جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای پارسا

سید احمد پارسا، مینا جابری،
دوره 6، شماره 16 - ( 2-1390 )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی برخی از مؤلفه‌های نقد فرمالیستی در قصاید خاقانی می‌پردازد. بررسی دلایل برجستگی و امتیاز زبان خاقانی در مقایسه با سایر سرایندگان شعر پارسی و ایجاد بستری مناسب و درخور جهت درک بهتر ویژگی‌های شعری خاصّ او از اهداف پژوهش حاضر محسوب می‌شود. جامعه آماری این پژوهش، 132 قصیده خاقانی و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 97 چامه است که به‌شیوه تصادفی ساده1 و با بهره‌گیری از جدول تصادفی اعداد گزینش شده است. روش پژوهش توصیفی است و داده­ها با استفاده از تکنیک محتوا و شیوه کتابخانه­ای بررسی شده است. منبع مورد استفاده دیوان خاقانی ویراسته میرجلال‌الدّین کزّازی است. دلیل برگزیدن این اثر، دقّت بیشتر مصحح در ضبط واژه‌ها، توجه بیشتر به نسخه‌بدل‌ها، تصحیح‌های قیاسی درخور توجّه و مسائل دیگر این‌چنینی است. نتیجه نشان می‌دهد خاقانی همه مؤلّفه‌های شاخص فرمالیسم را چون آشنایی‌زدایی،2 رستاخیز واژگان، برجسته‌سازی زبان و انواع هنجارگریزی3 و قاعده‌افزایی4 به کار گرفته است. به‌گونه­ای که موجب شده زبان او در قصاید، در مقایسه با دیگر سروده‌های خودش و شاعران دیگر، از اهمیّت به‌سزایی برخوردار باشد.


سیداحمد پارسا، فرشاد مرادی،
دوره 7، شماره 18 - ( مقالات پذیرفته شده آماده انتشار 1394 )
چکیده

بازتاب رویدادهای تاریخی دهه سی با توجه به اهمیت ویژه آن در تاریخ معاصر ایران ازجمله مسائلی است که همواره ذهن روشنفکران، آگاهان و شاعران متعهد این دهه را به خود مشغول­کـرده­ است. سیطره کم­سابقه و فراگیر اختناق از سوی حکومت مهم­ترین علت رویکرد شاعران متعهد این دهه به بیان نمادین ­است.

با اینکه نیما پیشرو نمادگرایان معاصر محسوب­ می­شود، مهدی ­اخوان­ ثالث از شاعران متعهدی است که بیشترین توجه را به این طرز بیان داشته ­است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد کـه او برای بیان رویدادها و انتقال آن به نسل­های بعدی از نمادهای عمومی و شخصی بهره­ گرفته­ است. بسامد بالای نمادهای شخصی به­کاررفته در اشعار اخوان ثالث مبین حس شاعرانه و دغدغه ذهنی شاعر در بیان مسائل اجتماعی است.

پژوهش به شیوه توصیفی و داده­ها به روش سندکاوی و کتابخانه­ای گردآوری و تحلیل شده­ است.


نرجس قابلی، سید احمد پارسا، عرفان رجبی،
دوره 8، شماره 19 - ( 2-1400 )
چکیده

یکی از شیوه­های تحلیل متون ادبی بررسی ساختارگرایانه است. از شاخه­های مورد توجه ساختارگرایان روایت­شناسی است. گرماس، نشانه‌شناس لیتوانیایی، با توجه به تقابل­های دوگانه و الگوی کنشی، به تبیین ساختار روایت و شخصیت­های داستان پرداخته­ است. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار حکایتی از مرزبان‌نامه با عنوان «ایراجسته و خسرو» و حکایتی از هفت‌پیکر با عنوان «فتنه و بهرام» با رویکرد ساختارگرایانه است که در ضمن پژوهش شخصیت­ها و کنشگران حکایت‌ها و نیز تفاوت­ها و شباهت­های دو حکایت و نوع کنش ارزیابی می‌شود. نتیجه نشان می­دهد دو حکایت از لحاظ روساخت همگون نیستند، ولی ژرف‌ساخت مشترکی دارند. کنشگر فاعل در حکایت «ایراجسته و خسرو» نقش مهمی در پیرنگ حکایت به‌عهده دارد، ولی در حکایت «فتنه و بهرام» مفعول (هدف) در جایگاه کنشگری فعال، فاعل یا قهرمان را به کنش ترغیب می­کند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb