[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
40 نتیجه برای زبان

حبیب‌الله عباسی،
سال 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده

در این مقاله جریان شعر عرفانی به سه دوره حال، قال و احتیال تقسیم شده‌است، برای ورود به بحث اصلی که بررسی شعر عرفانی دوره قال است، اشاراتی اجمالی به دوره تکوین شعر عرفانی و دوره حال شده است و پس از آن که با تکیه بر شعر و شخصیت صوفیانه سه شاعر برجسته عصر فترت یعنی شاه نعمت الله ولی، محمد شیرین مغربی و شاه قاسم انوار به طرح این پرسش پرداخته شده است که علت عدم ماندگاری این شعر چیست حال آن‌که این جریان شعری در روزگار حیات شاعران خود، پررونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است که علل عدم ماندگاری این جریان شعری برشمرده شود و به علل مقبولیت آن، در روزگار حیات هر شاعر اشارتی رود. در پایان برای عینی‌تر شدن موضوع، ده غزل از دیوان هر شاعر در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.


مریم مشرف،
سال 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده

چکیده: آینه از نمادهای ریشه‌دار در ادبیات جهان است. در زبان سقراط، هنر آینه‌ای است که جهان عینی را منعکس می‌کند. در طول تاریخ نیز آینه در زبان هنر این خاصیت را داشته است، در مقاله حاضر حضور نمادین آینه از دیرزمان تا شعر مولانا بررسی می‌شود. بخشی از سخن نیز درباره چنگ، آن ساز معروف است و از نقش همپایه آینه و چنگ هم در جای خود و در پایان مقاله سخن گفته شده است.


قیصر امین‌پور،
سال 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده

ازرقی هروی از شاعران قرن پنجم و ششم است که او را عموماً شاعری درجه دوم محسوب می‌دارند. در این مقاله، نویسنده ضمن بازنگری و بررسی اطلاعات مربوط به شاعر، و مسائل مربوط به زندگی او به بحث در باره سبک آثار، نوآوری‌ها و تازگی‌های شعرش پرداخته و نشان داده است که او به سبب همین تازگی‌ها از بعضی شاعران هم‌عصرش برتر یا با آنان برابر است. در این مقاله، مسائل فنی شعر وی در محور اندیشه، خیال، عاطفه،‌ زبان، موسیقی و شکل، بررسی و برای هر یک از محورهای مذکور و جزئیات فنی هر یک از آن‌ها نیز شواهدی ارائه شده است.


صابر امامی،
سال 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده

مقاله‌ حاضر به ‌بررسی ‌انعکاس‌ غزل ‌اول ‌دیوان ‌حافظ‌، در آینه‌ ترجمه ‌سه ‌مترجم‌ زبان‌ ترکی‌ می‌پردازد و توانایی ‌این‌ سه‌ مترجم‌ را در ارائه‌ تصویری ‌درست‌تر از غزل‌ مربوطه‌، به‌ مقایسه ‌می‌نشیند و از این ‌راه ‌تلاش‌ می‌کند به ‌نتایج ‌و اصولی‌ در امر ترجمه ‌برسد.
عصمت خوئینی،
سال 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده

هدف مقاله حاضر آن است تا نشان ‌دهد مبحث «اسم جامد و مشتق» در دستور زبان فارسی، الگوبرداری نادرستی از قواعد زبان عربی بوده و منطبق با ساختمان زبان فارسی نیست؛ زیرا فارسی از گروه‌ زبان‌های ترکیبی است و عربی از گروه زبان‌های اشتقاقی. مؤلف با نقد سه دیدگاه متناقض دستورنویسان فارسی در باره اشتقاق، نتیجه می‌گیرد که مبحث اشتقاق در فارسی محدود به «اسم» نیست، بلکه دیگر انواع کلمه نیز ساخت اشتقاقی دارند. در پایان پیشنهاد می‌کند، با گسترش دامنه‌ اشتقاق به حوزه کلمات مرکب، تمام کلماتی که دستوریان مشتق شمرده‌اند زیر مجموعه کلمات مرکب به حساب آید و کلمات مرکب به دو گروه: مشتق و غیر مشتق، تقسیم شود.
مریم مشرف،
سال 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده

عارفان از جهات مختلف هنجارگریزی زبانی داشته‌اند. هنجارگریزی در زبان عارفان گاه در صورت‌هایی چون طنز و هزل و وارونه‌سازی معنایی ظاهر می‌شود. این هنجارگریزی در صورت‌های مختلف خود ابزاری در دست عارفان بوده است به منظور نفی سلسله مراتب ارزش اجتماعی و آزادسازی ذهن مردمان از فشار هنجارهای فکری حاکم بر جامعه. به همین دلیل هنجارگریزی زبانی صوفیه در پیوند با عادت‌شکنی‌های اجتماعی ایشان است. در مقاله حاضر هنجارگریزی در آثار سنایی، مولوی و عطار از این منظر خاص بررسی می‌شود.
محمد تقوی،
سال 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده

شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر می‌شود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیل‌های مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان دربارۀ شطح، دیدگاه‌های معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقض‌نمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقوله‌ای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقوله‌ای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفته‌اند؟ به نظر می‌رسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگی‌های بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندی‌هایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقض‌نمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربه‌ها و کیفیت‌های روحی ویژه‌ای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.


محمد خسروی شکیب،
سال 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده

«وجه غالب» کلید بوطیقای صورت‌گرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان می‌راند، آن‌ها را تعیین می‌کند، متحول‌شان می‌کند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین می‌کند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پاره‌ای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر می‌شود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلت‌بندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخل‌آفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موســیقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عقــلانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.


شیرزاد طایفی، علیرضا پورشبانان،
سال 18، شماره 67 - ( 2-1389 )
چکیده

حضور اعراب در ایران و دوام این حضور تا حدود سه قرن در این سرزمین، تأثیرات فوق‌العاده‌ای بر زبان و ادبیات ایرانیان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهش‌گران این امر را از زاویه‌ای منفی بازکاوی کرده‌اند؛ اما در این مقاله سعی بر آن است با دلایل کافی و از زاویه‌ای مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبیات فارسی نمود بارزی در این دوران (قرون نخستین هجری) ندارد، نمی‌توان این مسئله را دلیلی بر سکوت و خاموشی مطلق ادبیات ایران در نظر گرفت؛ چرا که در این دوران زبان و ادبیات ایران به‌تدریج و در حرکتی پویا و به‌ظاهر ناپیدا روندی رو به رشد را طی کرده است؛ به‌گونه‌ای که زمینه شکوفایی شعر و ادبیات فارسی در قرن‌های بعد در همین زمان پایه‌ریزی می‌شود. در این دوران اگرچه خط و زبان پهلوی به‌تدریج جایگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمندی‌های ایرانیان، زبان فارسی متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربی به‌عنوان ابزاری بسیار کارآ و آسان (نسبت به سایر خطوط) که در سایه پذیرش دین مبین اسلام و استقبال شدید مردم از این آیین الهی، در بخش‌های زیادی از ایران رواج یافته بود، با حمایت سردمداران حکومت‌های نیمه‌مستقل، به زبان ملی ایرانیان تبدیل گردید. در واقع در این دوران ارتباط ایرانیان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار، از یک‌سو باعث وحدت زبانی میان ایرانیان و تمسّک آن‌ها به زبانی نو و گسترش فراگیر آن شد و از سوی دیگر با حضور طبقه خاصی از ایرانیان در گستره شعر عرب، خدمات ارزنده‌ای به زبان و فرهنگ عربی عرضه شده و زبان عربی دورانی از رشد و شکوفایی را تجربه کرد.


احمد رضی، اله‌یار افراخته،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

ایجاد ارتباط از اهداف اصلی زبان است. ارتباط زبانی معمولاً با سایر شیوه‌های ارتباطی مانند رفتارهای حرکتی همراه می‌شود که به آن ارتباط غیرکلامی یا برون‌زبانی می‌گویند. رفتارهای غیرزبانی افراد سبک ارتباطی و ویژگی‌های شخصیتی آنان را نشان می‌دهد، از این رو داستان‌پردازان و تاریخ‌نگاران تلاش می‌کنند تا کمیت و کیفیت ارتباطات غیرکلامی شخصیت‌ها را در روایت خود بازتاب دهند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و نگاهی میان‌رشته‌ای، به بازخوانی ماجرای بردارکردن حسنک وزیر از تاریخ بیهقی بپردازد و نشان دهد که چگونه بیهقی با دقت در رفتارهای برون‌زبانی و روایت آن‌ها، موفق به مجسم‌سازی، عینیت‌بخشی و تصویر‌‌‌‌گری رویدادهای دوران غزنویان شده و بر ظرفیت نمایشی متن تاریخی افزوده است. این تحقیق نشان می‌دهد که بیهقی ارتباطات غیرکلامی را بیشتر برای کامل‌کردن پیام ارتباطات کلامی به‌کار گرفته است، اما آن‌ها در بسیاری از موارد جایگزین رفتار کلامی می‌شوند یا رفتارهای کلامی را کنترل می‌‌‌کنند.


غلامعلی فلاح، صدیقه پوراکبر کسمایی،
سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده

حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و به‌طورکلی، همه زبان‌ها به‌شمار می‌روند؛ چه میان جمله‌های متن پیوند برقرار می‌کنند و آن‌ها را به‌ یکدیگر مرتبط می‌سازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافه‌ای به‌عنوان عامل ربط در متن فعال‌اند که عملکرد همه آن‌ها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جمله‌های متن را به یکدیگر پیوند می‌زند. این عوامل را از دیدگاه‌های مختلفی می‌توان طبقه‌بندی کرد. یکی از این دیدگاه‌ها نظریه نقش‌گرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله‌های یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده‌ است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. به‌دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به‌ بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، می‌پردازند. از مجموعه عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علّی، شامل عادی و معکوس را بررسی می‌کنند.


مسعود روحانی، سروناز ملک،
سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده

بیشتر محققان رشته‌های زبان‌شناسی‌ اجتماعی، جامعه‌شناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهش‌هایی در زمینه زبان معیار انجام داده‌اند که نشان‌ می‌دهد بین زبان زنان و مردان تفاوت‌هایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز می‌توان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه ‌بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه‌ و استعاره‌ هم می‌توانند تحت‌ تأثیر ذهنیت زنانه شاعران، نشانی از جنسیت‌گرایی داشته باشند؟ ازاین‌رو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت‌ را بر کاربرد تشبیه‌ و استعاره در شعر ده‌ شاعر زن‌ معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعه شعر از شاعران موردنظر به‌صورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیت‌گرایی در شعرشان تجزیه ‌و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که به‌علت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزه‌های زیست‌شناختی، زنان شاعر به‌ شکل برجسته‌ای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده می‌کنند که این جنسیت‌گرایی بیشتر در دو رکن مشبه‌‌به و مستعارمنه به‌چشم می‌خورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسی‌ـ عاطفی بهره‌ می‌برند.


حامد نوروزی،
سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده

متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آن‌ها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمده‌اند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شده‌اند. سابقه تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمی‌گردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهن‌تر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگی‌های آوایی، صرفی و نحوی دوره میانه را در خود حفظ کرده‌ است. یکی از ویژگی‌های دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوه فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته ‌است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دوره اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شوند، بررسی آن‌ها می‌تواند سیر تحول این حروف را از دوره میانه تا دوره نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافه فارسی- عبری که از دوره میانه باقی مانده‌اند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافه فارسی نو رسمی قرار می‌گیرند و به‌تدریج حروف اضافه فارسی نو جایگزین حروف اضافه فارسی میانه و فارسی- عبری می‌شوند.


یدالله بهمنی‌مطلق، بهزاد مروی،
سال 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده

یکی از مسائل جدیدی که در رمان نیاز به بررسی و پژوهش دارد، رابطه زبان و جنسیت است. در این مقاله، که پژوهشی بینارشته­ای است، پژوهندگان قصد دارند با تکیه بر مطالعات زبان­شناسی اجتماعی ـ به‌ویژه نظریه لیکاف‌ـ رابطه زبان و جنسیت را در رمان شب­های تهران بررسی کنند تا از این رهگذر تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان رمان و میزان موفقیتش در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیت­ها معلوم شود. برای این منظور زبان زنان و مردان رمان براساس متغیرهایی چون کاربرد زبان معیار، جملات آمرانه، قطع­ کلام، مکالمه‌های مشارکتی و رقابتی و درنهایت قاطعیت و انقیاد بررسی شد. یافته­‌ها نشان می‌دهد زبان شخصیت­‌ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است. معیارهای زبان زنانه با فراوانی بیشتری تکرار شده و نویسنده از بسیاری جهت‌ها توانسته­ است زبانی متناسب با جنسیت شخصیت­‌ها ایجاد کند. عدم تناسب برخی متغیر‌ها با معیارهای زبان‌شناختی، تاحدودی به گرایش­های فمینیستی نویسنده مربوط است.


مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

دستگاه واژگانی به‌منزله ابزار اولیه ساخت شعر وسیله­ای است برای بیان اندیشه‌های شاعر و بررسی و تحلیل "عنوان­های شعری" که یکی از بخش­های دستگاه واژگانی محسوب می‌شوند، می­تواند راهی برای تحلیل ساخت­های زیبایی­شناسی شعر شاعران باشد. ازسوی دیگر، عنوان­ها معمولاً گزیده­ترین و مهم­ترین واژگان ذهنی هر شاعرند. ازاین‌رو، ازطریق بررسی عنوان­ها می­توان به دستگاه فکری شاعر نیز نزدیک شد.
این جستار نگاهی است آماری به‌عنوان­های شعری کتاب آیینه­ای برای صداها از محمدرضا شفیعی­کدکنی (م. سرشک) که تلاش­ می‌کند عنوان­ها را از جهات مختلف واژگانی، زبانی و معنایی بررسی و تحلیل کند. هفت دفتر شعر حاضر در این کتاب به‌صورت دقیق آمارگیری شد و روابط میان این عنوان­ها با اندیشه م. سرشک تحت بررسی قرار گرفت. همچنین با ارائه نمودارهایی مشخص شد که نقش عنوان­های شعری در دوره­های مختلف در شعر م. سرشک تا چه اندازه بوده است.
آنچه مسلم است م. سرشک به‌خاطر آشنایی با زیروبم زبان فارسی از دایره لغوی وسیعی برخوردار است. ازاین‌رو توانسته از عنوان­های شعرش استفاده چندجانبه کند و از تمام ظرفیت واژگانی و ادبی آن در خدمت شعر خود بهره ببرد.


جهانگیر صفری، مهدی احمدی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

اغلب دستورنویسان سنتی در شرح اضافه اقترانی از اضافه استعاری کمک می­گیرند، اما تفاوت زیادی بین این دو اضافه وجود دارد. مهم‌ترین این تفاوت­ها در ساختار تشبیهی اضافه استعاری است که اضافه اقترانی چنین ساختاری ندارد.
 برخلاف نظر دستوریان که مضاف را در اضافه اقترانی قصد اصلی می­دانند، آنچه در اضافه اقترانی مدنظر است ترکیبِ مضاف و مضاف­الیه است نه هریک از آنها به‌تنهایی. در اغلب جمله‌هایی که در آنها اضافه اقترانی به‌کار رفته است با حذف مضاف یا مضاف­الیه، جمله مفهومی کنایی پیدا می­کند؛ مفهومی که از ترکیب اضافی به دست می­آید.
راه­کاری که دستورنویسان سنتی برای مشخص‌کردن ویژگی­های اضافه اقترانی بیان کرده‌اند نادرست است. دستورنویسانی هم که از منظر زبان‌شناسی به بررسی موضوع پرداخته­اند نیز نتوانسته­اند حق مطلب را ادا کنند و به ظاهر ترکیب اکتفا کرده و همه اضافه­ها را در یک گروه تحت بررسی قرار داده‌اند و از تفاوت­های معنایی آنها غفلت کرده‌اند.
نتیجه تحقیق حاضر به این نکته منتهی شد که در توضیح اضافه اقترانی نباید مقایسه­ای بین اضافه اقترانی و استعاری صورت گیرد. شباهت این دو اضافه صرفاً در ساختار «هسته+ـِ+ وابسته» است.
اگر در بررسی اضافه­ها، فقط ساختار مدنظر باشد، همه اضافه‌ها در یک گروه قرار می­گیرند اما صرفاً به ظاهر ترکیب اکتفاکردن کامل‌کننده مفاهیم دستوری نیست.
 بهتر است در بررسی­های دستوری ساختار و معنا با هم در کانون توجه قرار گیرند. با این نگاه در اضافه اقترانی آنچه مدنظر است مفهوم کنایی این نوع اضافه است، نه مضاف و مضاف‌الیه به تنهایی.


حبیب الله عباسی، حجت کجانی حصاری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نفثه‌المصدور زیدری نسوی از معدود آثار نثر فنی است که هدف از نوشتن آن، به‌جای ارسال معنا، انتقال عاطفه است. زیدری با توجه به سویه عاطفی‌ـ ادبی متن خود، موسیقی را عاملی مناسب در انتقال احساس دانسته و به‌شیوه‌های گوناگون، ازجمله کاربرد ارکان عروضی، صناعات موسیقی‌ساز، و گزینش و چینش واژگان در محور جانشینی و هم‌نشینی، به ایجاد فضایی موسیقایی دست یافته است. بدین‌ترتیب، او با دیدگاهی فرمالیستی و با کاربرد متفاوت واژگان و استفاده از وجه جمال‌شناسیک متن، نه‌تنها متنی موزون پدید آورده، بلکه به‌دلیل غلبه وزن، به شکل‌گردانی معنی از این طریق نیز پرداخته است. این شیوه باعث دقت بیشتر او در انتخاب واژه‌ها شده است؛ زیرا تغییر زبان معیار در کتاب او زیر فشار تمهیدات آوایی باعث آشنایی‌زدایی شده است و مشخص می‌کند که کدام واژه از میان مترادفات خود می‌تواند در بافت جمله قرار گیرد تا با ایجاد موسیقی به انتقال تجارب او کمک کند. همین امر کار او را به تخیل هم کشانده و اثرش را از گزارش تاریخ به ادب غنایی و شعر نزدیک کرده است.


سیدعلی قاسم زاده، فاطمه علی اکبری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نقد فمینیستی با دست‌یابی به زبان و مشخصه­های اصلی، به کاربردِ فرهنگ و ایدئولوژی­ خاص زنانه در آثار ادبی نظر دارد. این نوع نقد در آثار داستانی به دو شیوه انجام می­شود: نخست، جلوه­های زن که شخصیت و نقش زن را در داستان پررنگ می‌کند. دوم، نقد زنان که در آن به زنان نویسنده توجه می­شود. رمان سرخی تو از من اثر سپیده شاملو یکی از رمان­های زن‌محوری است که در سال­های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان­های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی پس‌از انقلاب، این جستار به شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی مبتنی بر مؤلفه­های نقد فمینیستی تلاش کرده است به واکاوی عناصر نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که این رمان مدرنیستی به‌شیوه ساختارشکنانه درپی ایجاد تردید در تقابل­ دوگانه مرد/ زن است. ازاین‌جهت، شخصیت­های زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار می­دانند که مردان و اقتدار زبان مردانه برایشان آفریده است. زبان نوشتاری متن به سبب انعکاس باورها، جهان‌بینی و عواطف زنانه، برجسته‌کردن‌ اندام جنسی، توجه به حس بیزاری و هراس در زنان، هرزه‌نگاری، اعتراض به نگاه خیره مردانه، برگزیدن جمله‌های کوتاه و... تلاشی برای رسیدن به سبک نوشتاری زنانه به شمار می‌آید.


عصمت خوئینی، مهدی کبکی،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

شعر پس ‌از انقلاب اسلامی را به جریان‌های متفاوتی می‌توان تقسیم کرد: یکی از این جریان‌های مهم شعر پیشرو با شخصیت شناخته­شده آن رضا­ براهنی است، شاعری که با انتشار مجموعه شعر خطاب به پروانه­ها و تبیین اندیشه‌های ادبی خود در مقالات مختلف، به یکی از شاعران و نظریه‌پردازان تأثیرگذار پس‌ از انقلاب تبدیل شد. براهنی در نظریه شعری خود، که با نام "زبانیت" شهرت یافته ­است، به‌دنبال چندزبانی­کردن شعر، تعدد فرم و زبان، پاشیدگی معنا، پاشیدگی روایت، پاشیدگی دستور زبان، صورت‌گرایی و پاشیدگی توصیف است.

مقاله حاضر به بررسی نوآوری­ها و هنجارگریزی­های صرفی و نحوی در مجموعه خطاب به پروانه­ها می­پردازد و نشان می­دهد که هنجارگریزی­های صرفی شاعر در این مجموعه اغلب با موفقیت همراه بوده است. براهنی با دستکاری در ساخت­های صرفی زبان، بی­آنکه ساختار صرفی کلمات را متلاشی سازد، موفق به خلق واژگان جدید می­شود، اما در بخش نحو، موفقیتی حاصل نمی­کند؛ زیرا با متلاشی­کردن قواعد حاکم بر جمله ارتباط خواننده را با شعر قطع می‌کند.


محمدرضا حاج بابایی، نرگس صالحی،
سال 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

جریان داستان مدرنیستی از مهم‌ترین جریان‌های داستان‌نویسی ایران و بیژن نجدی از برترین نویسندگان این جریان است. او نویسنده‌ای ساختارشکن و تجربه‌گراست. زبان داستان‌های نجدی مملو از استعاره و تشبیه است. این ویژگی داستان‌های نجدی زبان آثار او را تاحد زیادی به زبان شعر نزدیک کرده‌است و نوعی تشخص سبکی به آثار او بخشیده‌است؛ تاجایی‌که می‌توان او را بنیان­گذار داستان‌نویسی شاعرانه در ادبیات داستانی ایران به‌شمار آورد.
از مهم‌ترین عواملی که موجب می‎شود داستان‌های نجدی مدرن به‌شمار آید، عناصری همچون شاعرانگی زبان، بهره‌گیری از گسست زمانی و ورود به ذهن شخصیت‌هاست. در این مقاله، با بررسی عناصر روایی در داستان «یک سرخ‌پوست در آستارا»، نشان داده‌ایم که این داستان، مدرن به‌شمار می‎آید و نجدی توانسته از ویژگی‌های داستان مدرن به‌خوبی استفاده کند. از دیگر موضوعات مهمی که در این داستان دیده می‌شود، تقابل مرگ و زندگی، تخیل و واقعیت و تقابل پذیرش وضعیت موجود و آرمانی ا‎ست. بیژن نجدی با بهره‌گیری از تکنیک‌های داستان مدرن، به‌زیبایی هرچه تمام‌تر، درپی بیان اندیشه‌ها و مبانی فکری خویش بوده‌است.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4642