۳ نتیجه برای تفکرانتقادی
بهرام موحدزاده،
جلد ۶، شماره ۳۹ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارتهای تفکرانتقادی بر خلاقیت دانشآموزان پسر پایه سوم دبیرستانهای شهر بهبهان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموز پسر پایه سوم دبیرستانی شهر بهبهان، که در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ مشغول به تحصیل بودند نمونه ی پژوهش ۵۰ نفر از دانش آموز پسر پایه سوم متوسطه که با روش نمون هگیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه های مهارت های تفکرانتقادی هالپرن نسخه ۲۱، سال ۲۰۱۰ و خلاقیت عابدی (۱۳۷۲) استفاده شد. نتایج تحلیلهای کواریانس یک راهه و چندمتغیری (مانکوا) در متغیرهای تفکرانتقادی (۲۲/۴۰۲ = F و ۰۰۰۱/۰ = p)، خلاقیت (۲۳/۱۹ = F و ۰۰۰۱/۰ = p) و در خرده مقیاس های سیالی (۲۱/۶ = F و ۰۰۰۱/۰ = p)، ابتکار (۱۶/۶ = F و ۰۰۰۱/۰ = p )، انعطاف پذیری (۵۹/۵ = F و ۰۰۳/۰ = p) و بسط (۴۱/۲ = F و ۰۰۸/۰ =p ) میباشد که نشان داد آموزش مهارتهای تفکر انتقادی باعث افزایش معنی دار خلاقیت و خرده مقیاسهای آن در دانشآموزان شد. همچنین، نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری در خرده مقیاس سیالی (۲۱۲/۶۳ = F و ۰۰۰۱/۰ = p )، ابتکار (۱۴۱/۶ = F و ۰۱۷/۰ = p)، انعطاف پذیری (۵۹۶/۵ = F و ۰۲۲/۰ = p) و بسط (۴۱۳/۲ = F و ۱۲۷/۰ = p) نشان داد که آموزش مهارتهای تفکرانتقادی در طول زمان بر خلاقیت و خرده مقیاسهای آن در دانش آموزان اثر پایدار دارد.
سیروس محمودی، حمیدرضا ایمانی فر، سعید طالبی،
جلد ۷، شماره ۴۰ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مداخلههای آموزشی بر تفکر انتقادی دانشآموزان و مقایسه این تأثیر در دانشآموزان دورههای ابتدایی و متوسطه اول و دوم بود. بدین منظور از روش فراتحلیل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مقالههایی بود که اثربخشی مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی را مورد بررسی قرار داده بودند و ۱۵ مورد پژوهش که از لحاظ روششناسی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام شد. ابزار پژوهش، چک لیست فراتحلیل بود که ۱۲۲۲ شرکت کننده را در خود جای داده بود. پس از خلاصه کردن نتایج پژوهشها، اندازه اثر محاسبه و بر اساس رویکرد فراتحلیل هانتر و اشمیت ترکیب شده و طبق جدول کوهن تفسیر شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان،۴۳/۰بوده است (۰۰۱/۰p<). این میزان اثر در دوره ابتدایی۳۲/۰ (۰۱/۰ p<)، در دوره متوسطه اول۴۵/۰ (۰۱/۰ p<) و در دوره متوسطه دوم ۶۱/۰ (۰۰۱/۰ p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی، بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانشآموزان مطابق جدول کوهن، بالاتر از متوسط میباشد. این میزان اثر در دانشآموزان دوره ابتدایی در سطح متوسط، در دانشآموزان دوره متوسطه اول، بالاتر از متوسط و در دانشآموزان دوره متوسطه دوم در سطح بالا ارزیابی شد. اثر متغیرهای تعدیل کننده در دوره ابتدایی بالاتر از دورههای متوسطه اول و دوم بوده است.
خانم زهرا غفوری، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر اکبر صالحی،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف پرورش تفکرانتقادی از دیدگاه انیس در سامانه مدیریت یادگیری (ال ام اس) صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش این است که جنبههای وساطت ال ام اس و تغییرات کاهشی و افزایشی که در تجارب یا ادراک یادگیرندگان در حوزه تفکر انتقادی صورت میگیرد شناسایی شود. پساپدیدارشناسی که یک رویکرد فلسفی در مطالعات فناورانه است، این امکان را میدهد تا چگونگی دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران را هنگام استفاده از این فناوریها مورد بررسی قراردهیم، لذا در پژوهش حاضر از این روش بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان شرکت کننده در کلاسهای مجازی بودندکه به صورت نمونهگیری دسترس و با روش نمونهگیری گلولهبرفی و در نظر گرفتن اصل اشباع انتخاب شدهاند و تجارب آنها با انجام مصاحبه نیمهساختاریافته درمورد اسـتفاده از سامانه مدیریت یادگیری مورد بررسی قرارگرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه بهواسطه آموزش مجازی از طریق ال ام اس، دسترسی آسان به منابع آموزشی متنوع، ایجاد فرصتهای بحثوگفتگو به شیوههای گوناگون، امکان یادگیری در گروههای کوچک، درک دیدگاههای متنوع، محیط آموزش سازنده و امکان شخصیسازی آموزش، زمان و مکان انعطافپذیر و امکان تقویت مهارتهای حل مسئله و توسعه خودکارآمدی از جمله جنبههای تقویت شده دانشجویان در بهرهگیری از ال ام اس است که به آنها توانایی بیشتری در تفکر انتقادی میدهد. درمقابل کاهش تعاملات چهرهبهچهره میان فراگیران و اساتید، فقدان امکان پرسشوپاسخ مستقیم و چهرهبهچهره، نقص ادراکی در تفهیم و تفسیر مطالب، عدم امکان نظارت مستقیم بر فراگیران و عدم امکان ایجاد حس مشارکت و تعلق خاطر میان فراگیران و محیط آموزشی، موانعی برای اندیشیدن انتقادی دانشجویان است.