[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
117 نتیجه برای موضوع مقاله: تخصصي

محمدباقر وزیری زاده، عصمت خوئینی،
سال 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده

گروه‌های اسمی وابستگی از اقسام اصلی و مهم گروه‌های اسمی است. این گروه‌ها از نظر انواع و اقسام دامنه گسترده‌ای دارند. ما این قسم گروه اسمی را از منظر دستور زبان تاریخی در تمام کتاب تاریخ بلعمی (مصحَّح ملکﺍلشّعراء بهار، چاپ دوجلدی سال 1353) ـ‌که از نخستین آثار بازمانده زبان فارسی دری است‌ـ بررسی کرده‌ایم؛ یعنی تنها به مسائلی از آن اشاره کرده‌ایم که صوراً یا معناً جنبه تاریخی دارند و خصوصیت سبکی نیز برای متن یادشده به‌شمار می‌روند.

ساختار و روش بررسی بر مبنای تعاریف و تقسیم‌بندی‌ها و دیگر مطالبی است که زنده‌یاد فرشیدورد درباره این گروه‌های اسمی به تفصیل آورده‌اند و البته از کتاب‌های دستور دیگران نیز ـ اگر مطالبی متناسب با بحث داشته‌اند ـ بهره گرفته‌ایم.

هدف از نگارش این مقاله شناخت دقیق تاریخی (متن‌بنیاد) از گروه اسمی وابستگی است که از مسائل جزئی دخیل در نحو و از پرکاربردترین گروه‌های نحوی در کلام هستند. تحقیق علمی یک موضوع خاص دستوری در یک متن مشخص گامی است در جهت غنای دستور زبان تاریخی دوره‌ای و نیز کمک به فهم معانی متون قدیم. همچنین سعی کرده‌ایم تا جایی که ممکن است مطالب را با زبان علمی و ساده برای خوانندگان روشن سازیم.


کامران احمدگلی، ادریس رنجی،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

زمانه، زندگی، اشعار و نظریه‌های انتقادی و ادبی ویلیام وردزورث، طلایه‌دار جنبش رمانتیک در ادبیات انگلستان، و نیما یوشیج، که در دوره‌ای از زندگی شاعری رمانتیک شمرده می‌شود، شباهت‌های بسیاری دارند. هر دو شاعر در زمانه انقلاب و آشوب زیستند و به سهم خود بر سنت‌های ادبی غالب در کشورشان شوریدند و تلاش‌های آنان انقلابی در شعر و نظریه ادبی به ‌وجود آورد. این مقاله با نگاهی به اصول اثبات‌شده جنبش رمانتیسم به مشخص‌کردن پیش‌زمینه‌های مشابه زندگی‌‌نامه‌ای، اجتماعی‌ـ اقتصادی و فلسفی دو شاعر پرداخته و سپس به بررسی نزدیکی‌های نوسازی دو شاعر در نظریه و عمل می‌پردازد. در این کار رویکرد دو شاعر به مفاهیمی ‌مانند شعر و شاعری، محتوا، زبان، احساسات و عواطف و جامعه تحت بررسی قرار می‌گیرد و مشخص می‌شود که دو شاعر با تأثیرپذیری از زمانه خود و تحولات تاریخی در عصر انقلاب‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موفق به انقلاب در شعر و نظریه انتقادی کشورشان شدند. این انقلاب عبارت بود از درک مفاهیم نوین عصر و بیان آنها با شکلی تازه که سرآغاز شعر "مدرن" در انگلستان و شعر "نو" در ایران قلمداد می‌شود.


حمیدرضا توکلی،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

ناامیدی از بخشایش خداوندی از بنیانیترین ویژگی­‌های شخصیت ابلیس است که از دیرباز بر آن انگشت گذاشته‌­اند. در مثنوی و غزلیات شمس ابلیس همان شخصیت رانده، لعین و ناامید است، اما مولانا در لحظه­‌هایی ویژه سرور مهجوران را در چشم­انداز امید جای می‌دهد و داستان آفرینش را از زاویه‌­ای دیگر می‌­نگرد. این چشم­انداز با سنت دفاع از ابلیس در فرهنگ عرفانی ما پیوند می‌­گیرد؛ سنتی که خود خلاف­آمد رویکرد سنت عرفانی به ابلیس است؛ سنتی محدود و مهجور اما چشمگیر و تأمل‌­برانگیز. اشاره به امیدواری ابلیس هرچند پیش‌از مولانا نمونه‌­های پراکنده و انگشت­‌شماری دارد، شیوه بیان و نگاه مولانا در این زمینه یگانه است؛ نگاهی که پرورده نظام جهان­‌شناختی اوست. نکته درخور دقت آنکه حتی در میراث عارفانی که از ابلیس دفاع کرده­‌اند تکیه و تأکیدی هم­سنگ مولانا دراین‌باره نیست و ابلیس بیشتر در سیمای عاشقی تراژیک نمایان می‌­شود.


حمیده نوح پیشه، روح الله هادی،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی‌ در میان علوم ادبی تضعیف و کارآیی‌های بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی ‌و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه می‌گیرد.

این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخش‌های مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهم‌ترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره برده‌اند؛ ازهمین‌رو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتاب‌های معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.

نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتاب‌های بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعف‌ها و قوّت‌های این کتاب‌ها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان داده‌اند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دسته‌ای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کرده‌اند.


علی اکبر باقری خلیلی، عفت سادات غفوری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

کاربردشناسی به کارکرد زبان در بافت مربوط است و هر جمله ثابت در بافت‌های متغیر می‌تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد؛ ازاین‌رو، معنا همان کاربرد است و مستقل از بافت وجود ندارد، اما نوع جمله‌ها از عوامل تعیین‌کننده در استنباط معانی است. جمله پرسشی در زبان فارسی دارای دوگونه ایجابی و غیرایجابی است. هدف از گزاره‌های پرسشی غیرایجابی یا بلاغی انتقال پیام به طرز غیرمستقیم و مؤثرتر است. قیصر امین‌پور در دفترهای پنج‌گانه شعری از گزاره‌های پرسشی به صورت گسترده و گوناگون استفاده می‌کند. پرسش‌های هریک از دفترها محصول اوضاع اجتماعی و افق‌های فکری ـ عاطفی شاعرند و هرچه از دوره اول به دوره سوم نزدیک‌تر می‌شویم، ازنظر کیفی و ژرف‌اندیشی، خردمندانه‌تر و واقع‌گرایانه‌تر می‌شوند؛ به همین دلیل، با بررسی انگیزه‌های گزاره‌های پرسشی براساس فرایند زمانی می‌توان به بازشناسی دگردیسی فکری ـ عاطفی شاعر دست یافت. مهم‌‌ترین این انگیزه‌ها عبارت‌اند از: 1) حیرت 2) تردید 3) انتقاد 4) امیدواری. حیرت در اشعار قیصر از یقین به آرمان‌های انقلاب و جنگ، به حیرت در خودشناسی و دست‌یابی به مقصود منجر می‌شود و تردید امین‌پور اساساً مربوط به دوره سوم و رهاورد حیرت‌هایش است و ابعاد اعتقادی و عمل‌گرایانه و واقع‌گرایانه را دربرمی‌گیرد. مهم‌ترین دگردیسی‌های فکری ـ عاطفی شاعر عبارت‌اند از: 1) از یقین به تردید 2) از آرمان‌شهر به شهر و زندگی واقعی مردم 3) از فردگرایی به جمع‌گرایی 4) از نگرش به بینش یا از مشاهده به اندیشه 5) از پیروزی در جنگ به پیروزی بر جنگ 6) از نومیدی به امیدواری.


سوسن جبری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

در کتاب­های بلاغت برای شناخت کنایه پنج معیار ارائه شده ­است. موضوع این پژوهش بررسی ­درستی و کارآیی معیارهای چهارم و پنجم است که در شناخت و تعریف کنایه ابهام و آشفتگی آفریده­اند و موجب ناسازگاری تعاریف کنایه با ماهیت کنایات شده­اند. درباره درستی و کارآیی معیار چهارم باید گفت کنایه در واژه و ترکیب شکل نمی­گیرد؛ زیرا دربردارنده تصویر مرکبی است که به‌‌ضرورت در گزاره کنایی شکل می­گیرد و از معنای اولیه دارای مصداقی بیرونی یا مصداقی خیالی برخوردار می­شود و سپس زمینه تداعی لازم معنا را فراهم می­کند؛ درنتیجه، ازآنجاکه کنایه در جمله شکل می­گیرد، باید آن را گزاره کنایی گفت.

درباره درستی و کارآیی معیار پنجم باید گفت معنای حقیقی همه گزاره­های کنایی، بنابر ماهیت شیوه­های تصویرسازی زبانی، همیشه در واقعیت بیرونی تحقق‌یافتنی نیستند و همیشه مصداق بیرونی و عینی ندارند. بنابراین معنای اولیه کنایه گاه مصداق بیرونی و گاه مصداق خیالی دارد. درهرحال، این معنای اولیه، فراخواننده مدلول­های معنایی هم‌نشین خود است و گذر به ملازم معنا را ممکن می­کند.­ بنابراین برمبنای ماهیت معنای اولیه، گزاره­های کنایی را می­توان به سه گروه تقسیم کرد: گروه اول، گزاره­های کنایی تصویری که معنای اولیه و لازم معنایشان قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی را دارد و لازم معنایشان بر معنایی دارای مصداق عینی دلالت می­کند؛ گروه دوم، گزاره­های کنایی خیالی که معنای اولیه­شان مصداق خیالی دارد و لازم معنایشان بر مفهومی انتزاعی دلالت می­کند؛ گروه سوم، گزاره­های کنایی شعری که دارای صورخیال مجاز، تشبیه و استعاره هستند و معنای اولیه­شان پس‌از کشف مجازها و استعارات ممکن است قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی یا تحقق در خیال را داشته باشد و لازم معنایشان نیز ممکن است بر مصداقی عینی یا مفهومی انتزاعی دلالت کند.


راضیه حجتی زاده،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

پرسش، علاوه‌بر برخورداری از ویژگی‌های بلاغی و زبانی، یکی از عوامل ایجاد تفکر خلاق است. هدف از طرح پرسش در تفکر خلاق را عواملی همچون کنترل غیرمستقیم مخاطب، کسب اطلاعات از او، بررسی و آزمون، بیدارکردن اندیشه، به‌حرکت درآوردن و راهبری فکرها در جهتی معین و آشنایی با طرز فکر مخاطب می‌توان برشمرد. در فضای غیرگفت‌وگویی کمتر پرسشی عنوان می‌شود اما در فضای گفت‌وگو و دیالوگ، آنچه بیش‌از همه در سلامت بنیان گفت‌وگو تأثیر دارد، طرح سؤال است. هدف این مقاله، بررسی شیوه‌های هدایت‌ ذهن ازطریق به‌کارگیری پرسش در دیوان ناصرخسرو است. ازاین‌رو، با روش کاربردشناسی تربیتی و زبانی و همچنین، با نگاهی به رویکرد علم معانی، انواع پرسش به دو گروه پرسش بلاغی و پرسش فلسفی‌ـ شامل تمثیل، قیاس و استقراءـ تقسیم شده است. در پایان، ضمن اشاره به ویژگی‌ پرسش‌های بلاغی به‌عنوان پرسش بسته یا همگرا و پرسش‌های فلسفی به‌مثابه پرسش باز یا واگرا، این نتیجه حاصل شد که ناصرخسرو از پرسش به منظور ایجاد «خودپنداری مثبت» در مخاطب بهره برده است. بدین‌معنی که با درنظرگرفتن تفاوت‌های فردی میان یادگیرندگان، باورهای پیشین آنان را پوچ و بی‌ارزش جلوه نمی‌دهد، بلکه با یادآوری ارزش موضوع گفت‌وگو، از مخاطب می‌خواهد که به بازنگری درباره آن یا توجه به ابعاد دیگر موضوع بپردازد. 


مرتضی حیدری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

بایستگی استفاده از دانش­های نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشته­های برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریخت‌شناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجه­ای مناسب­تر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیت­ها و خویش­کاری­های آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیت­های قصه و چگونگی خویش­کاری­های آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصره­های نظریه او به­روشنی نشان می‌دهد. حرکت­های سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی شش­گانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دو­مقطعی دیده می­شود که با الگوهای حرکتی پراپ هم‌خوانی ندارد و حرکت تازه­ای به‌شمار می­رود. پراپ در آرای خود به ریشه­های دینی قصه­ها توجه زیادی داشته و نظریه ریخت­شناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کار­گر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختار­ها توجه داشته نه روساخت­ها و جزئیات کمّیت­زای قصه­ها، آرای او در مطالعه قصه­هایی غیر از قصه­های پریان نیز کار­گشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد می­کند، با بهره­گیری از آرای پراپ، همه قصه­های قرآنی و تفاسیر این قصه­ها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصه­ها به دست آید.


غلامعلی فلاح، سارا برامکی،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

ادبیات مهاجرت فارسی بخش مهمی از ادبیات معاصر ایران را تشکیل می­دهد که از ژانر روایت برای بیان مسائل و دغدغه­های مهاجران در سرزمین میزبان استفاده می­کند. این پژوهش با استفاده از رویکرد ترکیبی روایت­شناسی و مطالعات پسااستعماری در تحلیل نوع ادبی رمان مهاجرت فارسی درپی پاسخ به این پرسش است که آیا می­توان متون مهاجرت فارسی را نوعی روایت پسااستعماری دانست و برای بررسی و تحلیل آن از ترکیب روایت‌شناسی با نظریه پسااستعماری، به تبیین نوع خاصی از روایت‌شناسی به نام روایت‌شناسی پسااستعماری دست زد؟ فرض پژوهش بر این است که ادبیات مهاجرت فارسی با توجه به مفاهیم متعدد پسااستعماری مطرح‌شده در آن، گونه‌ای روایت پسااستعماری است که در دفاع از گروه اقلیت و به حاشیه رانده‌شده مهاجران در سرزمین میزبان و دادن قدرت و توانایی سخن‌گفتن به آنها، با استفاده از واژگان و قالب توانمند روایت، در فضایی موسوم به فضای سوم، به دست نویسنده پسااستعماری مهاجر نوشته می­شود. نویسنده مهاجر با انتخاب موضوع "مهاجرت" در روایت خود، همه تلاش خود را برای به‌مرکزآوردن فرد به حاشیه راندهشده مهاجر، مطرحکردن خواست­ها، علایق و روایت ویژه او به‌کار می‌بندد.


سید علی قاسم زاده، فاطمه محمدی،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

با نگاهی به رماننویسی افغانستان و فراز و فرودهای آن، واقعیتهایی از تحولات فکری و ادبی این جامعه بر مخاطب آشکار میشود که نیازمند پژوهشهای درازدامن است. یکی از این واقعیت‌ها رویکردهای مدرنیستی و پستمدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان است که جامعه رمان‌نویسان آن کشور را به جامعه داستان­نویسی معاصر پیوند زده است و جنبه‌های زندگی انسان افغان، به‌ویژه خیل روشنفکران افغان را به تصویر میکشد. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است با واکاوی رمانهای معاصر افغانستان بعد از وقوع کودتای 7ثور 1357ه‍. ش. تا به امروز گرایشهای مهم مدرنیستی و پست‌مدرنیستی رماننویسان افغانستان را انعکاس دهد. از این تحقیق برمیآید که گرچه نمیتوان از نهادینه‌شدن مکتب رماننویسی مدرنیستی و پسامدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان سخن گفت، رشد فزاینده عناصر و مؤلفههایی نظیر بحران هویت شخصیتهای داستانی، پیامدهای جنگ و مهاجرت برای زنان و مردان افغان، تلاش برای واسازی تقابل مرد/زن در نظام نوشتاری مردسالار افغانستان، بازنمایی تقابل پرتنش میان سنتگرایی با تجددطلبی و... از پیدایش جریانهای ادبی جدید در ادبیات داستانی افغانستان حکایت می‌کند؛ جریان‌هایی شبه‌مدرنیستی و گاه شبهپسامدرن که اغلب روشنفکران مهاجر به تبعیت و تقلید از تکنیکهای داستان‌نویسی غرب در پیش گرفته‌اند.


کلثوم قربانی جویباری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان‌های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می‌خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می‌شود. این سه سطح عبارت‌اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می‌کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می‌پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان‌ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف‌ها و به‌کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه‌ اخباری در افعال و قیود، نشان‌دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره‌های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم‌ذات‌پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه‌های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می‌شود که دنیای زنانه داستان‌ها به‌طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان‌های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می‌کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده‌اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت‌های مردسالارند، به‌طوری‌که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.


علی تسلیمی، طیبه کریمی،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

رئالیسم وهمی اصطلاحی در مکتب‌های ادبی است که نام روسیه و نویسنده بزرگ آن داستایفسکی را تداعی می‌کند. این سبک میان نویسندگان ایرانی‌ای هم گسترش یافت که ازطریق ترجمه با آثار نویسندگان جهان به‌ویژه روسیه آشنایی کسب کرده بودند و به‌دلایل فرهنگی زمینه و آمادگی پذیرش چنین روشی را داشتند. رئالیسم وهمی نظریه‌ای نو در مکتب‌های ادبی است که در بطن خود واقعیت و وهم و گمان را­ درهم می­آمیزد و درحین پرداختن به واقعیت بیرونی، واقعیت را برمبنای درون انسان به تصویر می­کشد. همین سبب می­شود که خواننده در شناخت حقیقت دچار تردید و دودلی شود. دربین نویسندگان ایرانی، خسرو حمزوی بیش‌از دیگران به این سبک گرایش دارد و رمان شهری که زیر درختان سدر مرد یکی از بهترین رمان­های این نویسنده است که رگه­های رئالیسم وهمی را به‌وفور می­توان در آن یافت. در این رهیافت رمان شهری که زیر درختان سدر مرد براساس رئالیسم وهمی به‌روش توصیفی ـ‌تحلیلی بررسی می­شود


حبیب الله عباسی، حجت کجانی حصاری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نفثه‌المصدور زیدری نسوی از معدود آثار نثر فنی است که هدف از نوشتن آن، به‌جای ارسال معنا، انتقال عاطفه است. زیدری با توجه به سویه عاطفی‌ـ ادبی متن خود، موسیقی را عاملی مناسب در انتقال احساس دانسته و به‌شیوه‌های گوناگون، ازجمله کاربرد ارکان عروضی، صناعات موسیقی‌ساز، و گزینش و چینش واژگان در محور جانشینی و هم‌نشینی، به ایجاد فضایی موسیقایی دست یافته است. بدین‌ترتیب، او با دیدگاهی فرمالیستی و با کاربرد متفاوت واژگان و استفاده از وجه جمال‌شناسیک متن، نه‌تنها متنی موزون پدید آورده، بلکه به‌دلیل غلبه وزن، به شکل‌گردانی معنی از این طریق نیز پرداخته است. این شیوه باعث دقت بیشتر او در انتخاب واژه‌ها شده است؛ زیرا تغییر زبان معیار در کتاب او زیر فشار تمهیدات آوایی باعث آشنایی‌زدایی شده است و مشخص می‌کند که کدام واژه از میان مترادفات خود می‌تواند در بافت جمله قرار گیرد تا با ایجاد موسیقی به انتقال تجارب او کمک کند. همین امر کار او را به تخیل هم کشانده و اثرش را از گزارش تاریخ به ادب غنایی و شعر نزدیک کرده است.


احمد غنی پور ملکشاه، مرتضی محسنی، سوگل خسروی،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

یکی از موضوعات دلپذیر و مؤثری که از آغاز شعر دَری تا امروز توجه ادب‌شناسان و شعردوستان را جلب کرده مرثیه‌سرایی است که از قدیمی‌ترین دوران در دیوان شاعران موجود بوده است و دراین‌میان، تفاوت فقط در نوع ابراز آن و شدت و ضعف بیان تأثرات قلبی است. خاقانی شروانی یکی از شاعرانی است که در این زمینه طبع‌آزمایی کرده و مهارت و استادی خود را به ثبوت رسانده است. دیوان خاقانی، که همچون دیگر انسان‌ها همواره در گذر حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین بود، پر است از سوگ‌سروده‌هایی در ماتم عزیزان و خویشاوندان. مراثی خاقانی نمایانگر اوج عاطفه و قله احساس این شاعر نازکدل است و از پراحساس­ترین و شاعرانه­ترین آثار اوست. مرثیه‌های این شاعر داغ­دیده و آزرده شروان، از سوز دل و آتش درون او حکایت می‌کند؛ سوزوگدازی که هرگونه حجابی را به آتش می­کشد و با زبانی ساده و بی­تکلف، غوغا و آشوب دلش را برملا می­کند و شرط اساسی مرثیه، که همانا لطافت و رقت و دردانگیزی و شورآفرینی و قوّت تأثیر و دلنشینی است، در مراثی این شاعر در سر حد کمال احساس می‌شود. در این مقاله به بررسی مرثیه در دیوان خاقانی پرداخته شده است.


فاضل اسدی امجد، محمدرضا روحانی منش،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

با نگاهی به ادبیات فارسی و انگلیسی، به نظر می‌‌رسد شباهت‌هایی میان جوانان ایرانی‌ چون محمدرضا میرزاده عشقی ‌در دوره شکست پس‌از انقلاب مشروطه و جوانانی چون پرسی بیش شلی در دوره وحشت در انگلیس پس‌از انقلاب فرانسه وجود دارد و مطالبی‌ را که در دوره شکست و وحشت در این دو سرزمین مطرح می­شود می‌توان مقایسه‌ کرد. این پژوهش دوره شکست و وحشت حاکم بر ایران و انگلیس پس‌از دو انقلاب و نیز مقاومت و واکنش روشنفکرانی چون عشقی و شلی را از دریچه ماتریالیسم فرهنگی بررسی می­کند. آلن سینفیلد به وجود گسست­هایی در متن ادبی‌ اشاره می­کند که به‌دنبال تضاد میان گفتمان­های گوناگون شکل می­گیرند و ایدئولوژی حاکم را زیر سؤال می‌برند. هدف گفتمان­های غالب در عصر عشقی و شلی راندن به انزوا و سرکوب شاعران انقلابی بود. اما در چنین فضایی، این‌دو با زیرسؤال‌بردن ایدئولوژی حاکم، صدای خود را، که صدایی مخالف است، به گوش همگان ­رساندند و نوعی پایداری از خود نشان دادند. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد آثار عشقی و شلی را می­توان مقاومت، مخالفت و گسست در ایدئولوژی حاکم در ایران و انگلستان آن دوران دانست. 


رحیم افضلی راد، عباس ماهیار،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

علمای معانی پرسش را طلب امری می‌دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته‌اند، اما یادآور می‌شوند که گاهی جمله‌های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می‌کنند. در کتاب‌های معانی اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی با اختلاف بیش‌وکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جمله‌های قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونه‌هایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کرده‌اند. سعدی ازجمله شاعرانی است که در غزل به‌طور گسترده از پرسش برای تمهیدات بلاغی سود جسته است. این پژوهش با بررسی و کشف اغراض ثانویه پرسش در غزلیات سعدی نشان می‌دهد که سعدی در غزل برای اظهار کدام اغراض از پرسش بهره گرفته است تا، علاوه‌بر توسعه دانش اغراض ثانویه، بیان کند که اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی به همان مواردی محدود نیست که در کتاب‌های معانی قدما و متأخّران آمده است. چون سعدی در غزل از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است، نگارنده با مطالعه آن به بازاندیشی اغراض ثانویه جمله‌های پرسشی در زبان فارسی می‌پردازد.

پژوهش حاضر برپایه مطالعات کتابخانه‌ای و با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی صورت گرفته و یافته‌ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش 714 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کرجسی و مورگان 238 غزل است که به‌شیوه تصادفی منظّم انتخاب شد. نتیجه نشان می‌دهد که سعدی به 45 غرض ثانوی در پرسش توجه داشته و اظهار معانی متعدد به‌طور توأمان نیز در یک جمله صورت گرفته است.


مریم سیدان،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نظام حکومتی و تشکیلات اداری ایران در طول تاریخ تغییر کرده و دگرگون شده است. یکی از مناصبی که در بعضی از اعصار دایر بود و جزو مشاغل مهم دیوانی به‌شمار می‌رفت منصب امیر دادی است. صاحب این سمت را امیر داد یا میر داد می‌گفتند. فرهنگ‌نویسان و اربابان لغت چندین وظیفه متفاوت را برای امیر داد برشمرده‌اند. عده‌ای او را همان قاضی‌القضات می‌دانند. برخی وی را مجری اوامر شاه در روز مظالم و بعضی دیگر متصدی رسیدگی به امور توده مردم تلقی کرده‌اند. عده‌ای نیز از او با عنوان وزیر یا سرپرست دیوان عدالت یاد کرده‌اند. نگارنده در این مقاله به‌دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است: امیر داد در تشکیلات اداری قدیم چه جایگاهی داشته و چه وظایفی برعهده او بوده است؟ این مقاله در چهار بخش تدوین شده است: در بخش نخست، ساخت واژگانی امیر داد بررسی می‌شود. بخش دوم، روزگار رواج این اصطلاح را می‌کاود. در بخش سوم، با توجه به برخی شواهد ادبی و تاریخی موجود، وظایف امیر داد و جایگاه او در نظام‌های حکومتی‌ای شرح داده می‌شود که این منصب را به رسمیت می‌شناختند. سرانجام در بخش چهارم، نگارنده به ذکر چند نکته درباره آداب تفویض سمت امیر دادی پرداخته است.


ذوالفقار علامی، طاهره کریمی،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی ‌«جمال» و خوشه­های تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزل­های مولوی تحلیل و تبیین می­شود. پژوهش حاضر به این می‌پردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بن­مایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار می­گیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت می­گیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشه­های تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمی‌یابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرف‌ساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خرده‌استعاره­های حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر می­کشد و با کمک همین خرده­استعاره­ها دیدنی‌بودن خداوند را اثبات می­کند. براساسِ مدلِ ارائه­شده در این مقاله، می­توان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره­ و ایدئولوژی، بازخوانی تازه­ای از ادبیات فارسی به‌ویژه گفتمان­های عرفانی به دست داد.  


سیدعلی قاسم زاده، فاطمه علی اکبری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نقد فمینیستی با دست‌یابی به زبان و مشخصه­های اصلی، به کاربردِ فرهنگ و ایدئولوژی­ خاص زنانه در آثار ادبی نظر دارد. این نوع نقد در آثار داستانی به دو شیوه انجام می­شود: نخست، جلوه­های زن که شخصیت و نقش زن را در داستان پررنگ می‌کند. دوم، نقد زنان که در آن به زنان نویسنده توجه می­شود. رمان سرخی تو از من اثر سپیده شاملو یکی از رمان­های زن‌محوری است که در سال­های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان­های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی پس‌از انقلاب، این جستار به شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی مبتنی بر مؤلفه­های نقد فمینیستی تلاش کرده است به واکاوی عناصر نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که این رمان مدرنیستی به‌شیوه ساختارشکنانه درپی ایجاد تردید در تقابل­ دوگانه مرد/ زن است. ازاین‌جهت، شخصیت­های زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار می­دانند که مردان و اقتدار زبان مردانه برایشان آفریده است. زبان نوشتاری متن به سبب انعکاس باورها، جهان‌بینی و عواطف زنانه، برجسته‌کردن‌ اندام جنسی، توجه به حس بیزاری و هراس در زنان، هرزه‌نگاری، اعتراض به نگاه خیره مردانه، برگزیدن جمله‌های کوتاه و... تلاشی برای رسیدن به سبک نوشتاری زنانه به شمار می‌آید.


احمد لامعی گیو، سید مهدی ارفعی، عیسی دوست زاده،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر این است که با رویکرد روایت­شناسی باختینی یعنی منطق گفت‌وگویی به بررسی شاهنامه فردوسی بپردازد. منطق گفت‌وگویی نوعی روایت است که به بررسی روابط بین دیدگاه­های مختلف ازطریق گفت‌وگو می­پردازد و یگانه راه تعامل را گفت‌وگو می­داند. منطق گفت‌وگویی با مفاهیمی نظیر «چندصدایی»، «دگرآوایی» و «کارناوال» تکمیل می­شود. از لوازم ضروری زندگی کارناوالی خنده است؛ در شاهنامه به سه نوع «خنده» برمی‌خوریم که یک نوع آن به خنده­ای که مدنظر باختین است نزدیک است و آن خنده­ای است که مفهوم مسخره‌کردن و تحقیر را می­رساند. انواع دیگر خنده عبارت‌اند از: «خنده» شادمانی و «خنده»ای که تمثیلی از طبیعت است. در فرجام نیز به تفاوت­ها و شباهت­های بین خنده کارناوالی و خنده شاهنامه پرداخته شده است، تا مطابقت نظریه منطق گفت‌وگویی با شاهنامه سنجیده شود. در این پژوهش تلاش شده تا واژه «خنده» و مشتقات آن با بهره­گیری از روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی در شاهنامه بررسی و براساس نظریه منطق مکالمه باختین سنجیده شود و تفاوت­ها و شباهت­های آن با «خنده» کارناوالی باختین تبیین شود.



صفحه 1 از 6    
اولین
قبلی
1
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4642