جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای احمدوند

فرزاد کریمی، مصطفی احمدوند،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده

مدل­سازی توسعه­­یافتگی، ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و پراکنش توسعه آن است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مدل­سازی سطوح توسعه­یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده­ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفته است. جامعه­ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا)است که 566 خانوار، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده­ها، افزون بر اَسناد (سالنامه­های آماری استان و گزارش­های بایگانی شده)، پرسش­نامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینه­گی پرسش­نامه حکایت داشت. به منظور مدل­سازی سطوح توسعه­یافتگی، با نگرشی اندام­وار شاخص­ها انتخاب و از تئوری مجموعه­های فازی، تحلیل سلسله مراتبی و روش وایکور استفاده به عمل آمد. مقاله حاضر رویکرد جدیدی برای سنجش درجه­ی توسعه­یافتگی مناطق ارایه می­دهد. در واقع در این رویکرد روستاها بر مبنای ایده­آل­هایی مورد سنجش قرار می­گیرند که وضعیت آن­ها از لحاظ توسعه­یافتگی مشخص است. تحلیل نتایج حاصل از رویکرد مذکور نشان داد که روستاهای مورد مطالعه با میانگین درجه­ی توسعه­یافتگی 387/0 (دامنه میانگین بین صفر و یک) در وضعیت نامناسبی از لحاظ توسعه­یافتگی قرار دارند. فزون بر آن، بالاترین درجه­ی  توسعه­یافتگی به روستای سرابتاوه (635/0) تعلق دارد به­ نحوی که این روستا به 63 درصد از سطح ایده­آل شاخص­های مورد بررسی دسترسی دارد. همچنین روستای گاوبرگ با درجه­ی توسعه­یافتگی 182/0 در انتها قرار دارد که بیان کننده­ی وضعیت بحرانی آن روستا می­باشد.
فرزاد کریمی، مصطفی احمدوند، علی حیدری،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه­ تجربی روش­های سطح­بندی و سنجش درجه توسعه­ی یافتگی سرزمین بود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده­ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفت. جامعه­ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه لین، 566 سرپرست خانوار روستایی در این روستاها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع­آوری داده­ها، افزون بر اَسناد، پرسش­نامه محقق ساخته به کار رفت که برای تعیین اعتبار بخش­های مختلف آن از روش­ اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) از بهینه­گی پرسش­نامه حکایت داشت. داده­پردازی پژوهش با استفاده از نرم­افزارهای MATLAB 7.10، Excel 2010، Export Choice و SPSS 20 انجام گرفت. همچنین با نگرشی جامع به توسعه­ی روستایی، 51 شاخص انتخاب و برای عملیاتی­کردن آنها از تئوری مجموعه­های فازی بهره­گرفته شد. فزون بر این، به منظور تعیین درجه­ی اهمیت هریک از شاخص­های منتخب در سنجش توسعه­یافتگی، روش تحلیل سلسله مراتبی به کار رفت. به منظور مقایسه روش­های سطح­بندی و سنجش درجه توسعه­یافتگی، مهمترین مدل­های تصمیم­گیری­های چند شاخصه­ای از جمله موریس، تاکسونومی، مجموع ساده وزین، تاپسیس، و وایکور که بیشترین استفاده را در مطالعات پیشین داشته­اند، انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج مقایسه­ای نشان داد روش­های مورد بررسی، رتبه و درجه­ی توسعه­یافتگی یکسانی را ارائه نمی­دهند. در این میان روش وایکور گزینه­ای مطلوب­تر برای سنجش درجه­ی توسعه­یافتگی شناخته شد. این روش در نحوه­ی استاندارد کردن از روش فازی بهره می­گیرد که فزون بر استاندارد کردن، قابلیت تعیین وضعیت شاخص مورد نظر از حد مطلوب نیز میسر می­گردد. این نوع استاندارد کردن، این قابلیت را به روش وایکور داده است که در صورت ثابت ماندن ایده­آل­ها، درجه­ی توسعه­یافتگی روستاها مستقل از یکدیگر باشد.
 
 


محمد احمدوند، شهریار خالدی، پرویز کردوانی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده

شناخت اقلیم و پارامترهای مورد نیاز محصول های کشاورزی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. با بررسی های هواشناسی کشاورزی می توان امکانات بالقوه را در مناطق مختلف مشخص و حداکثر بهره برداری را کرد. به علت توان های بالقوه دیم زارهای استان همدان، بررسی جامعی بر اساس آمار 20 ساله(1395-1375) عناصر اقلیمی 9 ایستگاه سینوپتیک اصلی و تکمیلی انجام گرفت.به این منظور با توجه به شرایط فنولوژیکی گندم و تطبیق آن با شرایط اقلیمی مورد نیاز در استان همدان به بررسی شاخص های موثر در کشت محصول پرداخته شده است. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ،مدل (AHP)به پهنه بندی عناصر اقلیمی و همچنین وزن گذاری آن ها اقدام شد. سپس مناطق مناسب و نامناسب استان جهت کشت گندم دیم مشخص گردید. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این واقعیت می باشد که در بین عناصر اقلیمی عنصر بارش سالانه و نحوه توزیع آن در طول فصول رشد، همچنین درجه حرارت تراکمی مهمترین عامل در فرایند کشت گندم دیم است.بدین ترتیب بر اساس نقشه های استخراج شده از مدل (AHP)، حدود18 درصداز مساحت استان که در قسمت های غرب و جنوب غرب که شامل شهرهای نهاوند،تویسرکان و اسدآباد می باشد دارای استعداد بسیار مناسب ، 46 درصدمتوسط ،34درصد با استعداد مناسب و 2 درصد به نمایندگی شهر قهاوند از توابع شهر همدان فاقد استعداد لازم  می باشد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb