[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای علیزاده

علی صفایی، علی علیزاده جوبنی،
سال 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده

در این مقاله، شعر "حرف آخر" از احمد شاملو هدف تحلیل گفتمانی قرار گرفته و در ساحت مؤلفه‌های ادبی شعر، آنها که ازطریق طنزآفرینی، مقاصد گفتمانی را پیش می‌برند، بررسی شده‌اند. بدین‌منظور نخست در سطح خرد، یکایک جملات متن شعر ازنظر ساخت وجهی برپایه الگوی فرشیدورد بررسی و ذیل ده‌گونه دسته‌بندی و شمارش شده‌اند. سپس در سطح کلان، عناصر گفتمانی شعر برپایه الگوی "هالیدی و حسن" تحت بررسی قرار گرفته‌اند تا چشم‌انداز دقیقی از ساختار انسجامی متن در بازتاب مقاصد گفتمانی نشان دهند. نتایج تحلیل خرد و کلان به‌صورت جدول‌های بسامدی استخراج و چکیده جدول‌ها در متن مقاله گنجانده شده است. سپس عوامل ادبی که به‌طور عمده در این شعر برای طنزآفرینی به خدمت گرفته شده‌اند نیز به‌منزله مؤلفه‌های گفتمانی تحلیل شده‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد شعر مزبور مبتنی بر تقابل گفتمانی است و بی‌آنکه به منطق گفتمان وفادار باشد، از مؤلفه‌های گفتمانی و ادبی به‌ویژه مؤلفه‌های طنزآفرین برای تثبیت و تقویت گفتمان همسو و نقض گفتمان معارض بهره گرفته است.


ایرج مهرکی، حسین علیزاده،
سال 24، شماره 80 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده

درمیان کتاب‌های به‌جامانده از نثر صوفیه، نثر مقالاتِ شمس تبریزی از کیفیتی خاص برخوردار است. زبان ویژه مقالات و حساسیتی که شمس در جای‌جای مقالات درباره زبان از خود نشان می‌دهد باعث شده است شاهد دیالکتیکی میان ساخت و معنای زبان باشیم که نتیجه آن شکل‌گیری نثری پیشرو نسبت به نثر هم‌عصران اوست. درمیان کارکردهای مختلف زبان شمس، کارکرد مجازی نثر از اهمیتی ویژه برخوردار است که آن را باید یکی از کارکردهای اصلی در گسترش مفاهیم زبانی مقالات به‌حساب آورد. ازاین‌رو، با توجه به نیازی که درباب بررسی ساختار مقالات به چشم می‌خورد، این مقاله با رویکردی فرمالیستی به کارکرد مجازی زبان پرداخته و دراین‌راه از نظریات رومن یاکوبسن درخصوص قطب استعاری و مجازی زبان بیشترین بهره را گرفته است. یاکوبسن با پذیرفتن نظریه سوسور درباره قراردادی‌بودن زبان و پذیرفتن دو محور جانشینی و هم‌نشینی در زبان، این موضوع را اضافه می‌کند که مجاز مرسل ازخلال رابطه مجاورت و محور هم‌نشینی کلمات، و استعاره ازخلال رابطه شباهت در محور جانشینی زبان صورت می‌بندد. او همچنین معتقد است که نثر از منشی مجازی درمقابل شعر که منشی استعاری دارد برخوردار است. با بررسی مقالات نیز می‌توان به این نتیجه رسید که نثر مقالات در قسمت‌هایی که قصد ارائه مفهومی خاص و ویژه درکار بوده از منشی مجازی درجهت ارائه مضمون سود برده است.


ناصر علیزاده، مهناز مهدی‌زاد فرید،
سال 25، شماره 82 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده

این مقاله به بررسی تکنیک سرعت و زمان روایت‌پردازی در قصه ورقه و گلشاه عیوقی از دیدگاه ژنت می‌پردازد. بررسی ساختاری داستان ورقه وگلشاه نشان می‌دهد که نویسنده برای پیش‌برد عادی و به‌دور از ابهام داستان، زمان جاری را به‌منزله زمان پایه و اصلی داستان انتخاب کرده‌است. روایت‌های مربوط به گذشتهنگری در متن داستان برای  آگاهی‌دادن به مخاطب یا بازگویی خاطرات و روایت‌های مربوط به آینده‌نگری صرفاً برای بیان آرزوهای شخصیت‌های داستانی به‌کار رفته است. بررسی عنصر تداوم نشان می‌دهد که شتاب اکثر بخش‌های داستان منفی است و نویسنده به یاری این عنصر، علاوه‌بر اینکه شکل مطلوب داستان خود را بنا کرده‌است، توانسته‌است جنبه حماسی داستان را بیش از جنبه غنایی آن افزایش دهد. بررسی عنصر بسامد از هر سه‌منظر بسامد مفرد، بازگو و مکرر نیز نشان می‌دهد که نویسنده به یاری این عناصر، علاوه‌بر پیش‌برد سریع متن، به تکرار معنی‌دار حوادث و تأکید بر آنها پرداخته‌است. 
علیرضا صفایی، علی علیزاده جوبنی،
سال 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده

یکی از شاخص‌های بنیادین طنز خنده‌آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله‌های متعالی همچون مرگ را دست‌مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص‌های بنیادی، مثل فرح‌بخشی، صراحت و آسان‌یابی، منش رهایی‌بخشی خود را از دست می‌دهد و به تلخ‌مایگی و اندوه کشیده می‌شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله‌ای رازآمیز و تراژیک است، دست‌برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی‌انجامد، بلکه صرفاً می‌تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می‌کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می‌دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم‌بسته‌های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می‌کند. این مقاله نشان می‌دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است.
 
خدابخش اسداللهی، منصور علیزاده بیگدیلو، ابراهیم رنجبر،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

شاعرانِ عارف برای تجسم‌بخشیدن به مفاهیم عرفانی خود از صورت­های زبانی به­ویژه الفاظ مربوط به حیوانات استفاده می­کنند. در تحقیق حاضر، برای کشف و روشن‌کردن مفاهیم مطلوب مولانا به‌مثابه حوزه مقصد، لفظ «شیر» به‌منزله حوزه مبدأ در غزل­های دیوان‌ کبیر با استفاده از نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون بررسی می­شود. بررسی­ها نشان می­دهد که مولانا با ترفند اقتصاد زبانی و ارائه چندین تصویر ذهنی با یک لفظ (شیر)، توانسته است نشاط، تازگی و تنوع شگفت­آوری از اندیشه و تفکر عرفانی خود را نمایان سازد. طبق بسامدهایی که در این پژوهش به‌دست آمد، لفظ شیر در نظام مفهوم عرفانی مولانا تصویر مثبتی دارد؛ دل و عشق در برابر عقل اهمیت و جایگاه والاتری دارد؛ مفاهیم مهمِ «انسان کامل» در برابر نفس و «معشوق» برای نشان‌دادن عظمت مطلق حق‌تعالی از راه نمود عینی «شیر» بیان می­شود. خلاصه اینکه، انتخاب لفظ شیر برای بیان معانی و مفاهیم والا و ضرورِ عرفانی، از روح کمال­طلبی، خوش­بینی و علوّ طبع مولانا حکایت دارد. در این تحقیق، که به روش توصیفی‌ـ تحلیلی انجام شده است، پس از مباحث مقدماتی درباره استعاره مفهومی و مبدأ حیوانات، و زبان استعاری مولانا، برای هر نوع از انواع حوزه مقصد، چند نمونه از ابیات نقل شده­ است. مشخص‌کردن الگوی استنباطی، قلمرو منبع یا حسی، تعمیم چندمعنا، نگاشت عمومی و نگاشت جزئی در هر تقسیم­بندی گام بعدی است؛ سپس، در جدولی، به بسامد حوزه­های مقصد و تعمیم­های معنایی آنها و در نهایت به تحلیل داده­ها پرداخته شده است.  

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4645