جستجو در مقالات منتشر شده



سمیرا رستمی، مجبوبه فولادچنگ،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده

در این پژوهش رابطه ساختاری ابعاد دیدگاه فراهیجان والدین(هدایت گری و آگاهی) و سازگاری تحصیلی با واسطه­گری تمایز­یافتگی خود در قالب یک مدل علّی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش بنا­بر روش تعیین حجم نمونه کلاین برای روش تحلیل­مسیر 241 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه­گیری خوشه­ای تک مرحله ای انتخاب شدند. سه مقیاس معتبر شامل: مقیاس دیدگاه فراهیجانی والدین سویین بورن (SMEPS)، فرم کوتاه تمایز¬یافتگی خود (DSI-SE) و مقیاس سازگاری­تحصیلی «آزمون شخصیتی کالیفرنی» جهت سنجش متغیرهای مدل مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها  با روش تحلیل مسیر از نوع رگرسیون انجام شد. هم­چنین برای بررسی معناداری واسطه­گری و برازش مدل از نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل با داده­های این پژوهش، برازش مناسبی دارد، هم­چنین هدایت­گری و آگاهی با واسطه­گری تمایز­یافتگی خود، سازگاری تحصیلی را بصورت غیر مستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم، پیش بینی نمود.
 


جواد عباسی جندانی، حسینعلی مهرابی،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

انگیزش پیشرفت تحصیلی، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دانشجویان بازی می­کند و بنابراین پیش ­بینی و ارتقای آن بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش به بررسی رابطه انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه­ ها و ویژگی­های جمعیت­شناختی و همچنین پیش­بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی بر اساس این متغیرها در دانشجویان پرداخته شد. پژوهش حاضر پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه اصفهان بود که از بین آنها 96 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه بیگانگی تحصیلی پیرنیا (1394)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی مبارک بخشایش (1389)، پرسشنامه میزان استفاده از رسانه‌های الیاسی (1393)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) و پرسشنامه محقق­ ساخته اطلاعات جمعیت­شناختی بود. یافته ­های حاصل از همبستگی نشان داد که انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه­ ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی رابطه معناداری دارد.. همچنین یافته­ های حاصل از تحلیل رگرسیون گام­ به­ گام نشان داد که بیگانگی تحصیلی 6/17، میزان استفاده از رسانه ­ها 3/8، وضعیت اجتماعی- اقتصادی 3/4 و مجموع این متغیرها 3/30 از واریانس انگیزش پیشرفت تحصیلی را تبیین می­کنند (p<0.05). این نتایج بیانگر آن است که بیگانگی تحصیلی کمتر، میزان کمتر استفاده از رسانه­ ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی بهتر می­توانند باعث ارتقای انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان گردند.


مینا محبی، میرمحمود میرنسب،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

 قلدری و قربانی شدن در مدارس کشورهای جهان مسأله شایعی شده است. نظریه کنترل اجتماعی و الگوی رشد اجتماعی در مورد پیوند دانش‌آموزان به مدرسه به دیدگاه‌هایی اشاره کرده و بر نقش حفاظت‌کنندگی پیوند با مدرسه در برابر رفتارهای مغایر با هنجارهای مدرسه همچون قلدری تأکید دارند؛ با این حال اطلاعات کمی ‌در مورد چگونگی و سازوکار حفاظت‌کنندگی پیوند با مدرسه در برابر پدیده قلدری وجود دارد. پژوهش حاضر، ارتباط و نقش حفاظت‌کنندگی پیوند با مدرسه را از منظر پژوهش‌های مبتنی بر دو دیدگاه مطرح (نظریه‌های کنترل اجتماعی و الگوی رشد اجتماعی) بر پدیده قلدری، بررسی کرده است. این پژوهش به روش مرور تاریخچه انجام شد. همچنین، پایگاه‌های اطلاعاتیEric, Google Scholar, PubFacts, PubMed, Sage, Science Direct, Springer  برای جستجوی منابع استفاده شدند. نتایج پژوهش حاضر در زمینه سازه پیوند با مدرسه و ارتباط آن با پدیده قلدری، سازوکار حفاظت‌کنندگی آن در برابر خطر قلدری و قربانی شدن و راهکارهایی برای گروه‌های واجد رفتارهای قلدری با هدف افزایش پیوند با مدرسه آن‌ها، بینش‌هایی را فراهم کرده است. همچنین، محدودیت‌های پژوهش و پیشنهادهای آتی بحث شده است.


حمیده ماحوزی، رضا فراشبندی،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری این مطالعه را 8238 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر تشکیل می‌دادند که تعداد 40 نفر از دانش آموزان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، شادمانی آرگایل (2002) و پکیج آموزشی مهارت رفتار جرات ورزی زارعی (1393) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری (آنکوا) و چند متغیری (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای مهارت رفتار جرات ورزی و تفکر انتقادی و شادکامی تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر می توان گفت که آموزش مهارت رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان اثر معنی داری دارد. بین آزمودنی ها گروه آزمایش و گواه از لحاظ تفکر انتقادی و شادکامی بر حسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که ارتقای مهارت رفتار جرات ورزی تا حد زیادی می تواند به افزایش سطح تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان کمک نماید.

 
جواد پورکریمی، وکیل آژیده، ایت قدوسی نژاد،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر مشخص کردن نقش جو مدرسه و شیوه­های مدیریت کلاسی در پیش بینی اهمال کاری معلمان می‌باشد. این پژوهش به جهت هدف کاریردی و به جهت نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی بوده که به صورت همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه معلمان مرد و زن دبیرستان‌های شهرستان دهدشت که تعداد 216 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه­گیری طبقه‌ای و بعه صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌ی شیوه­های مدیریت کلاسی مارتین و بالدوین(1998)، پرسشنامه جوسازمانی هالپین و کرافت(1963) و مقیاس اهمال‌کاری سازمانی صفاری‌نیا و امیرخانی(1390) بودند. یافته ها نشان داد که بین شیوه‌های مدیریت کلاس درس و اهمال‌کاری معلمان رابطه معنی‌داری وجود ندارد(0.06، 0.04 - ،06/0r=)، بین جو مدرسه و اهمال‌کاری معلمان همبستگی منفی و معنی‌داری وجود دارد(p<0.01،29/0- r=)، جو مدرسه نیز در پیش بینی اهمال­کاری معلمان نقش موثری را ایفا می­نماید و ضریب بتای منفی و معناداری دارد(، p<0.001،31/0- = β). بر اساس یافته­ها می‌توان نتیجه گرفت که اهمال‌کاری معلمان را می توان بر اساس ادراک آنان از جو مدرسه پیش‌بینی کرد. منفی بودن ضریب رگرسیون نشان‌دهنده‌ی آن است که بالا بودن نمرات ادراک معلمان از جو مدرسه منجر به نمرات پایین اهمال‌کاری آنان خواهد شد و پایین بودن نمرات ادراک از جو مدرسه، اهمال‌کاری بالا را به همراه دارد.


بهرام موحدزاده،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت­های تفکرانتقادی بر خلاقیت دانش‌آموزان پسر پایه سوم دبیرستان­های شهر بهبهان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش ­آموز پسر پایه سوم دبیرستانی شهر بهبهان، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند نمونه­ ی پژوهش 50 نفر از دانش آموز پسر پایه سوم متوسطه که با روش نمون ه­گیری تصادفی چند مرحله ­ای انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده­ها از  پرسشنامه ­های مهارت ­های تفکرانتقادی هالپرن نسخه 21، سال 2010 و خلاقیت عابدی (1372) استفاده شد. نتایج تحلیل­های کواریانس یک­ راهه و چندمتغیری (مانکوا) در متغیرهای تفکرانتقادی (22/402 = F و 0001/0 = p)، خلاقیت (23/19 = F و 0001/0 = p) و در خرده مقیاس های سیالی (21/6 =  F  و 0001/0 = p)، ابتکار (16/6 =  F و 0001/0 = p )، انعطاف­ پذیری (59/5 = F و  003/0 = p) و بسط (41/2 = F و 008/0 =p ) می­باشد که نشان داد آموزش مهارت­های تفکر انتقادی باعث افزایش معنی ­دار خلاقیت و خرده مقیاس­های آن در دانش­آموزان شد. همچنین، نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری در خرده مقیاس سیالی (212/63 = F و 0001/0 =  p )، ابتکار (141/6 =  F و 017/0 = p)، انعطاف­ پذیری (596/5 = F   و 022/0 = p) و بسط (413/2 = F و 127/0 = p) نشان داد که آموزش مهارت­های تفکرانتقادی در طول زمان بر خلاقیت و  خرده مقیاس­های آن در دانش ­آموزان اثر پایدار دارد.

حسن اسدزاده، زهره رباط سرپوشی، فریبرز درتاج، اسماعیل سعدی پور، نیما زنگنه،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف آزمون نرمافزار هندسۀ پویا مبتنی بر مهارتهای فضایی محقق ساخته و مقایسۀ اثربخشی آن با اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضی دانشآموزان انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش حاضر عبارت بود از کلیۀ دانشآموزان دختر پایۀ ششم ابتدایی شهر رودهن که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول بهتحصیل بودند. نمونۀ پژوهش شامل کلیۀ دانشآموزان حاضر در دو کلاس درس بود که بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. سپس، 35 دانشآموز بهعنوان گروه آزمایش اُریگامی، 35 نفر بهعنوان گروه آزمایش نرم افزار هندسۀ پویا و 35 نفر بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. گروههای آزمایش به مدت دوازده جلسۀ 40 دقیقهای تحت آموزش ریاضی بهکمک اُریگامی و نرم افزار هندسۀ پویا قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل نرم افزار هندسه پویا و آزمون تجسم فضایی مینهسوتا و نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی درس ریاضی محقق ساخته بود .برای آزمون فرضیهها از آزمون t وابسته و مانوا استفاده شد. یافتهها نشان داد که نرمافزار هندسۀ پویا مبتنی بر مهارتهای فضایی و اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضیات دانشآموزان اثر داشتند. در آزمون  tمشخص شد که میانگین نمرات پسآزمون نرمافزار هندسۀ پویا و پسآزمون اُریگامی تفاوت معنیداری با پیشآزمون آنها داشته است. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که آموزش ریاضیات بهکمک نرمافزار هندسۀ و اُریگامی قادر است تجسم فضایی و نیز یادگیری درس ریاضیات دانشآموزان را بهبود ببخشد.

آسیه یاری، قاسم قاسمی، سعید طالبی،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف پژوهش ارائه مدل علی روابط نشخوار فکری با آمادگی برای امتحان با نقش واسطه ای ذهن آگاهی و بی علاقگی تحصیلی در دانش آموزان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهر شیراز بود که از بین نواحی چهارگانه به صورت تصادفی ناحیه چهار انتخاب و از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 361 دانش آموز انتخاب شدند و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، نشخوار فکری هوکسما و مارو(1991)، ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) فرم کوتاه 14 سوالی و فرسودگی مدرسه ای سالملا- آرو و همکاران (2009) استفاده شدند. نتایج پژوهش نشان داد که نشخوار فکری بر بی علاقگی تحصیلی و بی علاقگی تحصیلی بر آماده شدن برای امتحان اثر مستقیم و مثبت دارند و نشخوار فکری بر ذهن آگاهی، ذهن آگاهی و انعطاف پذیری شناختی بر آماده شدن برای امتحان اثر مستقیم و منفی دارند. همچنین در مقایسه دو گروه دختران و پسران نتایج نشان داد در مدل دختران تاثیر نشخوار فکری بر ذهن آگاهی و بی علاقگی تحصیلی و همچنین تاثیر ذهن آگاهی بر بی علاقگی و آماده شدن برای امتحان بیشتر از پسران بود و تاثیر بی علاقگی تحصیلی بر آماده شدن برای امتحان در مدل دختران و پسران یکسان بود. نتایج به طور کلی نشان دادند که ذهن آگاهی تاثیر مستقیم و منفی بر آماده شدن برای امتحان، نشخوار فکری و بی علاقگی تحصیلی دارد.

ندا سنجری، فرهاد بلاش،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف این پژوهش شناسایی رابطه‌ هوش اخلاقی و حمایت اجتماعی با مسئولیت‌­پذیری اجتماعی دختران دوره اول متوسطه شهر کرج می­‌باشد. این پژوهش با توجه به هدف خود از نوع مطالعات کاربردی و برحسب روش و گردآوری داده‌­ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش دانش‌­آموزان دختر دوره اول متوسطه، مدارس دولتی منطقه یک شهر کرج در سال تحصیلی 97-98 است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه­‌گیری تصادفی ساده استفاده شد که تعداد 269 نفر برآورد گردید. به­‌منظور جمع­‌آوری داده­‌ها از سه پرسشنامه مسئولیت­‌پذیری اجتماعی وزارت آموزش و پرورش کانادا (2015)، هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) و حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) استفاده شد. به منظور توصیف و تحلیل داده‌­های گردآوری شده از آمار توصیفی؛ فراوانی، درصد‌ها، میانگین و انحراف معیار و استنباطی؛ آزمون همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون گام به گام و به منظور تحلیل داده‌ها از نرم‌­افزار SPSS25 استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین دو متغیر هوش اخلاقی و حمایت اجتماعی با مسئولیت‌­پذیری اجتماعی دانش‌­آموزان رابطه‌ مثبت و معناداری وجود دارد (0.01˂p). همچنین، نتایج نشان داد بین مؤلفه­‌های هوش اخلاقی (درستکاری، دلسوزی و بخشش) با مسئولیت­‌پذیری اجتماعی دانش‌­آموزان رابطه‌ مثبت و معنادرای وجود دارد (0.01˂p). علاوه بر این، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین مؤلفه‌­های حمایت اجتماعی (حمایت خانواده، دوستان و آشنایان) با مسئولیت­‌پذیری اجتماعی دانش‌­آموزان نیز رابطه‌ مثبت و معنادار وجود دارد (0.01˂p).  با توجه به یافته‌­های پژوهش می­‌توان نتیجه گرفت با تقویت و بهبود دو متغیر هوش اخلاقی و حمایت اجتماعی می­‌توان در جهت بهبود و تقویت مسئولیت‌پذیری اجتماعی گام برداشت.

مریم بناهان، افسانه نیرویی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده

با توجه به اقبال روزافزون دانش‌­آموزان به فضای مجازی و شبکه‌­های اجتماعی، بیش از پیش نقش خطیر توانمندسازی معلمان در بهره­‌گیری صحیح از امکانات فضای مجازی آشکار می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین توانمندی معلمان با میزان استفاده دانش‌­آموزان از شبکه‌های اجتماعی انجام شده است. روش مطالعه توصیفی- همبستگی و جامعه پژوهش شامل تمامی معلمان و دانش‌­آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی دخترانه منطقه پنج شهر تهران بود که از میان آن‌ها 100 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌­ای انتخاب شدند. ابزار جمع‌­آوری داده­‌ها پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان‌شناختی اسپریتزر و پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از شبکه‌­های اجتماعی بودند. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شد. داده­‌ها با استفاده از روش­‌های آماری توصیفی و استنباطی و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته­‌ها نشان داد: بین شاخص­‌های توانمندی معلمان شامل معنی‌­داربودن (404/0=r)، شایستگی (352/0r=) و خودمختاری (364/0r=) با استفاده دانش‌­آموزان از شبکه­‌های اجتماعی رابطه منفی و معنادار (01/0p<) و بین ویژگی موثر بودن معلمان با استفاده دانش‌­آموزان از شبکه­های اجتماعی رابطه مثبت و معنادار (05/0p<) وجود دارد.  همچنین متغیر شایستگی به میزان 4/20 درصد و متغیر موثر بودن به میزان 7/23 درصد، از واریانس استفاده از شبکه‌­های اجتماعی را تبیین کردند. لذا نتایج پژوهش بیانگر آن است که: توانمندی معلمان با تاکید بر راهبردهای خودتنظیمی و خودکنترلی و به واسطه نقش مربیگری بر میزان استفاده دانش‌­آموزان از شبکه­‌های اجتماعی تأثیر دارد.

میثم غلام پور، هادی پورشافعی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده

آموزش کودکان پیش‌­دبستانی با توجه به تأثیرات تربیتی و روان­شناختی از اهمیّت ویژه‌­ای برخوردار است. این مهم برای نوآموزان مناطق روستایی به دلیل فقر فرهنگی محیط و در برخی موارد دوزبانگی نوآموزان از اهمیّت ویژه‌­ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک مربیان پیش‌­دبستانی ضمیمه مدارس ابتدایی روستا در مورد چالش­های این مراکز به روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری، کلیه مربیان این مراکز در شهرستان قائنات در استان خراسان جنوبی، در سال تحصیلی 98-1397 بودند. براساس نمونه‌­گیری هدفمند، 17 نفر از این مربیان در این پژوهش شرکت کردند. داده‌­ها­، از طریق مصاحبه نیمه‌ساختار یافته جمع‌­آوری شدند. تحلیل داده­ها از طریق کدگذاری موضوعی انجام شد. جهت بررسی پایایی نتایج نیز از روش بازبینی توسط مشارکت­‌کنندگان و ممیزان بیرونی استفاده شد. براساس یافته‌­ها؛ نتایج در 4 مقوله اصلی و 11 محور؛ ادراک مربیان از ماهیّت(غیر ضروری و اجباری و مفید اما مزاحم)، چالش­های سطح خرد(چالش­های مرتبط با مربی، محتوا و چالش­های تربیتی)، چالش‏های سطح کلان(چالش­های محیطی، مدیریتی، همکاران و والدین) و سطح فراسوی کلان(نبود پشتیبانی و عدم برنامه­‌ریزی مدون)، دسته‌­بندی شد. در نهایت با توجه به نتایج بهتر است آموزش و پرورش با توجه به اهمیت این دوره نسبت به تربیت مربیان تخصصی در زمینه آموزش کودکان پیش­‌دبستانی و فراهم آوردن ساختار سازمانی مدون برای این دوره نسبت به رفع چالش­های این مراکز به خصوص در مناطق روستایی و مراکز ضمیمه مدارس ابتدایی اقدام کند.
سیروس محمودی، حمیدرضا ایمانی فر، سعید طالبی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مداخله­های آموزشی بر تفکر انتقادی دانش­آموزان و مقایسه این تأثیر در دانش­آموزان دوره­های ابتدایی و متوسطه اول و دوم بود. بدین منظور از روش فراتحلیل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مقالههایی بود که اثر­بخشی مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی را مورد بررسی قرار داده بودند و 15 مورد پژوهش که از لحاظ روش­شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام شد. ابزار پژوهش، چک لیست فراتحلیل بود که 1222 شرکت کننده را در خود جای داده بود. پس از خلاصه کردن نتایج پژوهش­ها، اندازه اثر محاسبه و بر اساس رویکرد فراتحلیل هانتر و اشمیت ترکیب شده و طبق جدول کوهن تفسیر شدند. یافته­های پژوهش نشان داد که میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان،43/0بوده است (001/0p<). این میزان اثر در دوره ابتدایی32/0 (01/0 p<)، در دوره متوسطه اول45/0 (01/0 p<) و در دوره متوسطه دوم 61/0 (001/0 p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی، بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانش­آموزان مطابق جدول کوهن، بالاتر از متوسط می­باشد. این میزان اثر در دانش­آموزان دوره ابتدایی در سطح متوسط، در دانش­آموزان دوره متوسطه اول، بالاتر از متوسط و در دانش­آموزان دوره متوسطه دوم در سطح بالا ارزیابی شد. اثر متغیرهای تعدیل کننده در دوره ابتدایی بالاتر از دوره­های متوسطه اول و دوم بوده است.
شیما عابدی، تکتم حنایی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده

این پژوهش باهدف تحلیل میزان تأثیرگذاری بازی در مشارکت‌پذیری کودکان تدوین گردیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و پیمایشی است. در این راستا به‌منظور گردآوری داده‌ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه، بازدید از سایت استفاده می‌شود. روش نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران و تکمیل پرسشنامه توسط 92 نفر از کودکانی که در بازه‌ی سنی 12-7 سال می‌باشند تکمیل گردیده است. تحلیل داده‌ها برای ارزیابی تأثیر بازی‌های نمادی،آموزشی و جمعی و مشارکت کودکان در ادراک کودکان در محله سجاد مشهد، استان خراسان رضوی  با استفاده از روش ترکیبی با استفاده از دو نوع داده‌های کمی و کیفی با رویکرد متوالی  صورت گرفته است. در تحلیل داده‌ها برای ارزیابی تأثیر نقش بازی در مشارکت پس از جمع‌آوری داده‌ها، اطلاعات حاصل با روش‌های آماری تحلیل واریانس یک‌سویه (آنوا) ، آزمون فرضیات کلموگروف-اسمیرنف و سطح معناداری شاخص‌ها با استفاده از همبستگی اسپیرمن تحلیل گردیده است. به‌منظور بررسی پایایی از آلفای کرونباخ استفاده‌شده است که ضریب 0.924 نشان‌دهنده پایایی است. در تحلیل داده‌های کیفی به بررسی نقاشی‌های کودکان پرداخته‌شده است. نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که استفاده از بسترهای مناسب برای بازی کودکان  تأثیر به سزایی در مشارکت کودکان دارد. تفاوت در گروه‌های سنی کودکان باعث تفاوت در میزان اهمیت آن‌ها به کیفیت‌های محیطی می‌شود. گروه سنی 9-7 سال به بازی‌های نقاشی و تاب‌بازی علاقه‌مند هستند و به تسهیلات و تجهیزات، حس مکان و مشارکت اهمیت می‌دهند، این در حالی است که گروه سنی 12-10 سال نقاشی، آواز خواندن و توپ‌بازی برای آن‌ها بیشتر موردتوجه است و آن‌ها به هویت و تنوع در فضاهای شهری توجه دارند
رامین حبیبی کلیبر، لیلا قبادی،
جلد 7، شماره 41 - ( 8-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه‌­ای انگیزش تحصیلی در رابطه یادگیری خودراهبر و سرزندگی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر از نوع معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 98-1397 بودند که تعداد آن­ها 8000 نفر بود که از این تعداد 244 دانشجو (172دختر و 72پسر) با روش نمونه­‌گیری خوشه‌­ای چند مرحله­‌ای به عنوان نمونه انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه‌­های یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، انگیزش تحصیلی لپر و همکاران (2005) و سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)  به عنوان ابزار جمع­‌آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده‌ها از روش معادلات ساختاری و نرم‌­افزار ایموس استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان دادند در مدل پیشنهادی مدل مفروض با داده­‌های پژوهشی برازش می‌­شوند. اثر مستقیم یادگیری خودراهبر بر انگیزش تحصیلی و اثر مستقیم انگیزش تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی هر دو در سطح (01/0>P) معنادار بودند. همچنین اثر غیرمستقیم یادگیری خود راهبر بر سرزندگی تحصیلی ( 05/0>P) معنادار شد. یادگیری خودراهبر 26/0درصد از تغییرات انگیزش و 16/0 درصد از واریانس سرزندگی را تبیین می­‌کند. بنابراین توجه به یادگیری خودراهبر نقش مهمی در انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانشجویان دارد.  

نسرین محمدحسنی،
جلد 7، شماره 41 - ( 8-1399 )
چکیده

فناوری ردیاب چشمی چند سالی است که توجه پژوهشگران را به عنوان ابزاری برای یافتن داده­‌های عینی از فرایندهای ذهنی به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربست­‌های فناوری نامبرده در انجام مطالعات حوزه‌­ی یادگیری، به روش مرور نظامند به تحلیل پژوهش‌­های انجام شده طی سال‌­های 2010  -2020 پرداخته است. تعداد 24 مقاله بعد از اعمال ملاک‌­های ورود و خروج مورد بررسی قرار گرفت. یافته­‌ها نشان داد که تثبیت و مدت زمان خیرگی، از جمله مقیاس­‌های اندازه‌­گیری ردیاب چشم بوده که در اکثر مطالعات یادگیری، مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین بررسی توجه بصری در حین پردازش‌­های شناختی، بررسی گذار بین اطلاعات متنی و تصویری، مقایسه­‌ی استراتژی­‌های افراد موفق در حین خواندن، تصمیم‌­گیری، حل‌­مسئله و الگوسازی پردازش اطلاعات از جمله کاربردهای رصد حرکات چشم در مطالعات یادگیری بوده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که ابزار ردیاب چشمی، امکانی را پیش­ روی محققان تعلیم و تربیت قرار می‌­دهد تا نتایج یادگیری را به پردازش­‌های شناختی پیوند بزنند؛ که این مهم دلالت­‌هایی را برای طراحی محیط­‌های یادگیری به همراه دارد.

حمید خانی‌پور، هومن یغماییان، هانیه چیذری، سمانه حسینی،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده

تربیت جنسی یکی از جنبه‌های مهم تربیت است که در کشور ایران مغفول مانده است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور نظامند، سه سوال درباره تعریف و مفهوم‌سازی تربیت جنسی در دنیا، سرفصل‌های و مهارت‌های تربیت جنسی و اثرات این برنامه‌ها بررسی شد. روش مطالعه از نوع مرور نظام‌مند بود. یافته‌ها نشان میدهد برنامه‌‌های تربیت جنسی طیف گسترده‌ای از آموزش‌های شیوه‌های محافظت جنسی از خود تا آموزش شیوه‌های اخلاقی سلامت جنسی قرار می‌گیرد. تعریف‌های اولیه از تربیت جنسی عام و رفتاری است ولی هر چه به جلو می‌رویم، تعریف‌ها ماهیت فرهنگ وابسته‌تر پیدا کرده‌اند. اثربخشی برنامه‌های تربیت جنسی در کاهش مشکلاتی مثل بارداری ناخواسته و محافظت از آزاردیدگی جنسی موثر است. اتخاذ رویکرد جامع‌نگر به تربیت جنسی که به معنای استفاده از روش‌های مداخله مهارت‌آموزی روانشناختی و همراه‌کردن والدین و اولیای مدرسه است در تحقق برنامه‌های تربیت جنسی موثر است. بهتر است برای تضمین اثربخشی برنامه‌های تربیت جنسی، هر برنامه با توجه به جنبه‌های فردی و فرهنگی مخاطبان تعدیل شود تا اثربخشی برنامه بر روی سلامت جنسی تضمین شود.

سعید آریاپوران، منصور کریمی،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، میزان شیوع اضطراب ریاضی در دانش‌آموزان پسر دبیرستانی در دوره‌ی کووید-19 و نقش راهبردهای انگیزشی یادگیری ریاضی (شناختی، فراشناختی، مدیریت منابع غیراطلاعاتی و اطلاعاتی) و تاب‌آوری ریاضی در تمیز دانش‌آموزان دارای اضطراب ریاضی بالا و پایین بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه‌ی آماری این پژوهش را کل دانش‌آموزان پسر (621N=) دبیرستانی شهرستان بهار از توابع استان همدان تشکیل دادند. نمونه‌ی پژوهش شامل 247 دانش‌آموز پسر بود که به صورت خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از مقیاس‌های راهبردهای یادگیری ریاضی (لیو و لین، 2012)، تاب‌آوری ریاضی (کوکن و همکاران، 2016) و اضطراب ریاضی (بای و همکاران، 2009) استفاده شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون t تک نمونه‌ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل تشخیص گام‌به‌گام استفاده شد. نتایج توصیفی نشان داد که 21/67 درصد دانش‌آموزان در دوره‌ی کووید-19 دارای اضطراب ریاضی بالا بودند. براساس آزمون t تک ‌نمونه‌ای دانش‌آموزان از نظر استفاده از راهبردهای یادگیری ریاضی و تاب‌آوری ریاضی در وضعیت پایین و از نظر اضطراب ریاضی در وضعیت بالایی قرار داشتند. بین راهبردهای یادگیری ریاضی (شناختی، فراشناختی، مدیریت منابع غیراطلاعاتی و اطلاعاتی) با اضطراب ریاضی رابطه‌ی منفی وجود داشت. همچنین تنها نقش راهبردهای فراشناختی و تاب‌آوری ریاضی در پیش‌بینی عضویت گروهی دانش‌آموزان دارای اضطراب ریاضی بالا و پایین معنادار بود. آموزش راهبردهای یادگیری ریاضی و تاب‌آوری ریاضی به دانش‌آموزان و گنجاندن روش تدریس ریاضی مبتنی بر راهبردهای یادگیری ریاضی و تاب‌آوری ریاضی در برنامه‌های ضمن خدمت برای معلمان ریاضی در جهت کاهش اضطراب ریاضی دانش‌آموزان در دوره‌ی کووید-19مفید خواهد بود.

سید موسی طباطبایی، سکینه عرب، فاطمه بیان فر،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازآموزی اسنادی بر اهمال‌‌کاری تحصیلی و ترس از شکست در دانش‌آموزان دختر دارای اضطراب امتحان شهرستان سمنان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون بهمراه گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم آموزش نظری دبیرستان های شهر سمنان تشکیل دادند. از این جامعه، تعداد پنجاه نفر که بیشترین نمره را در پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن کسب کرده بودند، انتخاب و به شیوه تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مشتمل بر دو پرسشنامه استاندارد ترس از شکست در عملکرد کانروی و اهمالکاری تحصیلی سواری بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) نشان داد که  میانگین گروه آزمایش در مولفه‌‌های ترس از شکست و نمره کل ترس از شکست و نمره کل اهمال‌‌کاری به گونه‌‌ای معنادار (05/0<P) از گروه کنترل پایین‌‌تر بود اما در مولفه‌‌های اهمال‌‌کاری تفاوت بین دو گروه معنادار نبود. نتایج نشان دارد بازآموزی اسنادی به کاهش ترس از شکست و اهمال‌‌کاری تحصیلی منجر می‌‌شود. این مداخله کمک شایان توجهی به سلامت روان دانش‌‌آموزان می‌‌کند و از هدر رفت هزینه های اجتماعی و اقتصادی جامعه جلوگیری می‌‌کند.

عادل زاهد بابلان، غفار کریمیان پور،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف رابطه بین نگرش به مدرسه و پیوند با مدرسه با نقش میانجی امید به تحصیل انجام گرفت. روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش‌‏آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان ثلاث باباجانی بود که با توجه به جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه‏‌گیری خوشه‌‏ای چندمرحله‏‌ای تعداد 200 نفر به نوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع‌‏آوری داده‌‏ها از پرسشنامه نگرش به مدرسه کوچ و سیکل (2003)، پرسشنامه پیوند با مدرسه رضایی شریف (1389) و پرسشنامه امید به تحصیل خرمایی و کمری (1396) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده‌‏ها نشان داد نگرش به مدرسه بر پیوند با مدرسه اثر مستقیم دارد (44/0=β)، امید به تحصیل بر پیوند با مدرسه اثر مستقیم دارد (49/0=β)، ، نگرش به مدرسه بر امید به تحصیل اثر مستقیم دارد (59/0=β) و نگرش به مدرسه بر پیوند با مدرسه از طریق امید به تحصیل اثر غیر مستقیم دارد (28/0=β).
 
ندا اشرفیان، کیوان صالحی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده

پرورش دانش‌آموزان خود نظم ده، از مهم‌ترین اهداف عالی در تمامی نظام‌های آموزشی به شمار می‌رود که می‌تواند زمینه لازم برای تحول و توسعه پایدار در هر جامعه‌ای را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف، تبیین فرآیند پرورش دانش‌آموزان خودنظم‌ده در مدارس ابتدایی با تأکید بر نقش معلمان، و استفاده از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد (نظریه برخاسته از داده‌ها) انجام شده‌است. داده‌ها با استفاده از مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند با 25 معلم ابتدایی و نامه‌نگاری گردآوری‌شد. انتخاب مصاحبه‌شوندگان بر پایه راهبرد نمونه‌گیری نظری انجام گردید. تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی به انجام رسید که در نتیجه آن‌ 48 کُد اولیه، 19 زیرمقوله و 3 مقوله کلی استخراج شد. در نظریه میانی به‌دست آمده "توجه به رشد همه‌جانبه ‌انسان" به عنوان مقوله ‌محوری در نظر گرفته شد که با تمامی مقوله‌های به‌دست آمده در این پژوهش در ارتباط است. اگر معلمان به عنوان هدایت کنندگان فرآیند تعلیم و تربیت، رشد مستمر و همه‌جانبه دانش‌آموزان را مورد توجه قرار داده و با استفاده بهینه از شرایط زمینه‌ای همچون محتوای اصیل و رسانه‌های آموزشی نوین و بهره‌گیری هوشمندانه از امکانات، قوانین، زمان و... به اجرای راهبردهایی نظیر عاملیت‌بخشی، جهت‌دهی و بازخورددهی به دانش‌آموزان‌، عرصه‌سازی برای آن‌ها و الهام‌بخشی بپردازند، بستر لازم برای پرورش دانش‌آموزانی توانمند و خودنظم‌ده فراهم شده که با پیامدهای تحصیلی و تربیتی ارزشمندی همراه خواهد بود و آینده سازان شایسته‌ای برای جامعه تربیت خواهند شد.


صفحه 2 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb