۳ نتیجه برای شهرام
کاظم فتح تبار فیروزجائی، علی شجاعتی، ایمان شهرام، فاطمه خادمی،
جلد ۸، شماره ۴۲ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
با افزایش تقاضا برای تحصیل در مقاطع آموزش عالی و محدودیت ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاهها علیالخصوص در رشتههای پرطرفدار، سنجش و پذیرش دانشجو به یکی از اهداف مهم نظام آموزشی تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی وضعیت فعلی الگوی سنجش و پذیرش دانشجو و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود الگوی سنجش و پذیرش دانشجو در کشور انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهشهای کاربردی و از منظر روششناسی به روش کیفی انجام شده است. مشارکتکنندگان پژوهش خبرگان و صاحبنظران علمی و اجرایی در حوزه کنکور بودهاند که به روش نمونهگیری هدفمند با رویکرد گلوله برفی انتخاب شدهاند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از عدم کارآمدی و اثربخشی لازم در الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو است. چالشهای مربوط به الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو در سه دسته: آسیبهای ناشی از فضای نظام آموزشی در دوران قبل از کنکور، چالشهای ناشی از فضای حاکم بر آزمون سراسری و شرایط ناظر بر کنکور داوطلبان، و آسیبهای مربوط به دوران بعد از برگزاری آزمون سراسری قابل تأمل و بررسی است. همچنین پذیرش توسط دانشگاه، بهینهسازی پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی، راهکارهایی در ارتباط با ارتقای عملکرد و کارایی نظام آموزشی و هدایت تحصیلی از جمله راهکارهای مکمل و جایگزینی بودند که در پژوهش حاضر مورد شناسایی قرار گرفتند. از منظر صاحبنظران، اجرای موفقیتآمیز الگوی جایگزین مستلزم مطالعه عمیق، امکانسنجی، بررسی و ارزیابی دقیق و موشکافانه آن در ابعاد مختلف آموزشی و غیرآموزشی است. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر راهکارهایی مانند کاهش تأکید بر حفظیات و توجه بیشتر به سایر مهارتهای موردنیاز جامعه امروزی، استعدادها، علایق و توانمندی دانشآموزان، هدایت تحصیلی هوشمندانه و فرایند محور و انتخاب رشتهای متناسب با استعداد، علایق، و توانمندی دانشآموزان، تغییر از رویکرد هنجاری به شیوه ملاکی و حذف تدریجی کنکور پیشنهاد میگردد.
خانم تکتم پرهیزکارخدیو، دکتر فرهاد فهندژ، دکتر شهرام افراز،
جلد ۱۴، شماره ۴۸ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر واکاوی الزامات و پیش بایسته های تأثیرگذار بردوره های آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدرسین زبان انگلیسی در مراکز آموزش زبان انگلیسی شهر شیراز بود که بر اساس نمونه گیری نظری(هدفمند) با تعداد ۲۶ نفر از مدرسین مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج کلی پژوهش نشان داد طراحی و ارائه درس، مدیریت کلاس درس، ارزشیابی فراگیران، تعامل، راهبردهای تدریس، ویژگیهای مدرسان، مدیریت فعالیتها، تکنیکهای برخورد با خطاها به عنوان الزامات کلیدی در آموزش و بهسازی معلمان زبان انگلیسی موثر هستند. همچنین اهداف دوره، ویژگیهای دوره، تجارب مدرسین، ارزیابی کلی دوره، تخصصی سازی و فعالیتهای تکمیلی از پیش بایسته ها و عوامل تأثیرگذار بر دوره های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی به شمار می رود که میتواند دربرنامه ریزی هر چه بهتر این دوره ها کمک شایانی داشته باشد. بر اساس نتایج بدست آمده چنین میتوان نتیجه گرفت که توجه به الزامات و پیش بایسته های ضروری احصاء شده در این پژوهش نقش کلیدی و محوری در بهبود دوره های آموزش و بهسازی مدرسان زبان انگلیسی دارد. لذا عدم توجه به این الزامات در طراحی دوره های آموزش و بهسازی مدرسان، کیفیت پایین یادگیری و آموزش فراگیران را به دنبال خواهد داشت.
فرهاد عبدالهی، شهرام رنجدوست، بهبود یاریقلی،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: تحول در علوم انسانی با تأکید بر برنامه درسی میتواند نقش مهمی در گرایش به این رشته تحصیلی داشته باشد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی بود .
روش کار:روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی بود. اطلاع رسان های پژوهش حاضر متخصصان حوزه علوم تربیتی در رشته های برنامه ریزی درسی، مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت که بعنوان عضو هیات علمی، در نظام آموزش عالی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند (ملاک محور) تعداد ۱۵ نفر انتخاب شدند و در نتیجه یافته های مصاحبه به حد اشباع رسید. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله مصاحبه نیمه ساختارمند بوده است و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون ۶ مرحله ای کلارک و براون مختصات آن به دست آمده است.
نتایج: پس از انجام مصاحبه ها و بررسی مضامین آنها، ۱۶ مضامین فراگیر و ۴۴ مضامین سازمان دهنده شناسایی شد,۱- اولین مضمون تکنولوژی آموزشی (نرم افزاری، سخت افزاری)،۲- نیاز سنجی (شناخت نیازها، قابلیت اجرایی)، ۳- انعطاف پذیری (انطباق شرایط و موقعیت، تفکر مداوم یا پیوسته)، ۴- تجهیزات و امکانات (تجهیزات فیزیکی و تجهیزات دانشی)، ۵- ویژگیهای فراگیران (ویژگی های فردی و توسعه شخصیتی)، ۶- ویژگی های مدرسان(مدیریت کلامی، شایستگی محوری)؛ ۷- ویژگی های محتوا(جامعیت، کیفیت و تنوع)، ۸- روش ها و شیوه های آموزشی(اثربخشی، نوآروی و تناسب)، ۹- طرح های آموزشی(استانداردها، انعطاف پذیری و کاربردی)، ۱۰- ارزشیابی و کنترل(دریافت بازخورد، ارزشیابی، اجرایی بودن و توزیع اطلاعات)، ۱۱- خلاقیت و نوآوری(تفکر انتقادی، ریسک پذیری و تنوع گرایی)، ۱۲- ماموریت(اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت، آینده نگری)، ۱۳-(مشارکت فعال، مهارت نرم و ایجاد انگیزه)، ۱۴- پژوهش و تحقیق(سمینار و همایش، تعامل بین محقق و جامعه)، ۱۵- حمایت و پشتیبانی(حمایت مالی، اجتماعی، ساختاری، زمانی) و در نهایت نیز آخرین مضمون یعنی۱۶- اسنادبالادستی(قوانین موجود، معیارهای مورد نظر برنامه درسی ملی و مضامین اخلاقی) بودند.
نتیجه گیری: مولفه های شناسایی شده می تواند به عنوان چهارچوبی برای ایجاد برنامه درسی مشترک در زمینه خلاقیت و همکاری در آموزش عالی، همچنین ارزش آفرینی مشترک در محیط های آموزشی همسو با موج تحولات اساسی در برنامه های درسی علوم انسانی در آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.