جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای معلمان

پوراندخت فاضلیان، صابر عظیمی،
جلد 1، شماره 29 - ( 7-1393 )
چکیده

 نشاط و شادابی همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین نیازهای دانش‌آموزان و معلمان در مدارس مطرح بوده است. پژوهش‌های صورت گرفته، نشان داده‌اند که عوامل کالبدی، مدیریتی و روابط در مدرسه در ایجاد شادکامی در معلمان و دانش‌آموزان دخیل هستند. در تحقیق حاضر؛ تمرکز اصلی ما روی بعد کالبدی مدارس می‌باشد و براساس قوانین نظام آموزشی کشورمان، باید مطابق استانداردهای مصوب آموزش ‌و ‌پرورش ‌باشد. در پژوهش حاضر، قصد داریم دیدگاه معلمان را در مورد اثرگذاری استانداردهای طراحی فضاهای فیزیکی، رنگ، امکانات و بهداشت مدارس در ایجاد محیط شاداب در مدارس بررسی نماییم. برای نیل به این هدف، تحقیق به شکل توصیفی- زمینه‌یابی بوده و از یک پرسشنامه‌ محقق‌ساخته برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شده است. روایی این پرسشنامه با توجه به نظر پنج تن از اساتید تعیین شده و پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ عدد 84/0 محاسبه گردیده است. جامعه‌ی آماری نیز شامل معلمان ابتدایی ناحیه چهار کرج می‌باشد که به شکل خوشه‌ای، نمونه‌ا‌ی صد نفری از آن‌ها انتخاب شده است. برای تحلیل آماری نیز از میانگین و روش t تک‌نمونه‌ای استفاده شده است. نتایج بیان‌گر آن هستند که از نظر معلمان، استانداردهای مربوط به رنگ و امکانات آموزشی مدارس تاثیر مطلوبی در شادابی معلمان و دانش‌آموزان دارند و برعکس، استانداردهای طراحی فضاهای فیزیکی و بهداشت مدارس باعث کاهش شادابی آن‌ها در مدرسه می‌گردند.


وحید منصوری، پروین ذوالقدری،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده

در سال های اخیر، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش، در حال گسترش است. این پژوهش، با هدف بررسی نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش از دیدگاه معلمان در سال تحصیلی 93-92 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر کرج می باشد که 300 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از استادان رشته تکنولوژی آموزشی و متخصصان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول (0/89) برآورد گردید. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش، مثبت است. همچنین، تحلیل آمار استنباطی داده ها نشان داد که میان متغیر های جنسیت و نگرش آنها نسبت به کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار نیست. اما، میان متغیرهای سابقه تدریس، سن، میزان تحصیلات و نگرش آنها نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار است.


مریم کاظمی، وحید منصوری، پروین ذوالقدری، حجت دهقان زاده،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده

در سال‌های اخیر استفاده از فناوری‌های نوین در فرایند تدریس به شدت در حال گسترش است. امروزه یکی از چالش‌های مهم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس، سطح دانش و مهارت ICDLمعلمان در فرایند تدریس است. پژوهش حاضر به منظور بررسیسطح دانش و مهارت ICDL معلمان درفرایند تدریس در سال تحصیلی 95-94 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه شهر قیدار می‌باشد که 70 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از اساتید، متخصصان آموزشی و تعدادی از معلمان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول برآورد گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس در سطح متوسط می‌باشد. همچنین تحلیل آمار استنباطی داده‌ها نشان داد که میان متغیرهای جنسیت، سن، میزان تحصیلات و سطح دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس تفاوت معنادار آماری وجود دارد.


افشین ادیب منش،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به تجارب معلمان ابتدایی در خصوص اجرای کامل طرح ارزشیابی کیفی- توصیفی در مدارس ابتدایی بود. به منظور شناخت بیشتر پدیده ارزشیابی کیفی توصیفی، مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی با نمونه­گیری هدفمند و از طریق مصاحبه با 12 نفر از معلمان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97/96 که تجربه اجرای این طرح را در هر شش پایه تحصیلی ابتدایی دارند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه­ساختارمند بود که به دقت ثبت و در همان جلسه، با شرکت­کنندگان مرور می­شد و در صورت تایید مورد پذیرش قرار می­گرفت. تحلیل داده­ها بر اساس راهبرد هفت مرحله­ای کُلایزی بادقت و تا رسیدن به مرحله­ی اشباع نظری صورت پذیرفت و در پایان به منظور اعتباربخشی یافته­ها مجددا 2مصاحبه انجام گرفت که اطلاعات جدیدی به دست نیامد.  تحلیل عمیق روایت­های معلمان و نتایج حاصل از آن، موجب  شناسایی و دسته­بندی شش مزیت"پویا شدن فرایند ارزشیابی"، " کاهش منطقی استرس و افزایش اعتماد به نفس"، "مطابقت با معیارهای سنجش اصیل"، "حل مشکل مردودی" ، " رشد مهارت قضاوت"، "تقویت روحیه­ی همکاری"و هفت نقطه ضعف" کاهش انگیزه دانش­آموزان مستعد"، " مشکل زمان"، " نامشخص بودن مفهوم و نتایج ارزشیابی توصیفی"، " مشکلات در اجرا به دلیل افزایش حجم فعالیت­ها "، " عدم ارائه اطلاعات دقیق از وضعیت تحصیلی دانش­آموزان "، " نبود امکانات لازم" و "کاهش یادگیری عمیق و معنادار" شد. یافته­ها نشان داد که معلمان، پیامدهای مثبت و منفی را از اثرات اجرای برنامه ارزشیابی توصیفی، تجربه کرده­اند و پیشنهاد می­شود این طرح مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد.

خدیجه حاتمی، ایرج نیک پی، سعید فرح بخش،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر «ارائه الگویی برای توانمندسازی معلمان در زمینه آموزش مجازی در دوران کرونا» بود. جامعه شامل 400 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهر خرم‌آباد، در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار جمع­‌آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار­یافته و پرسشنامه بود. از روش نمونه‌­گیری هدفمند برای انتخاب نفرات اول و از فن گلوله برفی برای انتخاب سایر افراد استفاده شد. بر اساس اشباع نظری با ۲۶ نفر از معلمان مصاحبه شد. سپس براساس جدول مورگان 196 نفر به‌عنوان نمونه تعیین و برای جمع­‌آوری داده­‌ها از روش نمونه­گیری طبقه­ای نسبی استفاده شد. از تئوری زمینه­ای و مدل پارادایمی برای تحلیل داده­های کیفی و با استفاده از نرم­افزارpls2  از معادلات ساختاری برای تحلیل داده‌­های کمی استفاده گردید. نتایج نشان داد که توانمند­سازی درزمینه‌ی آموزش مجازی منوط به سه مقوله عوامل سازمانی (زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ‌­سازی و سیاست­‌های تشویقی و نظارتی)؛ عوامل مربوط به معلم (سواد دیجیتالی، محتوای آموزشی، توانایی تدریس، ویژگی­های روان­‌شناختی)؛ و عوامل مربوط به دانش­آموز (ویژگی­های روان‌شناختی، سواد دیجیتالی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی) است. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل بود. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد به ترتیب عوامل سازمانی، عوامل مربوط به معلم و عوامل مربوط به دانش­آموز بیشترین تأثیر را بر توانمند­سازی معلمان درزمینه آموزش مجازی دارند.

ندا اشرفیان، کیوان صالحی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

پرورش دانش‌آموزان خود نظم ده، از مهم‌ترین اهداف عالی در تمامی نظام‌های آموزشی به شمار می‌رود که می‌تواند زمینه لازم برای تحول و توسعه پایدار در هر جامعه‌ای را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف، تبیین فرآیند پرورش دانش‌آموزان خودنظم‌ده در مدارس ابتدایی با تأکید بر نقش معلمان، و استفاده از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد (نظریه برخاسته از داده‌ها) انجام شده‌است. داده‌ها با استفاده از مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند با 25 معلم ابتدایی و نامه‌نگاری گردآوری‌شد. انتخاب مصاحبه‌شوندگان بر پایه راهبرد نمونه‌گیری نظری انجام گردید. تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی به انجام رسید که در نتیجه آن‌ 48 کُد اولیه، 19 زیرمقوله و 3 مقوله کلی استخراج شد. در نظریه میانی به‌دست آمده "توجه به رشد همه‌جانبه ‌انسان" به عنوان مقوله ‌محوری در نظر گرفته شد که با تمامی مقوله‌های به‌دست آمده در این پژوهش در ارتباط است. اگر معلمان به عنوان هدایت کنندگان فرآیند تعلیم و تربیت، رشد مستمر و همه‌جانبه دانش‌آموزان را مورد توجه قرار داده و با استفاده بهینه از شرایط زمینه‌ای همچون محتوای اصیل و رسانه‌های آموزشی نوین و بهره‌گیری هوشمندانه از امکانات، قوانین، زمان و... به اجرای راهبردهایی نظیر عاملیت‌بخشی، جهت‌دهی و بازخورددهی به دانش‌آموزان‌، عرصه‌سازی برای آن‌ها و الهام‌بخشی بپردازند، بستر لازم برای پرورش دانش‌آموزانی توانمند و خودنظم‌ده فراهم شده که با پیامدهای تحصیلی و تربیتی ارزشمندی همراه خواهد بود و آینده سازان شایسته‌ای برای جامعه تربیت خواهند شد.

خانم پروین دارابی، آقای نیما شهیدی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف از این مقاله، بررسی نقش واسطه‌ای هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی بود. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش انجام آن، در زمره ‌پژوهش‌های پیمایشی بود. همچنین ازلحاظ زمانی، مقطعی و یک تحقیق توصیفی بوده، که از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری موردنظر در این مطالعه معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی (650 نفر) و با توجه به جدول مورگان، 242 نفر به‌عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه‌گیری، تصادفی طبقه‌ای بود. گردآوری اطلاعات آماری از سه پرسشنامه استاندارد عملکرد شغلی معلمان (هرسی و گلداسمیت،1981)، هوش هیجانی (گلمن، 2001) و ساختار توانمندساز مدارس (هوی و سویتلند، 2001) استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحب‌نظران تائید گردید است و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از جامعه آماری به‌وسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 927/0، 791/0 و 750/0 تعیین گردید. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل مسیر برای آزمون فرضیات پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در این مطالعه نشان داد که بین ساختار توانمندساز مدارس، هوش هیجانی و عملکرد معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است (01/0>P). عملکرد شغلی معلمان زن و مرد در مدارس ابتدایی شهرستان ممسنی تفاوت معناداری دارند  (05/0>P). همچنین، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی، نقش واسطه‌ای دارد (01/0>P). هرچقدر آموزش‌وپرورش در توسعه توانمندسازی مدارس در حوزه‌های مختلف نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بیشتر باشد، معلمان قدرت بیشتری در کنترل و درک احساسات خود و دیگران (هوش هیجانی) خواهند داشت و درنتیجه با رضایت خاطر و آرامش بالاتری اقدام به انجام وظایف خواهند نمود و درنتیجه عملکرد شغلی آن‌ها بهبود می‌یابد.

خانم سهیلا جلیلیان، خانم وجیهه نجاتی، آقای احسان عظیم پور،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی نقش تعهد شغلی، خودکارآمدی خلاق و توانمندسازی روان­شناختی در پیش­ بینی تدریس خلاق معلمان بود. برای رسیدن به این مهم، روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه‌ی آماری این پژوهش شامل کلیه‌ی معلمان شاغل در آموزش‌وپرورش شهرستان فردیس در سال تحصیلی 99- 98 بود. با توجه به جدول مورگان و با استفاده از روش تصادفی خوشه­ای 306 نفر از معلمان (122 نفر مرد و 184 نفر زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از چهار پرسشنامه­ تعهد شغلی بلاو (2009)، پرسشنامه توانمندسازی روان­شناختی اسپریتزر ( 1995 )، پرسشنامه تدریس خلاقانه توسط جمعی از استادان دانشگاه‌های تایلند (2003) و پرسشنامه خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006) استفاده شد. ابزارها از روایی و پایایی مطلوب برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) به وسیله نرم­افزار spss استفاده گردید. یافته­ها نشان داد که بین تدریس خلاق معلمان با تعهد شغلی، خودکارآمدی خلاق و توانمندسازی روان­شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر مورد بررسی سهم معناداری در پیش­بینی تدریس خلاق معلمان دارند. از این رو می­توان گفت، نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش تعهد شغلی، خودکارآمدی خلاق و توانمندسازی روان­شناختی در ارتقای تدریس خلاق معلمان بوده و توصیه می­شود کارگاه­های آموزشی در این زمینه برگزار گردد. به گونه­ای که معلمان قادر باشند به تنهایی تصمیم بگیرند، راه حل­های تازه برای مسائل پیدا کنند و در قبال کار احساس شایستگی، خودکارآمدی، تعهد و مسئولیت کنند.
سید مهدی سرکشیکیان، خدیجه والائی صمد، فاطمه سادات دریاباری، دکتر زهرا جامه بزرگ،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

حمایت‌های اجتماعی با در اختیار گذاشتن منابع لازم روانی_اجتماعی، افراد را در مواجه با شرایط تنیدگی‌زا یاری می‌رساند. از این رو موقعیت‌ها و فرآیندهای تربیتی و تحصیلی از این امر مستثنی نیستند. در این پژوهش مدل کیفی همبسته‌های تربیتی_تحصیلی حمایت اجتماعی در شواهد ایران و جهان تبیین می‌گردد. نوع مطالعه کاربردی و کیفی بود و از روش سنتز پژوهشی و تکنیک فراترکیب استفاده شد. حوزه بررسی مقالات پژوهشی بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ برای تحقیقات خارجی و ۱۳۹۳ تا 1400 برای تحقیقات داخلی بود. با استفاده از نگرش یکپارچه‌سازی و مدل سندلوسکی و باروسو  (2007) 90 مقاله انتخاب شد. کدگذاری ها به شکل تحلیل تم با نرم افزار Maxqda2018 صورت گرفت. یافته ­ها در قالب مقولات، مفاهیم و کدها تحلیل و پیاده سازی شد. نتایج نشان داد همبسته‌های تربیتی_هیجانی شامل (مولفه‌های عاطفی معطوف به تحصیل با دو مفهوم هیجانات مثبت و منفی)، تربیتی_شناختی شامل (مولفه‌های بینشی_ادراکی معطوف به تحصیل با دو مفهوم باورهای معطوف به خود و باورها در مورد فرآیند یادگیری)، تربیتی_رفتاری­ (مولفه‌های عملکردی معطوف به تحصیل)، تربیتی_روانی شامل (مولفه‌های روانشناختی معطوف به تحصیل با دو مفهوم کاهش آسیب‌های روانشناختی و ارتقای عملکرد روانی)، تربیتی_موقعیتی شامل (مولفه‌های وضعیتی مدرسه و معطوف به تحصیل)، و تربیتی_شغلی شامل (مولفه‌های روانی_سازمانی معلمان) همبسته‌های مرتبط با اثر حمایت اجتماعی در فرآیندهای تربیتی_ تحصیلی در شواهد تجربی داخلی و خارجی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های به دست آمده توجه و پرداختن به مقوله حمایت اجتماعی و لزوم سرمایه‌گذاری‌های آموزشی و مادی از طریق سازوکارهای تربیتی و قانونی جهت افزایش مولفه‌های مرتبط با تربیت که شامل ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری، روانشناختی، موقعیتی و وضعیت معلمان می‌باشد ضروری به نظر می‌رسد.

 
دکتر فرشیده فتحی هفشجانی، دکتر آیت سعادت طلب،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

پیشرفت فن­آوری مانند هوش مصنوعی فرصتی را برای کمک به معلمان و دانش­آموزان در حل و بهبود عملکرد تدریس و یادگیری فراهم می­کند. از این­رو، هدف پژوهش کارکرد هوش مصنوعی در کیفیت بخشی تدریس در آموزش ریاضی به دانش ­آموزان است. پژوهش حاضر بر اساس نوع هدف بنیادی و از نظر رویکرد پژوهشی از نوع سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه ­آماری اسناد و مدارک است که با جستجو در منابع کتابخانه ه­ا و مقالات در در پایگاه­ های معتبر فارسی و لاتین 110 منبع (تمامی اسناد از سال 2013 تا 13 ژوئن 2024) حاصل شد. در بررسی نهایی مرتبط ­ترین منابع شامل 71 مقاله بود که مورد بررسی و استخراج مطالب در راستای تحقق هدف مطالعه­ حاضر قرار گرفت. جهت تجزیه ­وتحلیل داده­ ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته­ ها با دو مؤلفه­ اصلی شامل: غنی­سازی محیط یادگیری ( با زیرمؤلفه­ های اعتلای دانش ­فردی، شخصی­ سازی یادگیری، حمایت ­های سازنده و انگیزشی، ایجاد شبکه­ های ارتباطی، تحلیل و ارزیابی عملکرد)؛ توانمندسازی حرف ه­ای معلم (با زیرمولفه ­های کمک به شناسایی اختلالات یادگیری، کمک به معلم در فرایند آموزشی، غنی­سازی ابزارهای آموزشی) حاصل شد. در انتها می ­توان گفت فن­آوری هوش مصنوعی نحوه­ یادگیری و درک موضوعات پیچیده ریاضیات را برای فراگیران متحول کرده است.
 

خانم تکتم پرهیزکارخدیو، دکتر فرهاد فهندژ، دکتر شهرام افراز،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر واکاوی الزامات و پیش­ بایسته ­های تأثیرگذار بردوره ­های آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی بود.  روش پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدرسین زبان انگلیسی در مراکز آموزش زبان انگلیسی شهر شیراز بود که بر اساس نمونه­ گیری نظری(هدفمند) با تعداد 26 نفر از مدرسین مصاحبه به ­عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد. نتایج تحلیل داده­ ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج کلی پژوهش نشان داد طراحی و ارائه درس، مدیریت کلاس درس، ارزشیابی فراگیران، تعامل، راهبردهای تدریس، ویژگی­های مدرسان، مدیریت فعالیت­ها، تکنیک­های برخورد با خطاها به­ عنوان الزامات کلیدی در آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی موثر هستند. همچنین اهداف دوره، ویژگی­های دوره، تجارب مدرسین، ارزیابی کلی دوره، تخصصی­ سازی و فعالیت­های تکمیلی از پیش بایسته ­ها و عوامل تأثیرگذار بر دوره­ های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی به­ شمار می­ رود که می­تواند دربرنامه­ ریزی هر چه بهتر این دوره­ ها کمک شایانی داشته باشد. بر اساس نتایج بدست آمده چنین می­توان نتیجه گرفت که توجه به الزامات و پیش­ بایسته­ های ضروری احصاء شده در این پژوهش نقش کلیدی و محوری در بهبود دوره ­های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی دارد. لذا عدم توجه به این الزامات در طراحی دوره ­های آموزش و بهسازی مدرسان، کیفیت پایین یادگیری و آموزش فراگیران را به دنبال خواهد داشت.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb