زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی پوشش و انعکاس اخبار مربوط به علم اطلاعات و دانششناسی در مطبوعات کشور انجام شده و در آن روزنامه ایران که یکی از نشریههای کثیرالانتشار و عمومی است، بهعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد استقرایی است. بدین منظورکلیه صفحات روزنامه ایران در سال 1390 از وبسایت آن استخراج و پس از بررسی، موارد مرتبط با علم اطلاعات و دانششناسی استخراج و دستهبندی گردید.
یافتهها: روزنامه ایران بهعنوان یکی از مطبوعات پرتیراژ کشور و با داشتن مخاطب عام –مطالب مربوط به این حوزه را باگستردگی و جامعیت قابلتوجهی ارائه کرده است. با این مطالب ارائه شده درحد ارائه اخبار و با رویکردی کاملاً توصیفی بوده و جای مطالب تحلیلی دراین زمینه نسبتاً خالی است. مطالب ارائه شده در هفت طبقهء اصلی دستهبندی شده و مقولهها و مفاهیم فرعی مرتبط با هر یک از این طبقات به تفکیک و در جدولهایی که شامل شواهد واقعی از متن روزنامه بودند، ارائه شده است. طبقههای اصلی یافت شده در این مقاله عبارتند از: رویدادهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نمایشگاههای کتاب وسایررخدادهای فرهنگی، مناسبتها، جشنوارهها و جایزه های مرتبط باکتاب، علم اطلاعات ودانششناسی، انعکاس اخبار نهادهای حوزه کتاب، اخبار کتابخانهها و مراکزاطلاعرسانی، حوزه نشر و علم سنجی و مطالعه، موانع و راهکارهای افزایش آن.
نتیجهگیری: اخبار انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و مطلب ترویجی به قلم استادان، کتابداران شاغل و دانشجویان این رشته در روزنامه کمتر به چشم میخورد. به نظر میرسدکه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی میتواند درا ین زمینه فعالتر از گذشته عمل کند و از رسانههایی مثل مطبوعات کثیرالانتشار برای معرفی این رشته و دامنهی فعالیتهای آن بیشتر بهره گیرد.
زمینه و هدف: امروزه اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نقش مهمی را در رفتار اطلاعجویی افراد، خصوصاً دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایفا مینمایند. کاربرانی که برای نوشتن پایان نامه خود از اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی استفاده می نمایند، ممکن است همانند کاربرانی که اطلاعات را تنها در کتابخانه جست و جو مینمایند، رفتار نکنند و تفاوتهای زیادی بین این دو دسته وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاعجویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی است که در حال نوشتن پایاننامه میباشند، میپردازد.
روش: این پژوهش به صورت کمی و کیفی انجام شده است. دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه رفتار اطلاعجویی گردآوری و با استفاده از آمار تحلیلی (آزمون t و آزمون فریدمن) در معرض تحلیل قرار گرفت. و در تحلیل دادههای کیفی نیز با روش تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 100 نفر (50 دانشجوی مرد و 50 دانشجوی زن) انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج در بررسی آزمون تی برای گروههای دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری در هیچکدام از ابعاد رفتار اطلاعجویی بین پسرها و دخترها وجود ندارد. نتایج آزمون فریدمن تفاوت در میانگین رتبهها در ابعاد رفتار اطلاع جویی دانشجویان را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده از این آزمون، به ترتیب: تأیید دانش پیشین، قضاوت ربط، خلق اندیشه نوین، زمان و تلاش برای جستجوی اطلاعات دارای بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز میباشند. نتایج تحلیل کیفی نشان داد که: بیشترین مشکلات دانشجویان مضامینی همچون استفاده از جستجوی مشارکتی و رفتار مشارکتی، دشواری در یافتن اطلاعات مرتبط، محدودیت زبانی منابع، تعدد اهداف، محدودیت شکلی منابع، ناآشنایی با منابع تخصصی، فقدان مهارتهای سواد اطلاعاتی و صرف زمان زیاد جهت جستجو و به بیانی دیگر استمرار در جستجو از مشکلات دانشجویان میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی نه تنها مهارتهای لازم را در استفاده از پایگاههای اطلاعاتی ندارند؛ بلکه با این پایگاهها آشنایی کمی دارند؛ که این امر ناکارآمدی آنها در اطلاعجویی و ضعف سواد اطلاعاتی آنها را نشان میدهد. از این رو، موانع موجود در راه آشنایی و استفاده از پایگاهها و مهارت آموزی برای جستجوی هدفمند ضرورت دارد.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن ویژگی های کلی و توصیف چگونگی رشد تفکر انتقادی کودکان درباره خشونت رسانه ای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی موجود در چند نمونه از انیمیشن ها و بازی های رایانه ای محبوب دانش آموزان پسر گروه سنی 6 تا 12 سال مقاطع پیش از دبستان و دبستان شهرستان دزفول از طریق برنامه فلسفه برای کودکان است.
روش پژوهش: این پژوهش در مجموعه تحقیقات کیفی قرار گرفته و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده ها از ابزاری همچون مشاهده، مصاحبه و تهیه چک لیست استفاده شد. این کار با نظر به مفهوم، چیستی، ویژگی ها و عناصر دو بعد تفکر انتقادی (تفکر منطقی و خلاق) و نیز شش دیدگاه معرفت شناسی (خود مرکز گرا، پس از مرکزگرایی ، پیش از نسبی گرایی، نسبی گرایی، پس از نسبی گرایی و پیش از بین الاذهانی و بین الاذهانی) از طریق برنامه آموزش فلسفه برای کودکان انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 48 دانش آموز پسر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها طی 20 جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت در قالب اجتماع پژوهشی (یا کاوشگری جمعی که مشارکت اجتماعی تمامی افراد، بحث، ابراز عقیده و نقد آراء و عقاید درباره محتواهای برانگیزاننده ارائه شده آزاد است و معلم بر خلاف کلاس های سنتی نقش تسهیلگر را دارد)، به بحث درباره محتوای رسانه های محبوبشان همچون گیم ها در جهت آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی پرداختند.
یافته ها: نتایج تحلیل یافته ها حاکی از برگشت پذیر بودن و تکاملی یا رشد یابنده بودن فرایند تفکر انتقادی کودکان به عنوان ویژگیهای اصلی می باشد. به این معنا که فرایند تحول تفکر انتقادی کودکان خطی نبوده و به طور مداوم در تمام پایه های ابتدایی بازبینی شده و مورد تجدید نظر و استفاده ی مجدد قرار گرفته و شیوه ی بازنمایی ها و معانی ساخته شده مشترک دانش آموزان در هنگام تعامل با یکدیگر در محیطی اجتماع پژوه پیچیده تر می شود.
نتیجه گیری: با استفاده از تحلیل یافته های پژوهش می توان گفت که رشد تفکر انتقادی کودکان در دو حوزه مورد نظر از سواد رسانهای از طریق فرایند هایی چون محو، تخصیص و انتقال یا گذر در سنین مختلف در چارجوبی ویژه اتفاق می افتد.
چکیده:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رفتار اطلاعیابی بافت محور دانشجویان دانشگاه خوارزمی در جستجوی اطلاعات علمی موردنیاز خود و عوامل مؤثر بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان در داخل دانشگاه انجامشده است.
روششناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری، کلیهی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه خوارزمی در زمان انجام پژوهش را شامل میشود. نمونه پژوهش شامل 196 دانشجو است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخابشدهاند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 6/82 و روایی ازنظر اساتید محترم استفاده شد و برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای t تکنمونهای مستقل و t دونمونهای مستقل استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که مهمترین عامل مؤثر بر رفتار اطلاعیابی دانشجویان سایتهای کامپیوتر دانشگاه است و دانشجویان بیشتر اطلاعات علمی موردنیاز خود را از منابع اینترنتی و موتورهای جستجو به دست میآورند و مهمترین هدف آنها از جستجوی اطلاعات علمی انجام تکالیف درسی است و دانشجویان هدف از جستجوی اطلاعات علمی را، ابتدا اطلاعات آموزشی و سپس اطلاعات پژوهشی موردنیاز خود میدانند... مهمترین مانع و مشکل در مسیر جستجوی اطلاعات در دانشگاه نیز سرعتپایین اینترنت دانشگاه است. همچنین بین عوامل جمعیتشناسی (جنسیت، وضعیت تأهل و وضعیت سکونت) و رفتار اطلاعیابی دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که دانشجویان دانشگاه هدف از جستجوی اطلاعات علمی را، ابتدا اطلاعات آموزشی و سپس اطلاعات پژوهشی موردنیاز خود میدانند؛ و برای کسب اطلاعات بیشتر از منابع اینترنتی و موتورهای جستجو استفاده میکنند؛ و کتابخانهها جایگاه پایینتری نسبت به سایتهای کامپیوتر دانشگاه در رفتار اطلاعیابی دانشجویان دارند.
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ساختار مقالههای پژوهشی در مجلههای علمی- پژوهشی فارسی زبان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی به منظور تعیین میزان انطباق آنها با ساختارمطلوب است. در گام بعدی، میزان اهتمام راهنماهای نگارش مجلههای علمی-پژوهشی فارسی زبان علم اطلاعات و دانش شناسی به معرفی اجزای ساختاری یک مقاله-علمی پژوهشی بررسی شده است.
روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری آن شامل کلیه مقالههای علمی- پژوهشی منتشر شده در مجلههای علمی- پژوهشی فارسی زبان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در طی سالهای 1392تا 1394 و راهنماهای نگارش مقاله موجود در وبسایت این نشریهها است. نمونهگیری در مورد مقالهها به شیوه تصادفی طبقهای انجام شد و بر این اساس، تعداد 245 عنوان مقاله علمی- پژوهشی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بر اساس سیاهه وارسی (ساختار مطلوب) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که ساختار مقالههای علمی-پژوهشی مورد بررسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و تنها در سه جزء ساختاری یعنی «مبانی نظری»،«کاربرد پژوهش» و «محدودیت پژوهش» تطابق ضعیفی با ساختار مطلوب وجود دارد. در بررسی راهنماهای نگارش، یافتهها نشان داد که راهنماهای نگارش از نظر معرفی ساختار مطلوب یک مقاله علمی-پژوهشی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و اجزای ساختاری «مروری کوتاه بر متون علمی»، «بیان منطق منجر به پژوهش»، «هدف و انگیزه پژوهش»، «مزیت و اهمیت پژوهش»، «زمان پژوهش»، «مکان پژوهش»، «اعتبار (روائی) ابزار پژوهش»، «پایایی ابزار پژوهش» با میانگین صفردر هیچ یک از راهنماهای نگارش مقالهها در نشریههای مورد بررسی اشاره نشده است. همچنین بررسی فرضیهها نشان داد که تفاوت معناداری میان نشریههای علمی – پژوهشی از نظر تطابق مقالههای علمی-پژوهشی آنها با ساختار مطلوب وجود دارد. با این حال، میانگین امتیاز ساختاری مقالههای این نشریهها به طور کلی در وضعیت خوبی قرار دارد. همچنین در بررسی فرضیه دوم پژوهش مشخص شد که با وجود وضعیت مناسب انطباق مقالههای منتشر شده با ساختار مطلوب، راهنماهای نگارش مقالههای نشریات علمی- پژوهشی از وضعیت مناسبی در معرفی اجزای ساختاری یک مقاله علمی – پژوهشی برخوردار نیستند.
نتیجهگیری: با توجه به ضعف ساختاری راهنماهای نگارش در نشریههای علمی-پژوهشی مورد بررسی میتوان چنین برداشت کرد که نویسندگان اغلب ساختار مقالهها را بر اساس آنچه خود آموزش دیدهاند تدوین کرده و راهنماهای نگارش را کمتر الگوی خود قرار میدهند. از طرف دیگر نیز میتوان یکی از دلایل ضعف موجود در ساختار مقالهها را به بیتوجهی سردبیران و دستاندرکاران مجلهها برای ارائه راهنماهای مورد نیاز نسبت داد.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb