جستجو در مقالات منتشر شده



خانم زهرا افشارکهن، دکتر حسن ملکی، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر یحیی مهاجر، دکتر علی ضیایی مهر،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده

این مقاله با هدف بررسی تأثیر برنامه درسی ریاضی آمیخته به طنز بر خلاقیت ریاضی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی نگاشته شد. مقاله حاضر به تحلیل و گزارش نتایج کمی یک مطالعه بزرگتر که با روش آمیخته صورت گرفته، می پردازد. خلاقیت ریاضی دانش آموزان بر اساس عملکرد آن ها پس از اجرای بسته آموزشی ریاضی آمیخته به طنز، طراحی شده توسط محققین بر اساس مفاهیم کتاب ریاضی پایه ششم، مورد تحلیل قرار گرفت. مقایسه نتایج پیش­آزمون و پس­آزمون نشان داد که تلفیق محتوای مفاهیم ریاضی با انواع طنز آموزشی بر رشد خلاقیت دانش­آموزان تأثیر مثبت دارد. پیشنهادهایی جهت استفاده از این یافته­ها در حوزه­ برنامه­ریزی درسی چون طراحی محتوای آموزشی آمیخته به طنز آموزشی متناسب با ویژگی­های فراگیران و تلفیق طنز آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف، توسط تولید کنندگان برنامه های درسی ارائه شده است


خانم ستاره موسوی، دکتر محمدرضا نیلی، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمد مسعود،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف این مطالعه، شناسایی شاخص­های نوآوری در فعالیت­های یاددهی و یادگیری رشته‌های هنری بر حسب رویکرد ساختن‌گرایی و بررسی میزان کاربست آن‌ها در دانشگاه هنر اصفهان می­باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه­های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه­گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده­های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامۀ محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم­ترین شاخص­های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت‌های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره‌گیری از دیدگاه‌ها و دانش نوین در زمینۀ تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص­های نوآوری، کمتر از حد متوسط می­باشد. برگزاری دوره­های دانش­افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه­های درسی بر اساس شاخص­های سازنده­گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه‌های درسی هنر را تسهیل می‌کند.

اقای صادق زارع صفت،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیست شده برنامۀ درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان پرداخته است تا در سایۀ چنین تلاشی به تدوین الگویی مفهومی دست یابد. این پژوهش رویکردی کیفی و پدیدارشناسانه دارد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته‌ای بود که داده‌های آن بر اساس تحلیل محتوا و الگوی کلایزری در میان 24 نفر دانشجو ـ معلمان، 15 نفر استاد راهنما و 18 نفر معلم راهنما از گروه‌های مختلف آموزشی استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مسائل برنامۀ درسی کارورزی در شبکه‌ای از مقولات قرار میگیرند، در بخش اساتید راهنمای کارورزی درمجموع 4 مقولۀ شناختی، نگرشی، سازمانی و تعاملاتی، در بخش معلمان راهنما 3 مقولۀ سازمانی، نگرشی و تعاملاتی، در بخش کارورزان 5 مقولۀ شناختی، عاطفی، نگرشی، رفتاری، تعاملاتی و مقولۀ سایر مسائل تدوین گردیده است. در انتها نکاتی جهت بهبود کیفیت برنامۀ درسی کارورزی پیشنهاد شده است.
خانم زهره قرائی، دکتر سعید کتابی، دکتر منصور توکلی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده

این پژوهش با هدف رفع نواقص موجود در برنامۀ درسی که نویسندگان پیش­تر برای «ترجمۀ شفاهی پیاپی» ارائه داده بودند انجام شد. برنامه بر اساس اصول ساخت­گرایی اجتماعی طراحی و یک نیمسال به اجرا درآمد تا نواقصش مشخص شود. از آنجا که مشکل اصلی، ناکافی بودن تعامل فراگیران و محدود شدن تعاملات به تعداد کمی از دانشجویان بود، در نیمسالی که برنامۀ بازبینی­ شده به اجرا در آمد کلاس حضوری با کلاس مجازی که در نرم­ افزار مودل طراحی شد تلفیق شد تا کارایی آن در رفع نواقص بررسی شود. برای این منظور، سه تالار گفتگو در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که «تالار گفتگو» در افزایش تعاملات فراگیران مؤثر است. به­ علاوه، تفاوت میان میزان مشارکت دانشجویان با جنسیت، سن، و نیمسال ورودی مختلف معنا­دار نبود. نتیجه حاکی از آن است که در تالار گفتگو، این تفاوت­ها عواملی نبودند که مانع شکل­گیری تعاملات میان فراگیران شوند.   


آقای محمدتقی رودی، دکتر کوروش فتحی واجارگاه، دکتر محبوبه عارفی، دکتر رضوان حکیم زاده، دکتر مسعود شریفی،
دوره 6، شماره 11 - ( 6-1397 )
چکیده

رشته‌های علمی با توجه به نیازهای نوین جوامع تغییر و تحول می‌یابند. رشتۀ مطالعات برنامۀ درسی نیز از این اصل مستثنی نیست. یکی از مفاهیم نوینی که در حوزۀ مطالعات برنامۀ درسی مطرح شده است، مشاورۀ برنامۀ درسی می¬باشد. تبیین و بازنمایی این مفهوم می‌تواند در بهبود سطح یادگیری  و تحقق اهداف برنامۀ درسی مؤثر باشد. در پژوهش حاضر مشاورۀ برنامۀ درسی به‌عنوان مفهومی تازه در حوزۀ مطالعات برنامۀ درسی موردبحث قرار می‌گیرد. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع مرور نظام‌مند می‌باشد. برای جمع‌آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه‌ای، بررسی اسناد و جستجوها در منابع داده و اطلاعات اینترنتی استفاده ‌شده است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که مفهوم مشاورۀ برنامۀ درسی جایگاه و مبنای نظری خود را در نظریه‌های نوِ مفهوم پردازان ازجمله نظریۀ پدیدارشناسی و اتوبیوگرافی  برنامۀ درسی دارد. همچنین مشاورۀ برنامۀ درسی می‌تواند در ارتقاء سطح یادگیری و روش‌های یاددهی- یادگیری و به‌ویژه توسعه و اعتلای شخصی فراگیران در چارچوب برنامه‌های درسی نقش مهمی ایفا نماید. رشته‌های مشاوره و روانشناسی می‌توانند در کنار حوزۀ مطالعات برنامۀ درسی در تحقق اهداف مشاورۀ برنامۀ درسی مؤثر باشند.


خانم سمیه قربانی، دکتر سید ابراهیم جعفری، دکتر فریدون شریفیان،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده


اهداف پژوهش حاضر، تعیین صلاحیت‌های حرفه‌ای معلمان در رویکرد یادگیری برای دانستن و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق آن می‌باشد. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی است. جامعه آماری بخش کیفی متخصصان و صاحب‌نظران تعلیم و تربیت و بخش کمی معلمان مقطع متوسطه ناحیه 2 و 3 شهر اصفهان می‌باشند. روش نمونه‌گیری هر دو بخش به صورت هدفمند بود. در بخش کیفی 20 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند زنجیره‌ای انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به صورت هدفمند معلمان دارای مدرک ارشد و دکتری شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات بخش کیفی مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته با 14 مقیاس از صلاحیت‌های حرفه‌ای مورد نیاز معلمان بود.یافته‌های کیفی با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه و یافته‌های کمی نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
 
آقای سید علی قادری، دکتر بهروز مهرام، دکتر محمود سعیدی رضوانی، دکتر محسن نوغانی دخت بهمنی، دکتر مرتضی کرمی،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف این پژوهش، شناسایی و ایجاد بستر نظری مناسب برای طراحی برنامه‌درسی در شرایط بحران بود. در این راستا، ابتدا با تحلیل اسناد و روش نقد توسعی، پیامدهای بحران‌ها بر جامعه و نظام آموزشی استخراج و مبنای نقد و استنتاج قرار گرفت. سپس دسته­ بندی­های مطرح در نظریه برنامه‌درسی بررسی و با توجه به معیارهایی چون جامعیت و کارآیی در پاسخگویی به مساله پژوهش، طبقه‌بندی جان میلر انتخاب و موضع نظریه های تشریح شده آن­ در قبال این شرایط تحلیل شد. بر اساس نتایج، با نظر به شرایط خاص روانی و اجتماعی افراد درگیر در بحران، رهنمودهای نظریه انسان‌گرایی اجتماعی برای طراحی یک برنامه درسی که به افزایش تاب‌آوری و بازگشت سریعتر افراد به شرایط عادی کمک کند نسبت به دیدگاه‌های دیگر مناسب‌تر تشخیص داده شد. وحدت بنیان های نظر و عمل برنامه درسی در شرایط بحران، ضرورت غیرقابل اجتنابی است که در تحلیل نهایی اشاره شده است.


خانم فاطمه اسداللهی، دکتر محمود مهر محمدی، دکتر ابراهیم طلایی، دکتر جواد حاتمی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر قصد دارد به تبیین نظری روایت نگاری تاملی به عنوان یک راه کار توسعه حرفه ای در برنامه درسی کارورزی دانشجو معلمان بپردازد. روش: به کار گرفته شده «سنتز فرا تفسیر» است. ابتدا، ادبیات مطالعات بیست سال اخیر، با روش نظام مند تفسیر و نقد شدند تا لنزهای نظری متنوع و رایج مشخص شود. سپس، مطالعاتی که در خصوص کلید واژه های عنوان مدل نظری ارائه دادند، انتخاب و مولفه های آنها تحلیل گردید. نهایتاً، مفاهیم استخراج شده، مطابق با پارادایم های معرفتی دیدگاه ها طبقه بندی شدند. یافته ها: اولاً، یافته های مفهومی حاصل از مدل های نظری در ابعاد قابل ملاحظه ای (حدودا دوازده مفهوم) همدیگررا پوشش می دهند. دوماً، روایت نگاری تاملی و توسعه حرفه ای ترکیبی از یادگیری فردی و گروهی در زمینه های خصوصی و عمومی است. نتایج: ارائه یک مدل مفهومی و مقایسه آن با نقشه برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان است. 
 
آقای حسین شرفی، دکتر بختیار شعبانی ورکی، دکتر محمد سعید عبدخدایی، دکتر علی مقیمی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف اصلی این مقاله تبیین دشواری های رویکردهای ارزشیابی موجود و پیشنهاد رویکرد بدیلی برای رفع این دشواری هاست. بنابراین نخست رویکردهای موجود ارزشیابی مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند، آنگاه با ابتنا به رویکرد عصب پدیدار شناسی و با الهام از تحلیل لایه ای علی، نظریه انتگرال ویلبر و منطق فازی، ارزشیابی انتگرال پیشنهاد شده است. مهمترین ویژگی های این رویکرد در ارزشیابی عبارتند از، نگرش هولوگرافیک به حیات پیچیده آدمی، در نظرگرفتن روابط علی، هیورستیک و متعامد ذهن، مغز، بدن و  محیط در ارزشیابی و توجه هم زمان به لایه سطحی تجربه اجتماعی و داده های کمی و آن وجه از تجربیات یادگیرنده که پدیداری، اول شخص و مفهومی است.
 
خانم ساراسادات خلیفه سلطانی، دکتر کورش فتحی واجارگاه، دکتر نعمت الله فاضلی، دکتر محبوبه عارفی، دکتر گلنار مهران،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

جنسیت، درک و تفسیر متفاوتی از تجربۀ تربیتی را القاء می‌کند و درنتیجه، این تفاسیر متفاوت از تعاملات، و ظرفیت‌های بالقوه می توانند نگاهی تازه به آموزش عالی را فراهم سازند. مقاله حاضر با بهره‌گیری از پژوهش روایتی و با رویکرد نظری پساساختارگرایی به جنسیت در پی توصیف تجربه زیسته زنان دانشجو دکترا رشته علوم تربیتی و چگونگی درک و تفسیر آنان از جنسیت در طی مسیر تحصیل در آموزش عالی است. مشارکت‌کنندگان در پژوهش، شش تن از دانشجویان زن دکترا مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی در یکی از دانشگاه‌های دولتی شهر تهران هستند که روایت‌هایشان از طریق دو مصاحبه گرداوری شد. مصاحبه نخست به صورت روایتی دربارۀ سفر تربیتی آنها در آموزش عالی به صورت حضوری و مصاحبه دوم به صورت نیمه‌ساختاریافته باتمرکز بر موقعیت‌‌های خاص بازگو شده در مصاحبه نخست، از طریق پیام‌رسان‌های اینترنتی انجام شد.
خانم مژگان کرد، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر رمضان برخورداری،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده

در دیدگاه های جدید برنامه درسی، تجربه های غیررسمی و زیست شده دانش آموزان همچون تجربه های رسمی و طرح شده ارزشمند هستند. هدف اصلی این پزوهش بررسی تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیر رسمی است. بدین منظور تجربه و معنای زندگی خوب نزد دانش آموزان با و اسطه گری اینستاگرام  بررسی شد. برای دستیابی به این هدف روش نظریه مبنایی مناسب دانسته شد و با 7 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. یافته ها در نه مقوله : شهرت، افراط و تقلید، احساس ذهنی خوشایند، تجربه غرق شدگی، افت تحصیلی، روابط خانوادگی، آسیب جسمی و روحی، یافتن مسیر شغلی و کسب مهارت ها و چهار طبقه مفهومی جهت گیری ها، رفتارها، تجربه ها و عملکردها قرار گرفتند که نشان دهنده تجربه و معنایی لذت گرا و خواسته محور از زندگی خوب نزد دانش آموزان است.
 
خانم زینب احمدی آذر سنگان، دکتر فائقه محمدی، دکتر فیروز محمودی،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده

هدف پژوهش بررسی چالشها و راهکارهایی می باشد که معلمان مدارس ابتدایی هوشمند شهر تبریز هنگام تولید محتوای الکترونیکی با استفاده از منابع آموزشی موجود در وب جهت تدریس در کلاس با آنها مواجه هستند. روش تحقیق پدیدارشناسی و. نمونه مورد بررسی،  معلمان مدارس هوشمند ابتدایی شهر تبریز  به تعداد15 نفر می‌باشند . جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از کدگذاری گلاسر و استراوس استفاده شده است. بمنظور کسب روایی و پایایی از روش بازبینی و تطبیق مکرر و متوالی داده‏ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که معلمان مدارس هوشمند در ارتباط با تولید محتوا با دو نوع چالش مهم مواجهند
زهرا سادات مهماندوست قمصری، کوروش فتحی واجارگاه، اباصلت خراسانی، سعید صفایی موحد،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

برنامه درسی محیط‌کار به‌عنوان یکی از وجوه نوظهور رشته برنامه درسی به دنبال کاربست یافته‌های این رشته مطالعاتی در یادگیری محیط کار هست. هدف این پژوهش، بررسی جنبه‌های مختلف برنامه درسی محیط کار در اسناد مرتبط و طراحی الگو برنامه درسی محیط کار است. بدین منظور از روش تحقیق سنتزپژوهی مضمونی استفاده شده‌ و جامعه پژوهش کلیه آثار منتشرشده در این حوزه از سال 1993 تا 2017 در هشت پایگاه اطلاعاتی معتبر  و نمونه مورد بررسی شامل 36سند می‌باشد که با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA18 دسته‌بندی و سازمان‌دهی شدند. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده برنامه درسی محیط کار به‌عنوان مضمون اصلی، دارای چهار مضمون «وجوه»،‌ «عوامل مؤثر»، «عناصر سازنده» و «پیامدهای مورد انتظار» می‌باشد. هرکدام از مضامین نیز دارای سطوح متنوعی هستند که در ارائه الگو برنامه درسی محیط کار به کار گرفته‌شده‌اند. الگو ارائه‌شده دارای عوامل اثرگذار، چرخه برنامه درسی و پیامد متصور از برنامه درسی محیط کار می‌باشد.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچه‌ای به قلمرو دانش حرفه‌ای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهت‌گیری آموزشی آموزشگران در موقعیت‌های واقعی کلاس درس فراهم می‌کند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، به‌طور هم‌زمان، صورت گرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفه‌های سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفه‌های شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلین­محور و زمینه­ محور دسته‌بندی شدند.

خانم سحرناز برنگی، دکتر علی مرادخانی، دکتر یحیی قائدی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه‌ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت‌اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می‌کند.روش‌شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفه‌های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه‌ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه‌ای با بررسی سبک‌های موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرک‌ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش‌آموزان به توانایی­های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل­های تکنیکی و تجربه­های زیباشناختی است؛نتیجه‌ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش‌آموزان می‌آموزد چگونه موسیقی بمنزله‌ی یک پدیده‌ی اجتماعی عمل می‌کند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می‌بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش‌آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت‌هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می‌شود.
محسن تقی زاده، محمدرضا نیستانی، فریدون شریفیان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی به­کار برده شده از نوع روش­شناسی کیفی بوده که به مصاحبه­های نیمه ساخت­یافته با 21 نفر از کنش­گران دانشگاهی پرداخته است. داده­های حاصل از مصاحبه­ها براساس رویکرد پژوهشی نظریۀ زمینه­ای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری، مواد و منابع، فرصت­های یاددهی یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفه­هایی است.
کبری بهاءلو هوره، زهرا گویا، محبوبه عارفی، کوروش فتحی واجارگاه،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

به­ منظور شناسایی دانش­ های مورد نیاز آموزشگران ریاضی که مسئولیت تدریس ریاضی به معلمان آینده را دارند، پژوهشی با رویکرد کیفی طراحی شد که تمرکز آن، بر مبحث ضرب و تقسیم کسرها بود. شرکت­کنندگان در این مطالعه، دو آموزشگر ریاضی در حال تدریس مجازی در دانشگاه فرهنگیان بودند. داده های این تحقیق که در زمان همه­گیری کووید-19 انجام شد،  از چهار منبع کلاس درس، مصاحبه­های نیمه­ ساختاریافته، درس­نامه­های مدرسان و یادداشت­های میدانی نویسنده اول جمع­آوری شد. پس از چندین­بار کاهش نظام­وار داده­هایِ تجمیع ­شده، سه ظاهر شدند. سپس بر اساس آنها، چارچوبی با چهار مؤلفه «دانش محتوایی-موضوعی ریاضی»، «دانش برنامه درسی ریاضی»، «دانش بدفهمی­های ریاضی» و «دانش متناسب­سازی تدریس ریاضی با موقعیت» برای دانش­ های مورد نیاز آموزشگران ریاضی، تدوین شد.
 
احمد عربی، علی رضا عصاره، اسماعیل عظیمی، سید محمد رضا امام جمعه،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع، تسهیلگرها و راهکارهای ادامه اجرای روش نمونه‌سازی مشارکتی بازی‌های آموزشی دیجیتال با رویکرد تفکر طراحی در ارتقای یادگیری ریاضی ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان شهر جونقان در استان چهارمحال‏وبختیاری بود. نوع پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی بود. ابزار گردآوری داده‏ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به این منظور با 20 نفر از معلمان دوره ابتدایی که این روش را اجرا کرده‌اند، مصاحبه به عمل آمد و تجربه زیسته آنان بیان شد. داده‌ها با استفاده از ترکیبی از روش‌های قیاسی و استقرایی تحلیل شد. موانع و تسهیل گرهای شناسایی‌شده، در پنج مرحله رویکرد تفکر طراحی شامل همدلی، تعریف، ایده پردازی، ساخت نمونه اولیه و ارزشیابی در برنامه‏درسی ریاضی دسته‌بندی شد. راهکارهای ادامه اجرای روش نمونه‌سازی مشارکتی شامل شش درون‌مایه اصلی ازجمله فعالیت‌های آموزشی و یادگیری، سازمان‌دهی محتوا، شرایط بازی، عوامل مربوط به معلم، عوامل مربوط به یادگیرنده و ارزشیابی از دیدگاه معلمان تحلیل ‌شد.
یعقوب لهرابی، فریدون شریفیان، سید ابراهیم میرشاه جعفری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه متخصصان در ارتباط با جایگاه نظریه­پردازی شخصی و نقش آن در تعالی تدریس بود. بر این اساس از اساتیدی که دارای تجارب و سوابق علمی بودند، مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها به صورت حضوری و مجازی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده بعد از کدگذاری، با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه اکثر اساتید داشتن تجربه، دانش و آگاهی علمی ازجمله پیش بایست های نظریه پردازی شخصی به شمار می رود. همچنین، اساتید معتقد بودند که ربط و نسبت نظریه های عام و نظریه پردازی شخصی به سه شکل کل به جزء، تلفیقی و فنی- هنری می باشد. مطابق دیدگاه اساتید، افزایش دانش و بهبود عملکرد اساتید مهم ترین فرصت­ها، و کم تجربه بودن اساتید، مهم ترین چالش فراروی نظریه­پردازی شخصی عنوان شد.
معصومه کیانی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته‌های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه‌فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم‌گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می‌شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز  محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb