جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای بخش کشاورزی

شیرکو احمدی،
دوره 0، شماره 50 - ( 7-1402 )
چکیده

روستا و روستانشینی در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است،عدم توجه به فضاهای روستایی،توان و امکانات تولیدی نواحی روستایی و بی­توجهی به نیروی انسانی پرتوان روستاها،از مشکلات اساسی در دستیابی به توسعه­ی روستایی است.اینکه مناطق روستایی به طور عام و بخش کشاورزی به طور خاص چگونه از تغییرات جمعیت تأثیر می­پذیرد مستلزم بررسی چندین عامل است.در این راستا،تشخیص آثار متقابل تغییرات جمعیت بر ساختارهای کشاورزی ضروری است.قرار گرفتن شهرستان سردشت در منطقه کوهستانی، این شهرستان را با محدودیت­های محیطی مرتبط با رشد بخش کشاورزی مواجه نموده است.همچنین، تغییرات جمعیتی نیز منجر به افزایش دامنه محدودیت­های توسعه بخش کشاورزی شده که تبعات متعددی را به دنبال داشته است.در این پژوهش، به بررسی تأثیر تغییرات کمی و کیفی جمعیتی روستاها،بر ساختارهای کشاورزی پرداخته شده که عمده­ترین آن‌ها شیوه­ی تولید محصولات زراعی،جمعیت شاغلین بخش کشاورزی،شیوه­های تولید و تکنولوژی بخش کشاورزی در شهرستان سردشت است.روش تحقیق مبتنی بر مطالعات کتابخانه­ای و بررسی میدانی و پیمایشی می­باشد.جامعه آماری این تحقیق را 169 روستا از بخش مرکزی را تشکیل می­دهند که از این تعداد 32 روستا با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزارSPSS  استفاده شده است.
نتایج نشان می­دهد که از بین عوامل و تغییرات جمعیتی،مهاجرت عمده­ترین عامل تغییر و تحولات جمعیتی در منطقه مورد مطالعه بوده که اثرات آن به صورت کاهش و تخلیه جمعیتی منطقه جلوه­گر شده است.همچنین نتایج حاصل از آزمون T نشان می­دهد که تغییرات جمعیتی منطقه بیشترین اثرات خود را در بین ساختارهای کشاورزی،بر ساختار شغلی بخش کشاورزی ایجاد کرده است و نشان دهنده­ی این مطلب است که در منطقه­ی مورد مطالعه فعالیت­های کشاورزی جوابگوی نیازهای اقتصادی و وضعیت اشتغال منطقه نیست. بنابراین لازم است به منظور افزایش درآمد،کاهش مهاجرت­های روستایی و ایجاد اشتغال از توانمندی­های محیطی به منظور ایجاد تعادل و اشتغال در منطقه توجه اساسی شود.
فرشاد مؤمنی، سارا دشتبانی، علی‌اصغر بانوئی،
دوره 6، شماره 22 - ( 11-1396 )
چکیده

جایگاه بخش کشاورزی به‌عنوان موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی در ساختار شهری و روستایی ‌از جمله موضوعاتی است که همواره مورد بحث و اظهارنظر کارشناسان بوده است. شواهد موجود نشان می‌دهد در‌حال‌حاضر، سه دیدگاه مختلف درباره‌ی کارکردهای بخش کشاورزی در اقتصاد ایران وجود دارد. تفکر نخست با رویکرد صرف اقتصادی بر مبنای نظریه "‌تغییرات ساختاری‌" و بر اساس یافته‌های نظام‌ حسابداری ‌بخشی معتقد است بخش کشاورزی تنها می‌تواند به‌عنوان بخش تأمین‌کننده امنیت غذایی موردتوجه باشد. درحالی‌که طرفداران دیدگاه دوم بر این عقیده‌اند که بخش کشاورزی در به حرکت درآوردن چرخ‌های اقتصادی کشور‌ نقش اساسی را ایفا می‌نماید. نظر به ساحت چندبعدی فعالیت‌های بشری، ارتباط تنگاتنگ و تأثیرپذیری هریک از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این فعالیت‌ها از یکدیگر و با در نظر گرفتن تجارب موجود در این زمینه که نشان می‌دهد طی نزدیک به ربع قرن گذشته جهت‌گیری‌های تک ساحتی بالاترین سهم را در تحمیل انواع نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی و ایجاد فاجعه‌های زیست‌محیطی به کشور داشته است، دیدگاه سوم با تأکید بر ضرورت بررسی ابعاد گوناگون آثار و تبعات گسترش فعالیت‌های کشاورزی در مناطق شهری و روستایی، بر جایگاه بخش کشاورزی از منظر نقش برقرارکننده‌ تعادل اقتصادی-اجتماعی تأکید دارد. با توجه به پشتوانه علمی نسبی هریک از دیدگاه‌های موجود و نظر به اینکه استدلال‌های مختلف ارائه شده در این باره دارای نوعی ابهام و گیج‌کنندگی است، رفع ابهام در این زمینه، مستلزم بررسی میزان انطباق دیدگاه‌های موجود با ساختار اقتصادی اجتماعی کشور است. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت بخش کشاورزی با استفاده از الگوی ماتریس حسابداری اجتماعی به‌عنوان جامع‌ترین نظام‌ حسابداری میانه می‌پردازد. یافته‌های این پژوهش نشان از مطابقت بیشتر دیدگاه سوم با ساختار اقتصادی اجتماعی ایران دارد.         

محمدحسین کریم، علی سردارشهرکی، سیدمهدی حسینی،
دوره 7، شماره 23 - ( 3-1397 )
چکیده

فعالیت کشاورزی در شهرستان هیرمند شغل اصلی اکثریت روستاییان این شهرستان است. در سال­ های اخیر به­دلیل خشکسالی­ های پی ­در­پی و وابستگی شدید این منطقه به رودخانه فرامرزی هیرمند، مشکلات عدیده­ ای مانند مهاجرت و خالی شدن از سکنه بسیاری از روستاها و آبادی­ های این شهرستان گردیده است. از این­رو در مطالعه حاضر تلاش شده تا به شناسایی و اولویت­بندی موانع توسعه کشاورزی در شهرستان هیرمند پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 350 کشاورز و بهره ­بردار در شهرستان هیرمند و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی (FA) انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده 5 عامل محیطی، اقتصادی-مدیریتی، زیرساختی، آموزشی و فرهنگی تحت 27 متغیر شناسایی و اولویت­بندی گردید. نتایج به دست آمده نشان می­ دهد که عامل محیطی با مقدار ویژه 564/5 و متغیر کمبود منابع آبی با بار عاملی 986/0 مهم­ترین متغیر بوده است. عامل اقتصادی-مدیریتی با مقدار ویژه 125/4 از عوامل مهم دیگر شناسایی گردید که در این متغیر، هزینه‌های زیاد سیستم‌های آبیاری تحت فشار با بار عاملی 859/0 نیز از اهمیت بالایی قرار داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می­ گردد که از طریق بسط روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به رعایت حق­آبه ایران اقدام گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb