3 نتیجه برای سوء مصرف مواد
علیرضا مرادی، الهه بی غم، ولی ا... رمضانی، فریدون یاریاری،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی کلیگویی حافظه شرح حال در نوجوانان پسر افسرده، افسرده دارای سوء مصرف مواد و سالم بود. نمونه مورد بررسی 76 نفر (25 نفر با تشخیص افسردگی، 25 نفر افسرده دارای اختلال سوءمصرف مواد و 26 نفر سالم عادی) از نوجوانان کرمانشاه بودند. هر سه گروه در متغییرهای سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، همتا شدند. برای ارزیابی حافظه شرح حال از آزمون حافظه شرح حال (AMT) ویلیامز و برادبنت(1986) بهره گرفته شد. در تجزیه و تحلیل دادهها، از شاخص آماری مانویتنی استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که: نوجوانان افسرده، در مقایسه با گروه کنترل (افراد سالم) در بازیابی حافظه شرح حال، میزان کلی گویی بیشتری دارند. نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد، نسبت به نوجوانان سالم، از لحاظ میزان کلی گویی حافظه شرح نمرات بیشتری کسب کردند. میزان کلیگویی حافظه شرححال نوجوانان و جوانان افسرده بالاتر از نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد است.
محمد حمزه لو، علی مشهدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
بازداری به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای کنشهای شناختی اجرایی نقش مهمی در بروز بزهکاری نوجوانان دارد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی نقش بازداری رفتاری در بزهکاری نوجوانان با یا بدون سابقه سوء مصرف مواد بود. 42 نوجوان بزهکار و 20 نوجوان عادی به عنوان گروه کنترل به صورت انتخاب تصادفی خوشه ای و در دسترس انتخاب شدند. گروه بزهکاران به دو گروه با یا بدون سابقه سوء مصرف مواد تقسیم شده و گروه ها از نظر سن و جنس همتا سازی شدند و با آزمون برو- نه- برو و آزمون ایست علامت مورد ارزیابی قرار گرفته و داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس تک متغیری و آزمون توکی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان عادی عملکرد ضعیفتری در بازداری رفتاری داشتند، اما بین گروه بزهکاران با یا بدون سوء مصرف مواد تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0(p>. نارسایی بازداری رفتاری میتواند یکی از علل زیر بنایی گرایش به بزهکاری باشد. این یافته بر ضرورت مداخلههای متمرکز بر بهبود کنشهای اجرایی در نوجوانان بزهکار تأکید میکند.
محمد جلالوند، نوراله محمدی، جواد ملازاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش وسوسه و سوگیری توجه در افراد وابسته به مواد مخدر بود. پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمه آزمایشی است که از طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش را کلیهی افراد وابسته به مواد مراجعهکننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر شیراز در سال 92-1391 تشکیل میدادند؛ بدین منظور تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترلمعتاد جایگزین شدند. همچنین 15 نفر افراد بهنجار نیز به عنوان گروه کنترل سالم برای مقایسه با افراد وابسته به مواد مخدر انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان میتواند در کاهش علائم وسوسه و سوگیری توجه افراد وابسته به مواد مخدر مؤثر واقع گردد، همچنین گروه کنترل سالم نسبت به گروه آزمایش و کنترل معتاد وسوسه و سوگیری توجه کمتری را نشان دادند. مدیریت مؤثر هیجانها باعث میشود، فرد در موقعیتهایی که خطر مصرف مواد بالاست، از راهبردهای شناختی مناسب جهت تنظیم هیجانات خود استفاده کرده و با کاهش وسوسه و سوگیری توجه، باعث کاهش میزان بازگشت به سمت مصرف مجدد مواد گردد.