یحیی معروفی، زهره کرمی،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
اسماعیل سعدی پور، آقای اکبر کبیری،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه انگیزش پیشرفت در دانشآموزان دارای والدین(پدر) وابسته به مصرف مواد مخدر انجام شد. روش این مطالعه از نوع علّی- مقایسهای است. نمونه پژوهش 140 نفر از دانشآموزان دوره راهنمایی شهر تهران در سال 93-92 بود که در دو گروه 70 نفری با والدین (پدر)سالم و 70 نفر والدین(پدر) وابسته به مصرف مواد مخدر و محرک تقسیم شدند که از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) بود. شاخصهای آمار توصیفی و آزمون t مستقل نشان میدهد بین انگیزش پیشرفت دانشآموزان دارای والد سالم و معتاد تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی، اضطراب، استرس با پرخاشگری در افراد وابسته به مصرف مواد مخدر رابطه وجود دارد. با توجه به مطالعه حاضر پیشنهاد میشود مراکز مشاوره دانشجویان و کلینیکهای روانشناختی بهمنظور ردیابی مشکلات ناشی از اعتیاد والدین که در انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آنان تاثیر دارد، پیگیری لازم را به عملآورند.
خانم سمانه حسینی، دکتر جلیل فتح آبادی، دکتر امید شکری، دکتر شهلا پاکدامن،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف تبیین موفقیت تحصیلی بر اساس جهتگیری هدف و بهزیستی ذهنی دانشآموزان و والدین در بین دانشآموزان دختر سال سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1391-1390 انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است که با روش نمونهگیری خوشهای تعداد 441 نفر دانشآموز دختر به همراه والدینشان از جامعه مورد نظر انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مقیاس پاناس، مقیاس جهتگیری هدف، مقیاس ادراک جهتگیری هدفی والدین را دانش آموزان و مقیاس رضایت از زندگی جمعآوری شد. برای ارزیابی موفقیت تحصیلی از معدل دانشآموزان استفاده شد. یافتهها نشان داد الگوهای ساختاری مفروض با دادهها برازش قابل قبولی دارد و والدین با موفقیت تحصیلی دارد. نتایج پژوهش نشان میدهد که میان دانشآموزان دختر مورد مطالعه بخشی از تمایز موفقیت تحصیلی از طریق بهزیستی ذهنی و جهتگیری هدف دانشآموزان و بهزیستی ذهنی و جهتگیری هدف والدین آنان قابل تبیین است.
مرضیه زینی، الهام خاکسار، محمد بلوچکی انارکی، فاطمه رضایی نسب،
جلد 3، شماره 32 - ( 6-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تاثیر آموزش حرکات ریتمیک و بازی های گروهی بر بهبود درک، دقت و توالی شنیداری کودکان بر اساس رویکرد روانعصب شناختی در شهر یزد صورت گرفت. روش: روش این پژوهش، از نوع آزمایشی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان یزد بودند، تعداد 100 دانش آموز پسر عادی، پس از اجرای آزمون تشخیصی (آزمون هوش ریون کودکان و آزمون سیف نراقی) به شیوهی نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای به طور تصادفی انتخاب شدند؛ سپس با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه – دو بار در هفته)، تحت آموزش راهبرد بازی درمانی گروهی وحرکات ریتمیک قرار گرفتند، اما گروه کنترل، هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادههای به دست آمده، و از روش آماری توصیفی و استنباطی (از میانگین و آزمون تی برای نمونه های وابسته و انحراف معیار) در درجه آزادی (p<.05) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد که عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، به صورت معنادار بهبود یافته است. نتیجه گیری: لذا میتوان نتیجه گرفت که راهبرد بازی درمانی گروهی و حرکات ریتمیک سبب بهبود عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان پسر شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، میتوان به مربیان اختلالهای یادگیری، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبرد، برای بهبود توجه و توالی شنیداری دانش آموزان کمک کرد.
معصومه شفیعی، سجاد بشرپور، شیرین احمدی، حدیث حیدری راد،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرشت و منش و حواسپرتی در دانشآموزان ناشنوا و عادی بود. روش این پژوهش علی- مقایسهای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان ناشنوا و عادی مشغول به تحصیل در نیمه اول سال 1395 در شهرستان گیلانغرب بود. به دلیل محدود بودن حجم جامعه تمامی افراد ناشنوا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 20 دانشآموز عادی نیز با توجه به ویژگیهای جمعیتشناختی سن و جنسیت با گروه ناشنوا همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش شرکت کردند. دادهها با استفاده از مقیاس سرشت و منش و مقیاس کنترل توجه جمعآوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میانگین نمرات افراد ناشنوا در متغیرهای حواسپرتی (05/7=F؛ 01/0>P) و در مؤلفههای اجتناب از آسیب (71/37=F؛ 001/0>P) و نوجویی (01/5=F؛ 05/0>P) بالاتر اما در مؤلفههای خودراهبری (26/9=F؛ 001/0>P) و همکاری (97/18=F؛ 001/0>P) به طور معنیداری پایینتر از افراد عادی است. این نتایج آشکار میکند که کودکان ناشنوا حواسپرتی بالاتری نسبت به گروه عادی دارند و ویژگیهای سرشتی آنها نیز متفاوت از افراد عادی میباشد.
احمد ولیخانی، مهسا ملکی مجد، راضیه هاشمی،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده
با وجود اینکه خلاقیت هیجانی نقش مهّمی در سازگاری و روابط بین فردی آدمی بازی میکند، به دلیل تازگی مفهوم آن در ادبیات روانشناختی از زمان مطرح شدن آن تا کنون، تحقیقات خیلی کمی به منظور کشف همبستههای مرتبط با آن انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر پیشبینی تفکر انتقادی بهوسیلهی خلاقیت هیجانی و مولفههای آن در دانشجویان بود. جامعهی آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 156 نفر از بین دختران و پسران دانشگاه شیراز انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها پرسشنامههای خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیلهای رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی به طور مثبت رابطه وجود داشت. همچنین تفکر انتقادی با مؤلفههای اثربخشی/ اعتبار و آمادگی خلاقیت هیجانی رابطهی معنادار و مثبت داشت، امّا با مؤلفهی بداعت رابطهی معناداری را نشان نداد. خلاقیت هیجانی با مؤلفههای نوآوری، پختگی و دغدغهی فکریِ تفکر انتقادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت هیجانی بهطور معنادار و مثبت توانست تفکر انتقادی را پیشبینی کند. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفههای خلاقیت هیجانی فقط مؤلفهی اثربخشی/ اعتبار بهطور معنادار تفکر انتقادی را پیشبینی میکند. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعهی حاضر میتوان ادعا کرد که خلاقیت هیجانی نقش مهمی در تفکر انتقادی دارد.
آقای آرش شهبازیان خونیق، آقای زبیر صمیمی، آقای ابوالفضل فرید،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت و جهتگیری مذهبی با اهمالکاری تحصیلی دانشجویان با توجه به جنسیت انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان خوابگاهی مشغول به تحصیل دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 95-94 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 200 نفر از آنها با روش نمونهگیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اعتیاد به اینترنت یانگ (1988)، جهتگیری مذهبی آلپورت (1950) و اهمالکاری سولمون و راثبلوم (1989) استفاده گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد بین تمامی مؤلفههای اهمالکاری تحصیلی و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنادار وجود داشت (05/0p<). همچنین از میان مؤلفههای جهتگیری مذهبی، جهتگیری مذهبی درونی با تمامی مؤلفههای اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی معنادار داشت (05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که اعتیاد به اینترنت و جهتگیری مذهبی درونی میتوانند اهمالکاری تحصیلی را پیشبینی کنند و تقریباً بخش متوسطی از واریانس نمرات اهمالکاری تحصیلی بر اساس اعتیاد به اینترنت و جهتگیری مذهبی درونی تبیین میشود. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت اعتیاد به اینترنت و جهتگیری مذهبی از عوامل مهمی هستند که میتوانند در اهمالکاری تحصیلی دانشجویان نقش داشته باشند. به والدین و کلیه برنامهریزان تعلیم تربیت توصیه میشود که با آموزشهای مناسب، استفاده مفید از اینترنت و افزایش جهتگیری مذهبی درونی را به دانشآموزان و دانشجویان آموزش دهند.
عزت اله قدم پور، پروانه رادمهر، لیلا یوسف وند،
جلد 3، شماره 33 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان اشتیاق و سرسختی تحصیلی دانشآموزان دختر متوسطه اول انجام گرفت. مطالعه حاضر به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر متوسطه اول شهر خرمآباد در سال تحصیلی 95- 1394 بود. حجم نمونه به تعداد 50 نفر(25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه گواه) با استفاده از روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب گردید. گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر به صورت گروهی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و گواه، پسآزمون و مجدداً 2 ماه بعد، پیگیری به عمل آمد. ابزار اندازهگیری در این پژوهش پرسشنامههای اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2001) و سرسختی تحصیلی کوباسا و همکاران (1982) بود. تحلیل دادهها با استفاده از spss-19و روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش امید بر افزایش میزان اشتیاق تحصیلی(001/0>P) و سرسختی تحصیلی(01/0>P) تأثیر معنادار دارد. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید.
مریم کاظمی، وحید منصوری، پروین ذوالقدری، حجت دهقان زاده،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از فناوریهای نوین در فرایند تدریس به شدت در حال گسترش است. امروزه یکی از چالشهای مهم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس، سطح دانش و مهارت ICDLمعلمان در فرایند تدریس است. پژوهش حاضر به منظور بررسیسطح دانش و مهارت ICDL معلمان درفرایند تدریس در سال تحصیلی 95-94 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه شهر قیدار میباشد که 70 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از اساتید، متخصصان آموزشی و تعدادی از معلمان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول برآورد گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس در سطح متوسط میباشد. همچنین تحلیل آمار استنباطی دادهها نشان داد که میان متغیرهای جنسیت، سن، میزان تحصیلات و سطح دانش و مهارت کامپیوتری معلمان در فرایند تدریس تفاوت معنادار آماری وجود دارد.
آذر خزایی، محمدرضا نیلی احمدآبادی، ثریا خزائی، زهرا دریکوندی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی از طریق چندرسانه ای بر عزت نفس دانش آموزان دختر کم شنوا صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کمشنوا پایه ششم ابتدایی شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت بود.گروه آزمایش طی هفت جلسه با استفاده از نرمافزار چندرسانهای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل بهدور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. بهمنظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از روشهای آماری در دو سطح توصیفی (شاخصهای مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) استفادهشده است. بهطورکلی نتایج بهدستآمده حاکی از این بود عزت نفس دانش آموزان از طریق آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از چندرسانه ای افزایش نشان داد.
سید حشمت الله مرتضوی زاده، احمدرضا نصر اصفهانی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده
تمرین معلمی اوج فعالیتهای تربیتمعلم است که همه موقعیتهای یادگیری را فرصتهایی برای موفقیت و شکست برای دانشجو– معلم فراهم میکند. این تحقیق با هدف استنباط دیدگاه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در خصوص مشکلات درس تمرین معلمی صورت گرفته است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است و برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفادهشده است. جامعه و نمونه آماری در این پژوهش یکی است و از روش کل شماری استفاده شد. برای تحلیل دادهها از فراوانی و درصد فراوانی در سطح آمار توصیفی استفادهشده است. یافتهها نشان داد که مهمترین مشکلات درس تمرین معلمی گذراندن تمرین معلمی در مدارس شهری علیرغم اشتغال اولیه دانشجویان در مدارس روستایی، فرصت نداشتن مدرسان برای بحث و گفتگو با دانشجویان در موردنقد و بررسی شیوههای تدریس و رفع مشکلات احتمالی، مهارت ناکافی معلمان راهنما در استفاده از رسانهها و فناوریهای نوین آموزشی و پایین بودن سطح معلومات آنان از تئوریهای تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد و نظریههای یادگیری و نداشتن تسلط کافی معلمان راهنما در استفاده از روشها و الگوهای تدریس است.
فریبا فرازی، معصومه اسمعیلی، حسین اسکندری، محمد حاتمی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده
والدین و فرزندانشان در دوران نوجوانی روابط تازهای با یکدیگر برقرار میکنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش الگوی تعلیمی بر روابط والد-فرزند با همایندی گرایش به تفکر انتقادی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر کلاس دوازدهم هنرستانهای شهر بیرجند در سال تحصیلی 96-95 بودند. گروه نمونه با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و انتخاب تصادفی دو هنرستان از سطح شهر بیرجند و انتخاب تصادفی یک رشته تحصیلی از هر مدرسه و با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد نمونهگیری، انتخاب شده و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. از پرسشنامههای رابطه والد- فرزند فاین، مورلند و سئوبل (1983) و گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. دادههای بدست آمده با آزمون کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش الگوی تعلیمی موجب بهبود روابط والد- فرزند میشود. همچنین نتایج نشان داد که بهبود روابطی که نتیجه آموزش الگوی تعلیمی بود توانست گرایش به تفکر انتقادی فرزندان را در بعد خلاقیت و تعهد افزایش دهد. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت با بهبود روابط والد-فرزند در اثر آموزش الگوی تعلیمی گرایش به تفکر انتقادی در فرزندان نیز افزایش پیدا میکند.
جعفر بهادری خسروشاهی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش پذیرش و تعهد بر خودانتقادی و شایستگی در دانشآموزان دارای تجربه خودآزاری بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانشآموزان پسر دورهی متوسطه ناحیه 1 شهرستان تبریز در سال تحصیلی 96-1395بودند. برای انتخاب حجم نمونه از یک مدرسه پسرانه دوره دوم متوسطه و با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 26 دانشآموز پسر بر اساس نظر مشاور و معلم مدرسه که تجربه خودآزاری داشتند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 13 نفر (گروه آزمایش) و 13 نفر (گروه کنترل) قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودانتقادی تامپسون و زاروف و ادراک شایستگی هارتر و برنامه آموزش اکت استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره انجام شد. یافتهها نشان داد که آموزش پذیرش و تعهد بر خودانتقادی و شایستگی دانشآموزان دارای تجربه خودآزاری تأثیر دارد (001/0>P). در واقع آموزش پذیرش و تعهد باعث کاهش خودانتقادی و افزایش ادراک شایستگی دانشآموزان دارای تجربه خودآزاری میشود.
آزاده مؤمنی، احمد خامسان، میترا راستگومقدم، لیلا طالب زاده شوشتری،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعهی عمیق ادراک دانشآموزان از حمایت معلم و شناسایی ویژگیها و کنشهایی که به ادراک بالاتر حمایت معلم منجر میگردند، انجام شد. پژوهش در چارچوب رویکرد پدیدارشناسی و با روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. جامعهی آماری کلیهی دانشآموزان دختر پایهی یازدهم شهر تربتحیدریه بودند. با روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس نمرهی مقیاس حمایت اجتماعی مالکی، دیمری و الیوت (2000)، 30 نفر از این دانشآموزان (15 نمرهی بالا و 15 نمرهی پایین) در گروه نمونه قرار گرفتند و دادهها با مصاحبهی نیمهساختاریافته جمعآوری شدند. بر مبنای یافتهها، دانشآموزان ویژگیهای معلم حمایتکننده را در 9 طبقهی «توانمندی در روابط انسانی»، «ویژگیهای شخصیتی مناسب»، «نظارت و ارزشیابی مناسب»، «مهارت در تدریس»، «توانمندی در مدیریت کلاس»، «تعهد شغلی»، «راهنمایی و مشاوره دادن»، «توانمندی علمی» و «کمک به رشد همه جانبهی دانشآموزان» مطرح نمودند و به ترتیب بر حمایت عاطفی، ابزاری، ارزیابانه و اطلاعاتی تأکید داشتند. نتایج نشان میدهند مهمترین ویژگی معلمان حمایتکننده از دیدگاه دانشآموزان «توانمندی معلم در روابط انسانی» است. همچنین، برای افزایش ادراک دانشآموزان از حمایت معلم لازم است معلمان از ویژگیهای دیگری همچون «روابط مقتدرانه، تشویق و تنبیه مناسب، آرامش داشتن، برگزاری آزمون هماهنگ، مشاورهی اخلاقی و برگزاری کلاس تقویتی» نیز برخوردار باشند.
خانم نرجس خاتون ذبیحی حصاری، آقای محمدرضا چاجی، آقای علی زارع مقدم،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خردمندی با بهزیستی روانشناختی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان متوسطه دوم شهرستان خوسف است و تعداد 317 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خردمندی آردلت، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانیزاده و حسین چاری بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان داد بین خردمندی با سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد، مؤلفههای انعکاسی و عاطفی خردمندی پیشبینیکننده بهزیستی روانشناختی بودند و مؤلفههای شناختی و انعکاسی پیشبینی کننده سرزندگی تحصیلی بودند. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که خردمندی به عنوان پیشبینی کنندهای قابلاعتماد برای بهزیستی روانشناختی و سرزندگی تحصیلی در بین دانشآموزان است و دانشآموزان خردمند از بهزیستی روانشناختی و سرزندگی تحصیلی بالاتری برخوردارند
حسین کارشکی، طلیعه سعیدی، الهه حجازی،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کمک طلبی پژوهشی در بین دانشجویان دختر و پسر گروههای مختلف آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد در دو مقطع ارشد و دکتری انجام شد. تعداد کل جامعه آماری برابر با 8637 دانشجو (5644 دانشجوی ارشد و 2993 دانشجوی دکتری) بود. نمونه 425 نفری به روش سهمیهای بر اساس مقطع تحصیلی، جنسیت و دانشکده انتخاب شد. بدین منظور ابتدا نسبت دانشجویان دختر و پسر مقطع دکتری و کارشناسی ارشد هر دانشکده در جامعه مشخص گردید و متناسب با این نسبت، تعداد مورد نیاز برای هر دانشکده در نمونه هم محاسبه شد. پرسشنامه محققساخته جهت سنجش کمکطلبی پژوهشی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد بین دانشکدههای مختلف از نظر مولفههای کمکطلبی پژوهشی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین دانشجویان دختر در مولفهی کمکطلبی انطباقی از میانگین دانشجویان پسر و میانگین دانشجویان پسر در مولفهی اجتناب از کمکطلبی از میانگین دانشجویان دختر به طور معناداری بالاتر بود. میانگین دانشجویان کارشناسی ارشد در دو مولفه نیاز به کمکطلبی پژوهشی و اجتناب از کمکطلبی، از میانگین دانشجویان دکتری و میانگین دانشجویان دکتری در مولفه کمکطلبی انطباقی از میانگین دانشجویان کارشناسیارشد بالاتر بود. در نهایت باتوجه بهاینکه وجود ضعف در مهارتهای پژوهشی از جمله عوامل کاهنده و بازدارنده هم در انجام و هم در کاربست نتایج پژوهش و نامعتبر شدن یافتههای پژوهش میگردد، تعهد حرفهای حکم میکند که پژوهشگر در صورت احساس نیاز، از راهبرد کمکطلبی استفاده نماید.
مسعود صیامی، شهلا رستمی، عاطفه سالاری،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش، ارائهی یک مدل ساختاری برای نشان دادن روابط ساختاری بین میزان استفاده از تلفن همراه و درگیری تحصیلی با نقش میانجیگری توجه در دانشجویان دانشگاه بیرجند بود. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 95-1394 بودند. حجم کل جامعه آماری متشکل از 6637 نفر بود. نمونهی این پژوهش 200 نفر از دانشجویان طبق حداقل حجم نمونه در مدلیابی بودند که با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامهی اعتیاد به تلفن همراه جعفرزاده (1391)، پرسشنامه درگیری اسچوفیلی و همکاران (1996) و آزمون فراخنای اعداد معکوس وکسلر بود. دادهها با تحلیل مسیر آزمون شد. یافتهها نشان داد که افزایش میزان استفاده از تلفن همراه بر دامنهی توجه دانشجویان تأثیر منفی دارد. به عبارتی دیگر میزان توجه و درگیری تحصیلی دانشجویان با افزایش میزان استفاده از تلفن همراه کاهش پیدا میکند. این یافتههـا ضـرورت توجه جدی مسـئولین را بـه رواج روزافـزون اسـتفاده از تلفـن همـراه و پیامدهای منفی آن نشان میدهد. به نظر میرسد میزان استفاده از تلفن همراه میتواند پیشبینی کنندهی خوبی برای درگیری تحصیلی دانشجویان باشد.
آرش شهبازیان خونیق، امید حسنی،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش مؤلفه های اضطراب امتحان و نارسایی هیجانی در فرسودگی تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 96-95 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 355 نفر از آنها با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن (1997)، مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (1994) و سیاهه فرسودگی تحصیلی مسلش (2002) استفاده گردید. دادهها با استفاده از نرم افزار 16 spss و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین مؤلفههای اضطراب امتحان، نارسایی هیجانی و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود داشت (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفههای اضطراب امتحان، مؤلفه خطای شناختی و از بین مؤلفههای نارسایی هیجانی، مؤلفه دشواری در شناسایی احساسات توانستند بخشی از واریانس نمرات فرسودگی تحصیلی را پیشبینی کنند. با توجه به ارتباط نزدیک این سه مشخصه باهم در هرگونه برنامهریزی برای پژوهش و اصلاح امور، لازم است این رابطه در نظر گرفته شود.
حسین حجت پناه، زهرا امانی، سیاوش طالع پسند،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده
چکیده
هدف این پژوهش بررسی رابطه رشد خودکنترلی بر رشد قضاوت اخلاقی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم آموزشگاههای ابتدایی شهرستان سبزوار بود، تعداد نمونه، 250 نفر دانشآموز (124 پسر و 126 دختر) ابتدایی بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه: 1) قضاوت اخلاقی(MJT)، 2) تمایل کودکان به خودکنترلی و همچنین معدل نیمسال اول دانش آموزان استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار آماری spss تجزیهوتحلیل شد. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که : بین رشد قضاوت اخلاقی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین رابطهای مثبت و معنادار بین خودکنترلی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. آزمون t مستقل نشان داد که میان دانش آموزان دختر و پسر در خودکنترلی تفاوتی معنادار وجود ندارد، ولی به لحاظ قضاوت اخلاقی میان دانش آموزان دختر و پسر این تفاوت معنادار است.
زهرا قنبری، علیرضا بهرامی، مهدی مولایی یساولی، مریم قنبری، زهرا آژیر،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده
ورزش و فعالیت بدنی یکی از بخشهای مهم نظام تعلیم و تربیت است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه شادکامی، عزتنفس و اضطراب دانشآموزان مدارس با و بدون طرح المپیاد ورزشی درونمدرسهای است. روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل دانشآموزان دختر شهر اراک که در سال تحصیلی 95-1394 در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدادند. از بین آنها 60 نفر از دانشآموزان مدارس مجری طرح المپیاد ورزشی درونمدرسه ای و 60 نفر از بین دانشآموزان مدارسی که مجری این طرح نبودند به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه اضطراب کتل ، پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت بود. داده ها بوسیله آزمون تی مستقل به کمک نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 تحلیل شد. یافتهها نشان داد شادکامی و عزت نفس دانشآموزان مدارس مجری طرح المپیاد ورزشی در سطح اطمینان 0.95 بالاتر از دانشآموزان مدارسی بود که مجری طرح نبودند ولی بین اضطراب دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد دانشآموزان مدارسی که مجری طرح المپیاد ورزشی درون مدرسهای بودند شادکامی و عزت نفس بالاتری نسبت به دانشآموزان مدارسی که مجری این طرح نبودند، داشتند لذا پیشنهاد میشود به منظور افزایش نشاط، شادابی و عزتنفس دانشآموزان این طرح در همهی مدارس اجرا شود.