جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای کیان

خانم ملیحه ذوالفقاری، دکتر مرجان کیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعۀ پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه­گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبۀ نیمه­ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن‌ها از طریق سه معیار قابل‌قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته‌ها، تجربۀ معلمان در تدریس هنر  دورۀ ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعۀ شایستگی‌های حرفه‌ای) و چالش‌های منفی (ضعف ارج‌گذاری به هنر)  مشخص شد. معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر نتوانسته‌اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره‌مند شوند و بی‌اهمیت بودن برنامۀدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً  به برنامۀدرسی هنر توجه کافی نمی‌شود.  ارائه آموزش‌های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه‌های این پژوهش است.
 
دکتر مریم کیان،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده

برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد.  به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.


خانم معصومه شاهواری، دکتر مرجان کیان، دکتر زهرا نیکنام،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده

 هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب زیسته معلمان از اجرای برنامه درسی کار و فناوری دوره اول متوسطه است. رویکرد این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش، معلمان دوره اول متوسطه شهر کرج که از طریق نمونه‌گیری هدفمند ملاک محور، تعداد 15 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع داده‌ها، از طریق مصاحبه نیمه ـساختارمند در پژوهش شرکت داده شدند. یافته‌ها حاکی از آن است که معلمان درک سطحی نسبت به برنامه درسی کار و فناوری دارند. همچنین غفلت مسئولین از دانش عملی معلمان، نبود راهبردی مناسب برای ارزشیابی سبب بی‌انگیزگی معلمان این برنامه درسی و کناره‌گیری تعدادی از آن‌ها از گستره آموزشی شده است. بهبود نگرش معلمان نسبت به برنامه درسی جدید کار و فناوری با ارائه آموزش‌های مناسب ضمن خدمت، ایجاد بستر مناسب برای تدریس و ارتباط مستمر با مسئولین امکان‌پذیر خواهد بود و سطح آگاهی مدیران و والدین نسبت به اهمیت برنامه درسی جدید کار و فناوری نیاز به بازنگری دارد.


آقای هادی درزی رامندی، دکتر مرجان کیان، دکتر عفت عباسی، دکتر غلامرضا حاجی حسین نژاد،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

 هدف پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر فعالیت های فوق برنامه در دوره ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف از روش سنتزپژوهی در طراحی الگو و تکنیک دلفی در اعتبارسنجی استفاده شد. جامعه هدف شامل اسناد بالادستی، مکتوب کتابخانه ای و الکترونیکی فعالیت های فوق برنامه ملی و بین المللی و متخصصان برنامه ریزی درسی بود. روش نمونه گیری هدفمند بود. یافته ها نشان داد الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دارای ویژگی های اساسی در زمینه غنی سازی یادگیری، برنامه درسی و اوقات فراغت دانش آموزان، افزایش عملکرد تحصیلی، رفع نواقص و کاستی های برنامه درسی رسمی نظام آموزشی و توجه به ویژگی ها، استعدادها، تفاوت ها و توانایی های فردی، محلی- منطقه ای است. به نحوی که ویژگی های هریک از عناصر نه گانه برنامه درسی متناسب با شرایط دانش آموزان و نظرات متخصصین به ترتیب اهمیت شناسایی شد
آیلار میزانی، علی حسینی خواه، مرجان کیان، روح الله خدابنده،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی و چگونگی آموزش مبتنی بر سرگرمی در برنامه های درسی دوره ابتدایی بود.پارادایم پژوهش،کیفی و روش سنتز پژوهشی بود.جامعه پژوهش شامل رساله‌ها، کتاب‌ها و طرح‌های پژوهشی معتبر و جدید در  جهان و روش نمونه‌گیری، روش هدفمند مبتنی بر معیار بود.به منظور کیفیت بخشیدن به یافته ها، پس از کد گذاری و مقوله بندی نهایی، از نظرات اساتید حوزه برنامه درسی استفاده شد.منطق برنامه در قالب مجموعه ای از مبانی فلسفی ساختن گرایی تبیین شد. اهداف آموزش مبتنی بر سرگرمی شامل ایجاد شایستگی فردی، آموزش مهارت،کاهش شکاف دیجیتال،ایجاد علاقه به آموزش، ارتقای سواد رسانه ای، فراهم کردن آموزش مادام العمر بود؛محتوا شامل اسباب بازی های آموزشی، بازی های ویدیویی و فعالیت های هنری و سیالی بود؛راهبردهای یاددهی و یادگیری شامل آموزش مستقیم،آموزش چرخشی، آموزش مبتنی بر حل مسئله و آموزش اکتشافی بود و ارزشیابی به سه صورت ارزشیابی تکوینی، بازخود دادن و ارزشیابی پایانی صورت میپذیرد.
اعظم صفی پور، رضا افهمی، مرجان کیان،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

این مقاله با هدف سنجش اثربخشی سه روش سخنرانی، قصه‌گویی و نمایش خلاق مشارکتی در یادگیری آموزش میراث معنوی همچون مفاهیم گاهشماری با تمرکز بر جشن­ها و مراسم ایرانی بر دانش‌آموزان سوم ابتدایی موزه تماشاگه زمان تهران انجام شد.روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش­‌آزمون و پس‌­آزمون و جامعه آماری کلیه دانش‌آموزان دبستانی بازدیدکننده موزه بوده­‌اند که از این جامعه آماری90 دانش‌آموز دختر و پسر به روش تصادفی ساده در قالب آزمایش( گروه سخنرانی به عنوان گروه گواه و دو گروه قصه­‌گویی و نمایش خلاق مشارکتی به عنوان گروه آزمایش) مورد مقایسه قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل داده‌­ها و آزمون فرضیه­های پژوهش از تکنیک تحلیل واریانس بین گروهی دو عاملی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سه روش آموزش قصه­‌گویی، نمایش خلاق مشارکتی و سخنرانی در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه‌شماری) تفاوت وجود دارد. همچنین بین دختران و پسران در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه‌شماری) نیز تفاوت دیده می­شود.
معصومه کیانی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته‌های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه‌فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم‌گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می‌شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز  محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb