلفی فازی است. جامعه پژوهش 20 نفر از صاحب نظران و خبرگان رشتههای (مدیریت شهری، مدیریت و مدیران اجرایی در شهرداریها) هستند که به روش هدفمند از آنها نمونهگیری شده است.
یافتهها: بر اساس تحلیل دلفی، 7 مولفه و59 شاخص شناسایی شدهاست، که بر اساس کدهایی که از ادبیات تحقیق جمع آوری گردید و بر آن اساس فرم پرسشنامهای که از خبرگان به روش تحلیل دلفی فازی انجام پذیرفته 7 مولفه شامل، کاربرد دانش در بین کارکنان با میانگین 846/0، مزیت رقابتی برای سازمان با میانگین 822/0، تسهیم دانش در بین کارکنان با میانگین 840/0، دانش در سازمان با میانگین 831/0، توزیع دانش در بین کارکنان با میانگین 839/0، خلق دانش برای کار کنان با میانگین 840/0، انتقال دانش در بین کار کنان با میانگین 788/0 به دست آمده است.
نتیجهگیری: مدیریت دانش به عنوان یک رشته علمی در ایران هنوز دوران طفولیت خود را سپری میکند، از اینرو هنوز مسائل ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد. هرچند سازمان ها به خصوص مطالعه موردی این پژوهش یعنی شهرداریهای کلانشهرها، به تدریج به اهمیت مدیریت دانش در واحدهای مختلف خود پی میبرند، اما هنوز فاصله زیادی برای عملیاتی کردن آن در یک سطح قابل قبول وجود دارد.
روح ا خدا بنده لو، اکبر مومنی راد، محمد هادی زاهدی، آزاده ملکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه دیدی جامع از وضعیت جاری پژوهش ها در حوزه یادگیری و کلاس درس معکوس است. مطالعه حاضر کوششی از نوع علم سنجی به منظور استخراج و تحلیل شبکه های کتابشناختی در این حوزه است که بر اساس نمایه های استنادی علوم (ISI) انجام گرفتهاست.
روش پژوهش: بدین منظور با استفاده از تکنیک جستجوی نظامند، مجموعه تولیدات علمی نمایه شده در زمینه یادگیری و کلاس درس معکوس بین سالهای 1990 تا 2018 از پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس (3259 رکورد) استخراج شد. به منظور تحلیل شبکه های کتابشناختی و با استفاده از تکنیک متن کاوی دادهها وارد نرم افزار VOSviewer گردید. تکنیک متن کاوی بر روی کلمات کلیدی، عناوین و چکیده مقالات به منظور شبکه گرافهای علمی پیاده سازی شد.
یافته ها: تحلیل ها در خصوص مجموعه تولیدات علمی منتشر شده به تفکیک سال، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی پرکار و کشورها در جداولی نشان داده شد. تکنیک شبکه های کتابشناختی بر روی کشورها و دانشگاههای پرکار به منظور شناسایی میزان همکاری آنها در تولید علم در این حوزه پیاده گردید. همچنین بررسی تولیدات علمی با کیفیت از طریق میزان ارجاعات، از جمله یافته های این پژوهش بود.
نتیجه گیری: حوزه یادگیری معکوس از حوزههای جدید آموزشی است که ارتباط آن با خیلی از موضوعات دیگر بررسی نشده و همچنین ابعاد مختلف آن از نظر پژوهشی به اشباع کافی نرسیده است و جای واکاوی عمیق دارد.
خانم ندا عباسی دشتکی، اقای احمد شعبانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتارهای اطلاعیابی انعکاسی از نیازهای کاربران است و شناسایی و درک صحیح آنها اهمیت درخوری در مطالعات اطلاعیابی داشته و در ارائه خدمات مفید به کاربران سودمند است. صاحبنظران جهت شناخت هر چه بهتر رفتارهای مختلف جستجوگران در اطلاعیابی، بر اساس رویکردهای شناختی، فرایندگرا، و کاربرگرا مدلهایی را ارائه کردهاند. هدف تمامی این مدلها توصیف و توضیح شرایطی است که کنشهای افراد را برای یافتن نوعی اطلاعات پیشبینی کند. با توجه به فهم متفاوت از رفتار اطلاعیابی، پژوهش حاضر با این هدف که مدل بایستروم و ژارولین بر چه مفهومی از این حوزه تاکید داشته و منظر مذکور تا چه حد جنبه نقد پذیری دارد، انجام شد.
روش پژوهش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانهای مدل رفتار اطلاعیابی بایستروم و ژارولین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای حاصل از این بررسی نشان داد پیچیدگی وظیفه، عدم قطعیت، و ابهام مفاهیم با یکدیگر ارتباط داشته و میتواند در بنای مدلها جایگاه آشکاری را بنا نماید. با پیچیدگی وظیفه نیاز به انواع اطلاعات از قبیل افراد مطلع، فزونی مییابد؛ لذا مکان منابع نیز حائز اهمیت میباشد. همچنین، با افزایش پیچیدگی نیاز به منابع و مدت زمان بیشتر جهت انجام جستجو نیز احساس میشود.
نتیجهگیری: پیچیدگی وظیفه در فرایند اطلاعیابی متغیری چشمگیر است و نیاز به انواع اطلاعات، تعداد منابع، و مکان منابع را تحت تاثیر قرار میدهد. پیچیدگی وظیفه تعیین میکند که چه نوع اطلاعاتی مورد نیاز است و از چه منابعی استفاده شود. همچنین، باعث افزایش بهرهگیری از افراد مطلع (به عنوان منبع اطلاعاتی) میشود. بر این قرار، سیستمهای اطلاعاتی که مشاوره اطلاعاتی افراد را تسهیل کرده؛ در این خصوص کارآمدی لازم را احراز کرده و به عنوان منابع اطلاعاتی مکمل در نظر گرفته شوند؛ بر این قرار مناسب است بر این جنبه از منابع اطلاعاتی در سیستمهای اطلاعاتی تمرکز بیشتری صورت پذیرد. نظر به اینکه پیچیدگی وظیفه در مدل بایستروم و ژارولین نقش کلیدی ایفا نموده؛ به نظر میرسد امکان اینکه این مفهوم درکنار عوامل موقعیتی، شخصی، و سازمانی قرار گیرد و به عنوان یکی از عوامل مهم در جستجوی اطلاعات مورد توجه واقع شود، نوعی حسن و معیار مناسب برای مدل مزبور محسوب خواهد شد.
دکتر شهناز خادمی زاده، خانم زینب محمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی کاربردهای دادهکاوی در ارائه خدمات، مجموعهسازی و مدیریت کتابخانههای دیجیتالی صورت گرفته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی و به لحاظ روش در زمره پژوهش¬های کیفی است که به روش مرور نظاممند انجام شده است. برای این منظور مقالات از طریق جستجو در پایگاه¬های اطلاعاتی«اشپرینگر»، «امرالد»، «پروکوئست»، «وبآو ساینس»، «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت» و «سمنتیک اسکالر» بدست آمده است. مقالات بین بازۀ زمانی 2000 تا 2021 تحلیل و از الگوی مرور سیستماتیک کیچنهام و چارتر (2007) پیروی شد. با توجه به معیارهای موردنظر تعداد 1296 مقاله بعد از پالایش اولیه استخراج شده است و از بین این مقالات با بررسی عنوان 77 مقاله مرتبط با موضوع شناسایی و وارد بررسی نهایی از طریق بررسی متن کامل شده است که در نهایت تعداد 29 مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری محتوای کیفی استفاده و تجزیهوتحلیل محتوا از سوی دو کدگذار انجام شد. میزان توافق ارزیابان براساس فرمول مایلز و هابرمن برای تحلیلهای انجام شده 5/78 محاسبه شد.
یافتهها: بر اساس نتایج تحلیل کیفی در این پژوهش، 75 مضمون پایه، 13 مضمون سازماندهنده و 3 مضمون فراگیر «خدمات دیجیتال»، «مدیریت کتابخانه دیجیتال» و «مجموعهسازی دیجیتال» شناسایی شده است که در مجموع کاربرد دادهکاوی در کتابخانههای دیجیتال را به تصویر کشیده است.
نتیجهگیری: با استفاده از تکنیکهای دادهکاوی در کتابخانههای دیجیتال میتوان اطلاعات متنوعی را به صورت یکپارچه در طبقات مختلفی ذخیره نمود تا کاربر نهایی بتواند به نیازهای اطلاعاتی خود در کمترین زمان ممکن پاسخ دهد. از طرفی دیگر، کتابخانه ها نیز میتوانند منابع کاربردیتری را از طریق تحلیل علاقهمندی های اطلاعاتی کاربران خود تهیه کنند و این نکته در شرایطی که کتابخانه ها با مشکلات مالی روبرو هستند، میتواند نقطه عطفی در نظر گرفته شود.
حجت آبادطلب، صفیه طهماسبی لیمونی، میترا قیاسی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امنیت اطلاعات یک مسئله حیاتی در سازمانها است و این امر در کتابخانههای دانشگاهی به دلیل نوع خاص مراجعه کنندگان، تبادل و انتقال اطلاعات به کاربران خود از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی رابطه توسعه نرم افزارهای کتابخانه ای با مدیریت امنیت اطلاعات در کتابخانه های دانشگاه های آزاد اسلامی کشور است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع آمیخته است. نمونه آماری شامل240نفر از کارکنان کتابخانههای مرکزی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور در سال تحصیلی1400-1399 است، که به صورت سرشماری در پژوهش شرکت کردند. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه مدیریت امنیت اطلاعات عاشوریزاده (1391) و پرسشنامه محققساخته توسعه نرم افزارهای کتابخانه ای فراهم گردید. روایی صوری، محتوایی و سازه ابزار مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامههای مدیریت امنیت اطلاعات و توسعه نرم افزارهای کتابخانه ای به ترتیب 85/0 و 83/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از آمار توصیفی و تحلیلی و نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد که توسعه نرم افزارهای کتابخانه ای ، دارای پنج عامل اصلی «ذخیره و بازیابی اطلاعات، کاربری، امنیت، استانداردها و دسترسپذیری» است. از نگاه کارکنان وضعیت توسعه نرم افزارهای کتابخانه ای ، مدیریت امنیت اطلاعات و هر یک از مؤلفههای آنان در کتابخانه های دانشگاههای آزاد اسلامی کشور مطلوب است. همچنین نتایج نشان دادکه، بین توسعه نرمافزارهای کتابخانه ای با مدیریت امنیت اطلاعات رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش در شناسایی تأثیرات توسعه نرمافزارهای کتابخانهای در مدیریت امنیت اطلاعات کتابخانههای دانشگاههای آزاد کشور، مفید خواهد بود.
سمیرا دانیالی، امیر حسین صدیقی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: داده به عنوان یک سرمایه راهبردی در هر سازمانی نیازمند مدیریت صحیح و اثربخش است تا بتواند فرصتهای تحولآفرینی را برای سازمان رقم زند. در این راستا حکمرانی داده با تعیین سیاستها، فرآیندها و مسئولیتهای دادهای به دنبال ارزشآفرینی راهبردی از دادههای سازمان است. حکمرانی داده اثربخش نیازمند ارزیابی است و هدف این پژوهش ارائه روشی برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمانها است.
روش: در این پژوهش ابتدا مدلی برای ارزیابی حکمرانی داده در قالب یک ساختار سلسلهمراتبی و با استفاده از نتایج پژوهشهای پیشین پیشنهاد میشود. سپس روش ارزیابی با استفاده از ساختار پیشنهادی و یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس تبیین میگردد. در ادامه رویکرد پیشنهادی در یک مطالعه موردی در صنایع غذایی مورد استفاده قرار میگیرد.
یافتهها: مطابق با نتایج این پژوهش، حکمرانی داده میتواند از سه بعد مختلف شامل کیفیت داده، تاثیرات درون سازمانی و تاثیرات برون سازمانی مورد ارزیابی قرار بگیرد. معیارهای ارزیابی کیفیت داده شامل دقت، کامل بودن، سازگاری، در دسترس بودن، بهروز بودن و یکتایی داده است. معیارهای کارایی حکمرانی داده، بهرهوری حکمرانی داده و صرفهجویی در هزینههای کسب و کار به تاثیرات درون سازمانی اشاره دارند. معیارهای کسب و بهبود رضایت مشتری، انطباق با قوانین و ایجاد فرصتهای کسب و کار نیز به تاثیرات برون سازمانی مربوط میشوند.
نتیجهگیری: حکمرانی داده با پایش کیفیت دادهها و همراستایی آنها با اهداف کسب و کار از یک سو زمینهساز تحولات درون سازمانی نظیر افزایش بهرهوری است و از سوی دیگر دارای تاثیراتی برون سازمانی همچون افزایش رضایت مشتری و ایجاد فرصتهای کسب و کاری جدید است. لذا سازمانها برای حفظ مزیت رقابتی و انطباق با قوانین و مقررات، نیازمند بهکارگیری، پیادهسازی و ارزیابی حکمرانی داده در کسب و کار خود هستند. پژوهش حاضر کوشید تا رویکردی کاربستپذیر را برای ارزیابی حکمرانی داده در سازمانها ارائه دهد.
دکتر زیور صباغی نژاد، آقای عبدالرضا خلف کعب عمیری، دکتر احمد فخری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف ارائه هنجار فارسی ساختار درونی الگوی اطلاع یابی الیس در جامعه دانشجویان صورت گرفت.
روش پژوهش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانهای مدل رفتار اطلاعیابی بایستروم و ژارولین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفه های اصلی با چرخه واریماکس به شناسایی 5 عامل شناسایی، تایید و سازماندهی؛ نظارت، حفظ و استخراج؛ ربط و پیوندیابی؛ دسترس پذیری و به روز بودن و عامل اعتباریابی منجر شد. الگوی پنج عاملی استخراج شده بیش از 66 درصد از تغییرات رفتار اطلاع یابی را تبیین می کند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده برازش مطلوب الگوی استخراج شده است. کلیه عوامل از همسانی مطلوبی برخوردار بودند و آلفای کرونباخ کلی ابزار 97/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: الگوی پنج عاملی رفتار اطلاع یابی در وب، یک ابزار خودگزارشی جدید برای ارزیابی ماهیت رفتار اطلاع یابی کاربران دانشگاهی در وب است. این الگو از نظر محتوایی و گویه های مورد استفاده، تقریبا مبتنی بر الگوی اطلاع یابی الیس است ولیکن از نظر خرده مقیاس با آن متفاوت است.