جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای مولانا

احسان شفیقی، بیژن ظهیری ناو،
دوره 3، شماره 7 - ( 7-1385 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین آموزه‌ها و اصول تربیتی صوفیه و مکاتب عرفانی، حفظ اسرار و پاسداشت حریم رازهای مگو است. عرفا و پیران طریقت، مریدان نوآموز و مبتدیان راه دشوار طریقت را بدان وسیله می‌آزمودند و صلاحیت آنان را می‌سنجیدند؛ مولانا با انتخاب تخلّص "خاموش" در غزلیات شمس و با تأکید بر سکوت و خاموشی و دم در کشیدن در پایان هر داستان کوتاه و نیمه‌راه حکایات بلند در مثنوی، به‌ویژه در مواردی که امواج سهمگین معارف او بر مکنونات جهان ناپیدا در صدد برافکندن پرده از صحن خانه اسرار برمی‌آید، نام خود را به عنوان برجسته‌ترین پاسدار حریم رازهای عرفان ثبت می‌کند. در این مقاله جلوه‌های این رازپوشی را در مثنوی و غزلیات او پی می‌گیریم. در این جستجو درمی‌یابیم که سکوت و خاموشی مولانا معلول عواملی چون کژفهمی مخاطبان و دعوت به شناخت نیروها و توانایی شگرف و مغفول انسانی، پری و سرشاری از سخن و سرانجام، شوق بی‌پایان او برای کشف حجاب از چهره عروس رازها است. چه در سایه این سکوت و خاموشی و بی‌اعتنایی به ابزار ظاهری شناخت، امکان گذار به دنیای شناخت حقیقی و معرفت الهی حاصل می‌شود و مولانا این مرتبه از شناخت را بارها تجربه نموده است.


نرگس محمدی بدر، محمدرضا سرمدی، سکنیه احمدیان،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده

مثنوی مولوی و بوستان و گلستان سعدی از آثار تعلیمی زبان فارسی هستند و «تربیت عرفانی» یکی از جنبه‌های مشترک تعلیمات مولانا و سعدی است. هدف اصلی مکاتب تربیتی، دینی و عرفانی فراهم نمودن زمینه‌های تحول روحانی انسان است که با شناخت آلودگی‌ها و بیماری‌های نفسانی و از بین بردن آن‌ها و تجلی انوار الهی در وجود انسان هدف تربیتی آنان، محقق می‌شود. چنین تربیتی ساده و سطحی نیست و تمامی جنبه‌های وجود انسان را در برمی‌گیرد و نیاز به حرکت و تحولی همه‌جانبه دارد. بنابراین در تربیت عرفانی علاوه بر ظاهر و رفتارهای ظاهری، باطن و زوایای پنهان آن نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. به همین سبب عارفانی چون مولانا در تعالیم تربیتی خویش، همانند عالمِ تربیتی و روان‌شناسی حاذق به درمان بیماری‌هایی می‌پردازند که در لایه‌های زیرین وجود آدمی ریشه دوانده است و مسلمانی چون سعدی نیز با گرایشی عارفانه تأثیر پنهان آن‌ها را در اخلاق و رفتار انسانی به تصویر می‌کشد.


معصومه شکوری، کورس کریم پسندی، نعیمه کیالاشکی، مریم شادمحمدی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده

بررسی نسبت دیدگاه‌های فلاسفه و نظریه­پردازان با آثار ادبی همواره در کانون توجه پژوهندگان بوده ­است. یکی از این مقوله­های مشترک زیبایی است. از فیلسوفانی که درباب زیبایی نظرهایی تأمل­برانگیز ارائه ­داده‌اند فلوطین است که افق­های روشنی پیش‌روی عرفا و فلاسفه، خصوصاً مولانا، گشوده­ است. در این پژوهش، مقوله زیبایی، که از واژه‌های پربسامد اشعار مولوی است، با مکتب فکری فلوطین مقایسه شد و هم‌سنگی­ها و ناهمگونی‌های دیدگاه آن‌دو در عرصه زیبایی واکاوی شد. برآیند مطالعات آن است که هردو متفکر به سه نوع زیباییِ حسی، عقلی و شهودی اعتقاد داشتند. آن‌دو، منشأ حقیقی جمال و حُسن را ذات بی­حد و بی­صورت الهی، و زیبایی‌های ظاهری و دنیوی را شبحی از آن زیبایی مطلق می‌دانستند. به‌علاوه، فلوطین و مولانا به وجود دو حس، دو عقل و سه روح معتقد بودند، اما تفاوت‌هایی جزئی در نگرش آنان به مبحث روح وجود دارد. این تمایز از آنجا ناشی می­شود که مولانا دیدگاه حکیمانه فلوطین را با مبانی عرفان اسلامی، همچون مکاشفه، ذوق، عشق، وجد، ذوق و... درمی­آمیزد و به مقوله زیبایی صبغه عرفانی می­بخشد.


 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb