TI - A Clever Irony of “Hafiz PT - JOURNAL ARTICLE TA - jls JN - jls VO - 7 VI - 18 IP - 18 4099 - http://jls.khu.ac.ir/article-1-1831-fa.html 4100 - http://jls.khu.ac.ir/article-1-1831-fa.pdf SO - jls 18 AB  - ایهام و دوپهلو­گویی ویژگی آشکار و شاید هویدا­ترین صنعتی باشد که در سروده­های خواجه شیراز به‌کار رفته است. وقتی این شگرد بلاغی و زیبایی­شناختی با ویژگی اخلاقی، هنری و رمزی ممتازی به نام «رندانگی» همراه شود، فهم مقصود سخن خواجه، گونه‌گون، متناقض و گاه دیر­یاب می­شود. یکی از این ایهام­های رندانه در شعر خواجه شیراز ایهام در خود واژه «حافظ» است. نگارنده در جستار پیش‌رو نمونه­هایی از ابیات پایانی غزل­های خواجه را که در آن تخلصِ «حافظ» ذکر شده ارائه کرده است و با آوردن دلایلی بیان می­کند که اگر در چنین نمونه­هایی منظور از «حافظ» را، حافظِ قرآنِ شهر بدانیم، شاید به منظور شاعر نزدیک­تر شده باشیم. مهم­ترین دلایل نگارنده برای اثبات این امر، دگرسانی­های برخی ابیات خواجه شیراز است؛ بدین‌معنی که کاتبان دیوان او گاه واژه­های هم­وزنِ «زاهد، واعظ و حافظ» را به‌جای یکدیگر به‌کار برده­اند و گاه با توجه به حال‌وهوای کلی یک غزل، برداشت معنی حافظ قرآن یا حافظ حدیث شهر درست­تر می­نماید. بنابراین باید بر قاموس شخصیت­های منفور دیوان خواجه، «حافظ» را نیز افزود و او را درکنار کسانی چون زاهد، واعظ، شیخ، فقیه، امام شهر، ملک­الحاج، مفتی، قاضی، صوفی، یرغو و... قرار داد. CP - IRAN IN - LG - eng PB - jls PG - 7 PT - Research YR - 2015