12 نتیجه برای Environmental Hazards
عبدالحمید نظری، مصطفی طالشی، محمد میرزاعلی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
مخاطرات محیطی بهعنوان پدیدههای اجتنابناپذیر، همواره با خطرات جدّی و بحران همراه بوده و بدینسان یکی از چالشهای اساسی بر سر راه توسعه پایدار روستایی است. طی سالهای اخیر تغییرات محسوسی در رویکردهای مدیریت بحران بهوجود آمده و نگاه غالب بهسمت «تابآوری» تغییر کرده است. مطابق آمارهای جهانی، سیل بیشترین خسارات و تلفات را به سکونتگاههای انسانی وارد نموده که این مسئله در ایران و استان گلستان نیز صادق است. طی دوره آماری 93-1370 تعداد 106 مورد سیل در این استان ثبت شده که باعث تخریب منابعطبیعی و محیطزیست گردیده است. امّا چنانچه در خصوص تابآوری روستاها برنامهریزی شده بود، شاید میزان خسارات کاهش مییافت. اگرچه مقوله تابآوری ابعاد متنوع و مختلفی دارد امّا این پژوهش صرفاً با تأکید بر ابعاد محیطی مسأله، بهدنبال تحلیل و سنجش رابطه بین مولفههای محیطی و میزان تابآوری روستائیان حوضه آبخیز گرگانرود در مواجهه با سیل میباشد. پژوهش از نوع کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار میباشد که تعداد 31 روستا به روش نمونهگیری خوشهای تعیین و با فرمول کوکران، 318 خانوار بعنوان حجم نمونه برآورد و بهروش تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج کلی تحقیق نشان میدهد که بین مولفههای محیطی روستاهای منتخب و میزان تابآوری خانوارهای آنها رابطه معناداری وجود دارد. بهگونهای که میانگین تابآوری محیطی کل منطقه (2/67) پایینتر از حد متوسط بودهاند. همچنین نتایج تحلیل فضایی تابآوری سکونتگاههای روستایی نیز نشان داد که 71 درصد روستاهای نمونه در پهنههایی با درجه آسیبپذیری نسبتاً بالایی قرار داشته و تنها 29 درصد روستاها دارای تابآوری نسبتاً مناسبی میباشند.
معصومه غلامی، عزت اله قنواتی، علی احمدآبادی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
دشتهای سیلابی و مناطق مجاور رودخانهها به دلیل شرایط خاص خود همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع سیلابها قرار دارند. در حوضه رودخانه کن از بسیاری از اراضی مسکونی و زراعی در فاصله بسیار کمی از بستر رودخانه قرار دارند. با توجه به اینکه پاییندست حوضه با رشد سریع ساخت و ساز مواجه است، فعالیتهای انسانی و تغییر کاربری اراضی در این منطقه، سیکل هیدرولوژیکی و تولید رواناب را به شدت متاثر ساخته است. در این تحقیق ، سطوح سیل گیر در دوره بازگشت های 2 تا20 ساله در بازهای به طول20 کیلومتر از بستر رودخانه کن با استفاده از مدل HEC-RAS و الحاقیه HEC-geoRAS تعیین گردیده است. به این منظور از نقشههای رقومی 1:25000 و DEM 10 متری، آمار دبی ایستگاه سولقان، ویژگیهای مورفولوژی بستر و مقاطع عرضی استفاده شده است. در نهایت داده ها به نرم افزارHEC-RAS وارد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از تعیین حدود سیلگیری در دوره بازگشتهای گوناگون در هر مقطع عرضی، نتایج به محیط Arc GIS وارد و از این طریق خروجی نقشههای پهنهبندی سیلاب به دست آمده است. نقشه زمینشناسی و مشاهدات میدانی نشان داده است که عامل اصلی تفاوت عرض دره در محدوده مورد مطالعه مربوط به جنس سنگها میباشد. نتایج حاصل از خروجی مدل هیدرودینامیکی نشان میدهد که در بالادست رودخانه افزایش دبی به شکل افزایش ارتفاع سطح آب بوده و گسترش عرضی کمتری در سطوح سیلابگیر به چشم میخورد. اما در بخشهای میانی و کم شیب پایین دست رودخانه به علت کاهش ارتفاع سطح آب، رودخانه دارای گسترش جانبی بیشتری بوده و پهنههای سیلگیر در این بخشها نسبت به بالادست رودخانه دارای وسعت بیشتری میباشند. همچنین به ازای دوره بازگشتهای طولانیتر میزان دبی و ارتفاع سطح آب افزایش یافته و پهنه سیلابی نیز از وسعت بیشتری برخوردار بوده است.
زهرا کیخا، جواد بذرافشان، سیروس قنبری، عالمه کیخا،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
بلایای اتفاق افتاده در دهه های اخیر، بیانگر این است که جوامع و افراد در معرض مخاطرات، به صورت فزاینده ای آسیب پذیر شده اند، لذا تاب آوری اجتماعی ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنش و بحران های اجتماعی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های اجتماعی مؤثر در تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در ناحیه سیستان بود. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از حیث روش؛ توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی مبتنی بر روش مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در 373روستا بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر به روش تصادفی طبقهای متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز در سطح آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SMART PLS 3 استفاده گردید.یافته های پژوهش حاکی از آن است که براساس آماره های T و P ضریب مسیر ارتباط شاخص های اجتماعی با تاب آوری اجتماعی معنادار می باشد به گونه ای که مقدار T این مسیر برابر با 28/11 از مقدار بحرانی 58/2 بزرگتر بوده و مقدار P نیز کوچکتر از 05/0 می باشد. همچنین برای تحلیل فضایی عوامل اجتماعی مؤثر بر تاب آوری روستاهای موردمطالعه ازمدل WASPAS استفاده شد که حاکی از آن بود که روستاهای شهرستان زهک، بیشترین میزان Qiو روستاهای شهرستان هامون دارای کمترین میزان Qi می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین شاخصهای اجتماعی با تاب آوری روستاییان ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین حجم اثر شاخص اجتماعی در حد زیاد می باشد و با توجه به اینکه روستاهایی که دارای Qi بیشتری هستند تاب آوری اجتماعی بیشتری دارند لذا می توان گفت روستاهای منطقه زهک از شاخص های تاب آوری اجتماعی بالاتری برخوردار می باشند.
اسماعیل نجفی، صیاد ایرانی هریس، فرشاد جعفری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
مخاطرات محیطی و بحرانهای بومشناسی برآیند تعامل متغیرهای محیطی و محیط زیستی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. تحقق شاخصهای توسعه پایدار در مقیاسهای مختلف بینالمللی، ملی و محلی قابل اعمال است. این امر در قالب مقیاس بینالمللی، ضرورت ارتباط بین المللی را میطلبد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانهای و میدانی است. در این پژوهش جمعآوری دادهها (در سال 1396) از طریق پرکردن پرسشنامه و مصاحبه رو در رو با مردم با حجم 384 نفر بوده و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در آزمون T-Test حکمروایی شایسته استان مازندران دارای امتیاز 78/2 است و در حد متوسط به پایین است، همچنین از میان شاخصهای مربوط به حکمروایی شایسته در ارتیاط با تأثیر مخاطرات انسانی و طبیعی بر روی شاخصهای توسعه پایدار که به طور بارز شامل شاخصهای محیطزیستی، اقتصادی و اجتماعی است، شاخصهای عدالت و برابری و مشارکت در استان مازندران نسبت به سایر شاخصها وضعیت بهتری را نشان میدهد و شاخصهای شفافیت، و پاسخگویی و قانون محوری از دید مردم کمتر از حد متوسط ارزیابی شدهاند و از این حیث دارای وضعیت مناسبی نیستند.
سعید فتحی، علی محمد خورشیددوست،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت، جابهجایی آن و قرار گرفتن تعداد بیشتری از جمعیت در معرض انواع بلایا، ضرورت شناسایی مخاطرات بالقوه محیطی و تعیین پهنههای مخاطرهآمیز در مناطق مختلف بیشازپیش احساس میشود. با شناخت و ارزیابی مخاطرات هر منطقه قبل از وقوع آنها میتوان بهطور قابلتوجهی از میزان خسارتها کاسته و به توسعه پایدار منطقهای دستیافت. بر همین اساس در پژوهش حاضر به تحلیل مخاطرات بالقوه محیطی در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه با تأکید بر سه مخاطره سیلاب، زمینلغزش و زمینلرزه پرداختهشده است. منطقه مذکور به دلیل شرایط خاص جغرافیایی همچون موقعیت، تنوع ساختارهای توپوگرافی و اکولوژیکی، جمعیت متراکم و بهطورکلی وجود عوامل زمینهساز مخاطرات محیطی از استعداد بالایی برای وقوع مخاطرات محیطی برخوردار میباشد. جهت انجام تجزیهوتحلیلهای موردنظر از روش تحلیل شبکه (ANP) و روشهای فازی استفاده شده است و بدینمنظور با بررسی عوامل مختلفی همچون توپوگرافی، اقلیم، زمینشناسی، هیدرولوژی، انسانی، تاریخی 12 عنصر شامل بارش، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، نوع خاک، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، سطح آبهای زیرزمینی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، تراکم لغزشها و لرزهخیزی بهعنوان معیارهای موردمطالعه تعیینشده است. نتایج تحلیل شبکه حاکی از این است که که عناصر شیب، بارش، لیتولوژی و فاصله از گسل بهترتیب دارای بیشترین اهمیت بودهاند. تلفیق معیارها نیز نشان میدهد که قسمتهای عمدهای در شمال غرب، غرب و جنوب منطقه در نواحی بسیار مخاطرهآمیز واقعشدهاند و 59 درصد از مجموع وسعت منطقه جزو مناطق پرخطر محسوب میشود. مطابق تحلیل خطرپذیری جمعیتی، 61 درصد از کل جمعیت منطقه در معرض حداقل یک مخاطره، 7 درصد در معرض دو مخاطره و 8 درصد جمعیت نیز در معرض سه مخاطره واقعشدهاند و این به معنای خطرپذیری محیطی زیاد بخش سیلوانا است.
حسین راهی زهی، محمود خسروی، محسن حمیدیانپور،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل، از محصول عمق نوری هواویزه (AOD) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ (MODAL2_M_AER_OD) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک میباشد. بهطور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است. روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنیداری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماههای ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوکآباد، زاهدان، نصرتآباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی میباشند.
محمدرضا جعفری، شمس اله عسگری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
یکی از عوامل وقوع مخاطرات محیطی، تغییر الگوی جریان آب سطحی در دشت های سیلابی به دنبال احداث شبکۀهای پخش سیلاب است. هدف از این تحقیق، تهیه نقشه پهنه بندی مناطق آسیب پذیر ایستگاه پخش سیلاب دشت موسیان در استان ایلام بعد از اجرای پروژه آبخوانداری در این دشت میباشد. برای تهیه این نقشه، پنج عامل مؤثر در تغییر الگوی جریان شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت جریان، سازندهای زمین شناسی و تغییرات کاربری اراضی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در محیط GIS به هر طبقه از عوامل مذکور بر مبنای دامنه صفر تا 10 امتیاز داده شد و لایه های وزنی مربوطه ایجاد گردید. در ادامه با تلفیق لایه های وزنی ایجاد شده، نقشه پهنهبندی آسیب پذیری منطقه بر مبنای 5 طبقه خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد ایجاد شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل تهدید و ایجاد خطر، تمرکز آبراهه ها در پشت خاکریزهای حساس به فرسایش است. همچنین محدوده مورد مطالعه از نظر آسیب پذیری شامل سه کلاس با ریسک متوسط، زیاد و خیلی زیاد است و بهترتیب 16، 62 و 22 درصد سطح منطقه را شامل میشود. عرصه پخش سیلاب و بالادست، مناطق خطرخیز و اراضی پائیندست آن آسیبپذیرترین قسمت های حوضه از نظر وقوع سیلاب و نهشته های رسوبی میباشد.
زهرا مصفایی، علی جهانی، محمدعلی زارع چاهوکی، حمید گشتاسب میگونی، وحید اعتماد،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
شناسایی کامل مخاطرات و اولویتبندی آنها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گامهای مدیریت منابع طبیعی میباشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری میباشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیشبینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیطهای طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونههای خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلاتهای مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونهبرداری در دو زون امن و سایر استفادهها مدلسازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونههای اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد میشود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریبهای آتی هرچه سریعتر انجام شود.